در بحث از تمایز Sense از مدلول (reference)، اگر چه بحثهائی را در زمینه معرفتشناسی ملاحضه میکنیم، اما به نظر میرسد انگیزه اصلی فرگه ارائه نظریهای در معنادار
... ری بوده است ، هر چند بیان صریحی از این نظریه را در آثار وی ملاحضه نمیکنیم. فرگه فیلسوفی رئالیست بوده است و نظریه وی رد مورد Sense و مدلول نیز رئالیستی میباشد. Sense مستقل از زبان و ادراک کننده زبان وجود دارد، اما در قالب الفاظ بیان شده و شامل نحوه معرفی نمائی مدلول میباشد. لفظ از طریق بیان Senes است که میتواند بر مدلولی دلالت داشته باشد. برداشت من از نظریه فرگه آنست که معنای یک لفظ عبارتست از Sense بانضمام مدلول مربوط به آن لفظ. فرگه معتقد است تناظری بین الفاظ و Sense و مدلول آنها وجود دارد، باین معنی که متناسب با الفاظ اشباع شده و اشباع ناشده، Sense و مدلول اشباع شده و اشباع ناشده وجود دارد. بنظر میرسد نمیتوان توجیه مناسبی را برای اشباع نبودن Senes محمول ارائه داد. همچنین استدلالی مکفی برای اینکه جمله مدلول داشته باشد و مدلول آن نیز یکی از مقادیر حقیقی باشد از طرف فرگه ارائه نشده است ، اما ملاحظات وی در این خصوص میتواند معقول باشد، زیرا بین جملههای خبری و اسامی خاص از جهات منطقی و زبانی مشابهتهائی وجود دارد، علیالخصوص که اسم خاص بودن جمله برای فرگه این خاصیت را داشته است که بتواند قواعد منطق محمولات درجه اول را در مورد منطق احکام اعمال کند. با برداشت مذکور از نظریه معناداری فرگه، چگونگی ارزش معرفتی جملههای اینهمانی نظیر "ab" (در صورتی که درست باشد و "a" و "b" اسامی خاص باشند) و نیز درستی جملههائی نظیر" پگاسوس وجود ندارد" توجیه مناسبی خواهند داشت . همچنین این نظریه توجیه مناسبی را در مورد جملههای نظیر "پادشاه کنونی فرانسه طاس است "ارائه داده و آنها را فاقد مقدار حقیقی میداند بطوری که این امر ناقض قانون طرد شق ثالث نخواهد بود، زیرا این گونه جملهها فاقد معنی میباشند در حالیکه قانون مذکور در مورد جملههای معنادار صادق است . نظریه فرگه در مورد Senes غیر مستقیم توجیه مناسبی را از معنای یک عبارت در متنهای گرایشی ارائه میدهد، اما این نظریه دیگر فرگه مبنی بر اینکه نحوه معرفینمائی مدلول مندرج Senes میباشد و نیز این نظریه که Senes یک عبارت را میتوان عینا به زبان دیگری ترجمه کرد چندان سازگار نمیباشد. اشکالات در مورد نظریه فرگه در مورد Senes و مدلول اسامی خاص و جملههای خبری قابل دفع میباشد. همچنین نظر وی در مورد Senes اسم خاص در زبان طبیعی (و نه در زبان استدلالی) میتواند با نظریه دستهای (Cluster)، بنا به تفسیر معرفت شناختی از آن، سازگار باشد.
بیشتر