یکی از کاربردهای اساسی قضایای ناتمامیت گودل در فلسفه، نقش آنها در استدلالهایی است که بین ذهن انسان از یک طرف و یک الگوریتم (ماشین) یا نظام صوری متناهی از طرف
... ف دیگر مقایسه به عمل میآورند. دو استدلال متمایز در این زمینه مطرح گشته است. در هر دو استدلال درک صدق جملة گودل توسط انسان، به عنوان ملاکی برای تفوق بر هر ماشینی قلمداد شده است. اما ایرادهایی چند بر هر دو استدلال وارد است. در این مقاله با شرح و بسط استدلالهای ذکر شده، به بررسی مجادلات و مباحثات دامنهداری که میان دو گروه مکانیکگرا و ضد مکانیکگرا وجود داشته است پرداختهایم. با تحلیل دقیق قضایای ناتمامیت و ارتباط آنها با معرفت حسابی بشر میتوان چار چوبهای موجود در زمینة بحث مورد نظر را شکل داد. با تحلیل دقیق این مسأله میتوان گفت که هیچ نوع دلیل قاطعی، با استفاده از این قضایا، برای تفوق ذهن بشر بر ماشین وجود ندارد؛ بلکه تنها میتوان گفت که با اعمال این قضایا و انتخاب حوزة شناختپذیر ریاضی بشر به عنوان یک پیشفرض تقابل یا تعاند انسان و ماشین به چه معناست.
بیشتر