هدف من در این رساله بررسی دو مساله است: یکی این که آیا اصل صادقسازی میتواند به خوبی تعهد هستانشناسانه را صورتبندی کند؟ دیگر این که آیا میتوان صادقساز منا
... اسبی برای گزارههای صادق سالبه یافت، یا اصل صادقسازی را چنان بازبینی کرد که از مشکل گزارههای صادق سالبه برهد؟ در فصل 1 پس از بحثی کوتاه دربارهی ماهیت دوطرف رابطهی صادقسازی؛ یعنی حامل صدق و باشندهها، و رابطهی صادقسازی، سعی میکنم صورتبندی درخوری از این اصل بهدست دهم. سپس به برخی از مشکلاتی که پایبندی به این اصل میآفریند و هزینههای متافیزیکیای که باید برای چنین پایبندیای پرداخت اشاره میکنم. از جمله این مشکلات، مشکلاتی است که گزارههای صادق موجهه، راجع به آینده و گذشته و سالبه میآفرینند و از جمله تعهدهای هستانشناسانهای که قائل بودن به این اصل لازم میآورد، تعهد به وجود وضعیتامورها و کلیها است. در این فصل پس از بررسی اجمالی این مشکلات و تعهدهای هستانشناسانه، مفروضات این رساله دربارهی ماهیت رابطهی صادقسازی و دو طرف آن و دایرهی شمول این اصل را بیان میکنم. در فصل 2 به نسبت اصل صادقسازی و هستانشناسی میپردازم. ابتدا نطریههای هستانشناسانهی کواین و کارنپ را، که آن را نظریههای سوری میخوانم، معرفی و نقد میکنم و سپس با اشاره به رویکرد نوکارنپی به هستانشاسی، صورتبندی دقیقتری از نظریهی صادقسازی در هستانشناسی و شیوهی تقلیل هستانشناسانه در این نظریه بهدست میدهم. سپس با بررسی ادعاهایی که رویکرد صادقسازی را برای حل برخی از مشکلات متافیزیکی، از جمله مسالهی اشیاء مرکب، توانا میداند، نشان میدهم که در بسیاری از این موارد این رویکرد قادر به حل آن مشکلات نیست. سپس نشان میدهم که این رویکرد برای بهدستدادن هستانشناسی مناسبتر از رویکرد سوری است و میتواند برخی مشکلات، از جمله مسالهی پخشپذیر بودن صادقسازی بر روی فاصل را حل کند. در فصلهای 3 و 4 به مشکل صادقساز گزارههای صادق سالبه میپردازم. در فصل 3 ابتدا پس از اشاره و تدقیق ملاکهای سالبه بودن یک گزاره و صورتبندی این مشکل، مهمترین راهحلهایی که برای حل این مشکل مطرح شده است (راهحلهای ماینونگی، توسل به مانع، توسل به امرواقع سلبی و توسل به تمامیت وضعیتامورها) را نقل و نقد میکنم. در این فصل نشان میدهم که هیچ یک از این راهحلها خرسندکننده نیست. همچنین تفاوت ماهوی دو راهحل اخیر را، که برخی آن را از یک سنخ دانستهاند، مستدل میکنم. در فصل چهار با تفصیل بیشتر به یکی دیگر از راهحلهای مطرحشده برای گزارههای صادق سالبه، روایت لوییسی از توسل به کاذبسازها، میپردازم. در این فصل نشان میدهم اولاَ برخی گامهای استدلال لوییس نادرست اند، ثانیاً صورتبندی او از اصل کاذبسازی خرسندکننده نیست و ثالثاً هر صورتبندیای از اصل کاذبسازی مشکل صادقساز گزارههای صادق سالبه را حل نمیکند.
بیشتر