پلورالیسم که ابعاد و صور مختلف فرهنگی، اجتماعی سیاسی فلسفی و دینی را در بر دارد در برابر وحدتگرایی، قرار گرفته ولیبحث ما پلورالیسم دینی است که از ملایمترین ن
... نوع آن (پلورالیسم هنجاری و اخلاقی) آغاز و امروزه به شدیدترین وجه آن یعنی حقانیت تمام ادیان و مکاتب بشری رسیده است. این تفکرهمزمان با عصر روشنگریدر مغرب زمین خصوصاً در مهد دین مسیحیت (رم) آغاز و در مشرقزمین خصوصاً در شبه قاره هند گسترش یافت و در ایران با بازگشت روشنفکران تحصیلکرده در غرب آغاز و تا به امروز ادامه دارد؛ در این روند تاریخی، مسیحیت و پیروان ادیان مختلف به دلیل جنگهای مذهبی و فرقهای و به دلایل سیاسی اجتماعی و فرهنگی دیگر بر آن شدند ادیان دیگر را بر حق بشمارند و با ارائه نظریه تساهل و تسامح در زندگی اجتماعی پیروان ادیان را به دوری از تنش در مقابل یکدیگر فراخواندند (تکثر واقعیت ادیان) و افرادی همچون جان هیک بر این نکته تکیه کردند که تمامی ادیان بر صراط مستقیم و بر حقند (تعدد ادیان حق) و پا را از این هم فراتر نهاده و اذعان داشتنداصولاً حق و باطل دربارهادیان معنا ندارد. تمامی ادیان از حقیقت سهمی دارند، نههمگی حق کاملند و نه همه کاملاً باطلند و در این قضایا وامدار تفکر آمپریستیای بودند که بر تکثر فهمها و هرمنوتیک تکیه داشت و قائل به نسبیت کامل بود و به دنبال افرادی چون شلایر ماخر از کل دین به تجربههای حسی شخصی بطور اختصاصی قناعت شده است. و ارائه محتویات دین را به روش گفتگوی دینی ، عقلانیت انتقادی و آگاهی بخشی و غیر تجویزی معرفی می کنند.به طوری که به اعتقاد پانیکار گفتگو باید فراتر از صرف تبادل اطلاعات باشد ، وانسان باید خطر تغییر احتمالی دیدگاه دینی اش را نیز بپذیرد. هیک و اسمیت بدلیل اینکه دین را به عنوان مجموعه ای از عقاید و شعائر پدیده ای انسانی می دانند، نسبت به جنبه ها ی عملی دین توجه چندانی ندارند. آنها معتقدند که مهم این است که ادیان همه متضمن تغییر و تبدیل افراد خود محوری به خدا محوریهستند و شیوه های انجام این تغییر در ادیان مختلف هم امری عرضی است.(لگنهاوزن،1379).در میان روشنفکران ایرانی گروهی به این تفکرات سخت متمایل شدند و تمامی آنچه راکه در مهد مسیحیت بود به دامن اسلام کشاندند و حتی قائل به بشری بودن قرآن مجیدشدند. امثال دکتر سروش و مجتهدی شبستری از این دستهاند و گروهی دیگر از روشنفکران دینی به نقد آراء و افکار پلورالیستی پرداختند مانند دکتر خسرو پناه ورحیم پور ازغدی.از طرف دیگر یکی از مظاهر تعلیم وتربیت دینی در جامعه که ما مسلمانان آن را به عنوانحجاب میشناسیم و نوعی تجلی عفاف درونی زن میدانیم و دلایل عقلی، نقلی، تاریخی و فقهی بر آن مترتب است مطرح است .اما در جامعهای با قدمت سیساله از انقلاب اسلامی شاهد بد حجابی بسیار زیاد در سطح جامعه هستیم که دلایل گوناگون فرهنگی، اجتماعی و سیاسی دارد. اگر تکثر فهمها را از پلورالیسم بپذیریم صرفاً به آنچه از قرآن و کتب دینی به ما رسیده است، نمی توان تکیهای داشت؛ زیرا هر کس میتواند از آیات آنچهکهخود میخواهدبرداشت کند و اگر تکثر منظرها را بپذیریم به سیرهی اهل بیت و سنت نبوی نیز نمی توانیم اعتمادی داشته باشیم؛ زیرا هرکس به تشخیص خود عمل می کند وارایه هر الگویی منتفی است. از نظر ایشاندر طول تاریخ شرایطبر فهمها و دیدگاهها تأثیر گذاشته است.واین عقاید مختص آن زمان است. چون هیچ کس نمی تواند ادعا کند چه عقایدی درست است وکدام نادرستدر مباحث عقلی به یک نسبیت وشکگرائی و حیرت می رسیم و هر کس میتواند مرجع خویش باشد. پس بسیاری از مظاهردین بی معنا خواهد بود. از جمله آن حجاب اسلامی است که رعایت آن با سختیهایی نیز همراه است.
بیشتر