صدرا یکبار اشاره میکند که آنچه عارفان بدان اسم میگویند، نزد فیلسوفان به نام مشتق شناخته میشود. اما در مواضع دیگری، خود از واژهی اسم استفاده میکند و حتی ت
... تقسیمبندی ظریفی میان اسم، صفت و ذات را معرفی مینماید. در باب معنای اسم، او در موضعی بهصراحت اعلام میکند که اسمها به ازای معانی کلی عقلی هستند و نه به ازای هویات عینی، و حتی برای نامها در عالم اسماء، به موازات اشیاء، قائل به جنس و فصل میگردد. اما در موضع دیگری بیان میکند که اینطور نیست که تنها ماهیتهای کلی دارای نام باشند، بلکه اشخاص و معقولات ثانی هم میتوانند موضوعله نام باشند. گویی برداشت صدرا از معنا گاهی بسیار تنگ و گاهی وسیعتر بوده است. این وسعت نظر هنگامی که او دربارهی نامهای بی مسما و مسماهای بدون نام سخن میگوید بیشتر به چشم میآید و در هنگام بحث از امکان و چگونگی نامیدن خداوند به اوج میرسد. در اسفار، نام خداوند را نامی برای همهی اشیاء و مسمای نام خداوند را مسمایی برای همهی نامها می شمرد. چنین قبض و بسطی در اشارههای صدرا به معنا، است که تلاش نویسندگانی چون سجاد رضوی را در تطبیق نظر صدرا بر [گوشههایی از] نظریات معناشناسی معاصر نامطلوب میسازد. در واقع نظر به بنیادهای بهکلی دیگرگون فلسفهی اصالت وجود، ظهور هرگونه شباهت ظاهری میان معناشناسی معاصر و معناشناسی صدرایی را باید به دیدهی تردید نگریست.
بیشتر