رشد تجددگرایی در چند سده گذشته موجب ایجاد دو جریان «تجددگرایی دینی» و «سنتگرایی» در کنار دو رویکرد اصلی «تجددگرایی» و «بنیادگرایی» شده است. سنتگرایان، با ه
... همت گنون، شوان و شاگردان آنان تعالیم منسجمیمبتنی بر اصول متافیزیکی و بر سیاق حکمت نوافلاطونی ارایه میکنند؛ نواندیشان دینی تجددگرایی را به عنوان یک واقعیت و یک فرصت پذیرفته، سعی دارند با بهرهگیری از عقل و بهکارگیری علوم جدید، دین را با شرایط انسانِ جدید انطباق دهند. نگرش سنتگرایان به دین در سه چهره یا مرتبه قابل تفکیک است که در پژوهش حاضر ابتدا دیدگاه سنتگرایان و سپس نواندیشان دینی معاصر ایران در این خصوص مطرح و نهایتاً مقایسه شدهاند. اولین چهرهی دین، ذات و مثال اعلای ادیان است که حاوی ویژگیهای کلی و مشترک ادیان بوده نزد سنتگرایان با نام «دین جاویدان» شناخته شده، مبیّن حقانیت و نجاتبخشی همهی ادیان است. دیدگاه نواندیشان دینی متمایل به «پلورالیسم دینی» است که در زمینهی باور به حقانیت همهی ادیان، مشابه سنتگرایان است لیکن این نگرش حقیقت کل را، جمع حقایق ادیان میداند و به خدای واحد ادیان بیشتر نگاهی عقلی دارد تا عینی. دومین چهرهی دین، دین وحیانی است که معمولاً حاوی متون مقدس، سنت بنیانگذار و مناسک مدونی است که شالوده و نظام یک دین را پایهریزی میکنند. در نظر سنتگرایان این چهره از دین، الهی، مقدس و مقدّر است. اما نواندیشان دینی این چهره را امری سپنجی و به عنوان نهال دین تلقی میکنند که نگرش بنیانگذارِ دین به جهان را مینمایاند و پس از او رشد و تکامل مییابد. آخرین چهرهی دین، حاصل تعامل دین وحیانی با فرهنگهای جوامع دینورز است. در منظر سنتگرایان، این وجه از دین حاوی بُعدی انسانی است؛ در تعاملِ گریزناپذیرِ الوهیت و بشریت، مهمترین موضوع حفظ روح قدسی و انسجام صوری دین است که ضامن اثربخشی و درستآیینی میباشد. اما نواندیشان دینی، اولاً بین دین و معرفت دینی تمایز قائل میشوند و دین را منحصر به دوران بنیانگذار دانسته توسعهی آن را معرفت دینی قلمداد میکنند که امری کاملاً بشری، متکامل و عقلانی است و ثانیاًٌ به ضرورت تغییرات گسترده یا «اجتهاد در اصول» برای حفظ کارآیی دین در طول تاریخ قایلاند؛ در این تغییرات، تنها حفظروح دین مورد توجه قرار میگیرد نه حفظ صورت یا انسجام صوری دین.
بیشتر