رویکرد ادبی در تفسیر قرآن بر مباحث لغت، صرف، نحو و بلاغت استوار است؛ چنانکه مکتب ادبی معاصر علاوه بر این مبانی، اصول دیگری از جمله اصالت دادن به فهم ادبی محض
... از قرآن را نیز در نظر دارد. با مقایسۀ مبانی رویکرد ادبی سید مرتضی و شیخ طوسی در دو کتاب امالی و التبیان، جنبههای گوناگون تفاوت آنها با مکتب ادبی معاصر و از سوی دیگر شباهت تنگاتنگ مبانی این دو مفسّر و البتّه برخی تفاوتهای آنان در تفسیر ادبی قرآن نمایان میشود. شیخ طوسی و سید مرتضی بر خلاف مکتب ادبی معاصر، تفسیر ادبی را پیشنیاز و ابزار فهم قرآن دانستهاند نه هدف اصلی آن؛ چنانکه وجود ترادف معنایی و وجود تأویلات ضروری در قرآن، اعتقاد به چند معنایی برخی آیات از دیگر تفاوتهای مبنایی آن دو با مکتب ادبی معاصر محسوب میشود. استناد به آیات قرآن در جایگاه مهمترین منبع لغوی و بهرهبرداری از سیاق آیات، استناد به روایات، تقدیم نظر مفسّران متقدّم بر اقوال لغویان، استناد به اشعار عرب در کشف معنای واژگان و تأیید فهم محتوای آیات، بهرهگیری از عرف و استعمالات نثر عرب، مخاطبشناسی و توجّه به فضای عصر نزول از مبانی مشترک این دو مفسّر در تفسیر لفظی به شمار میرود. برخی روشهای خاص و متفاوت سید مرتضی نیز با شیخ طوسی عبارتند از: پردازش اندک به تشابهات و فروق لغوی، بهرهگیری اندک از روایات تفسیری و تقدّم نظرات مفسران متقدم بر اقوال لغویان بر خلاف شیخ طوسی که ترتیب ذکر آراء لغویان و مفسّران را بر اساس معنای اصحّ واژه انتخاب کرده است.
بیشتر