این رساله میکوشد شباهتهای میان بلاغت دوران هلنیستی (330 ق. م.- 400 م.) و بلاغت اسلامی تا پیش از قرن پنجم را به تفصیل بررسی کند. کوششهای پراکندهای که تاکنون
... ن در این زمینه انجام گرفته، عمدتاً بر آثار بلاغی ارسطو (فن شعر و فن خطابه) متمرکز بوده و محققان، از دیگر بلاغیان یونانی – رومیایی غرب باستان غفلت ورزیدهاند. نگارنده کوشیده است با بررسی مهمترین آثار بلاغی در غرب باستان و جهان اسلام درونمایههای مشترک میان این دو نظام بلاغی را نشان دهد. این پژوهش در چهار فصل تنظیم شده است: فصل نخست، به تفاوت میان بلاغت ارسطویی با بلاغت دوران هلنیستی میپردازد و از رهگذر بررسی این تفاوتها، نشان می-دهد که آثار بلاغی ارسطو، محمل مناسبی برای تطبیق دو نظام بلاغی فراهم نمیآورند. در فصل دوم، پنج فضیلت سبکی «صحت دستوری کلام»، «وضوح و روشنی»، «ترسیم زندهی واقعیت»، «تزیین کلام» و «تناسب» معرفی نشان داده شده است که عمدهی اصول بلاغت اسلامی ( که صورتبندی نهایی خود را در قرن هفتم و در سه حوزهی معانی/ بیان/ بدیع یافتهاند) ریشه در همین پنج فضیلت دارند. فصل سوم به مقایسهی میان الگوهای ایدهآل بلاغی در فن خطابهی دوران هلنیستی و بلاغت اسلامی اختصاص دارد. در فصل چهارم، به یک نوع خاص خطابی، یعنی منافره پرداخته شده و نشان داده شده است که بلاغت اسلامی، نه تنها در زمینهی فرم که حتی در زمینهی اصول مربوط به محتوای شعر و اغراض آن نیز تابع یک نوع خطابی خاص (منافرات) است. مجموعهی این یافتهها، تابعیت اصول بلاغت اسلامی را (تا پیش از قرن پنجم هجری) از فن خطابهی دوران هلنیستی نشان میدهد.
بیشتر