جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 951
بررسی دیدگاه‌ها و نوآوری‌های آیت‌الله معرفت (رحمه الله علیه) در: محکم و متشابه نسخ و قرائات
نویسنده:
سعید فخاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
«محکم و متشابه»، «نسخ» و «قرائات» از موضوعات مهم علوم قرآنی است. آیت الله معرفت در هر سه موضوع ضمن نقد دیدگاههای گذشته و رایج، به ارائه نظریاتی بدیع پرداخته اند. تعریف روشن از محکم و متشابه، تفاوت بین متشابه و مبهم، طبقه بندی تشابه به ذاتی و عرضی و ضابطه مند ساختن معانی تأویلی و باطنی، از جمله نوآوری های آیت الله معرفت در حوزه محکم و متشابه به شمار می رود. در موضوع نسخ، شاهد دو قرائت از نسخ در آثار آیت الله معرفت هستیم؛ قرائت نخست، پذیرش نسخِ مطلق، با رویکرد کاستن از شمار آیات منسوخ است و قرائت دوم، انکار نسخِ مطلق و توسعه ی نسخ در دو حوزه ی «نسخِ مشروط» و «نسخِ تمهیدی» است. در بحث قرائات، ایشان روایات «سبعه احرف» را از احادیث ضعیف دانسته که در صورت صحت نیز به «اختلاف لهجه ها» برمی گردد. همچنین ایشان «قرآن» و «قرائات» را دو حقیقت متمایز به شمار آورده و منشأ اصلی اختلاف قرائات را نیز اختلاف «مصاحف الأمصار» دانسته اند. ایشان با بررسی نقادانه ضوابط قرائت ابن جزری، تنها قرائت صحیح را «قرائت عامه المسلمین» می داند که نماینده آن قرائت «حفص بن سلیمان» است.
بررسی و نقد دیدگاه ابن‌سینا درباره وحی و بازخوردهای آن در میان روشنفکران معاصر
نویسنده:
نجمه خادمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
وجه مشترک همهمعانی ارائه شده پیرامونوحی در قرآن کریم «تفهیم و القای سریع و پنهانی»است وبیش‌ترین کاربرد قرآنی آن در معنای پیامبری است که « تفهیم اختصاصی از جانب خداوند به بنده برگزیده که مأمور هدایت مردم می‌باشد» ووحی بدین معنا شاخصه نبوت است».شیخ الرئیس از نظر عقلانی ضرورت وحی نبوی را از طریق مراتب عقل به ویژه عقل مستفاد و ضرورت قوه حدس و ارتباط عقل بشری با عقل فعال بیان می‌کند. از نظر ابن‌سینا وحی عبارت است از القاء معرفت از جانب عقل فعال در نفس پاک و مصفا ومستعد نبی. عقل فعال در نظر او همان روح القدس است ، این القاء از جنس فعل بوده و نفس نبی را منفعل می‌کند.از سویی دیگر روشنفکران دینی با رویکردی متمایز از نگاه سنتی و با پرسشهایی برآمده از تفکر مدرنیستی، به تحلیل خاصی از وحی و نبوتپرداختند. دکتر سروشاز جمله روشنفکرانی استکه وحی را گونه ای تجربه دینی می داند که پیامد و لازمه آن بسط و تکامل پذیری دین است. وی قرآن را تولید خود پیامبر(ص) و او را آفریننده قرآن دانسته و بر این باور است آنچه او از خد ا دریافت می‌کند مضمون وحی است. اما این مضمون را نمی‌توان به همان شکل به مردم عرضه کرد. بلکه باید به این مضمون بی‌صورت صورتی ببخشد و آن را در دسترس همگان قرار دهد.مجتهد شبستری نیز مدعای مشابه دارد و بر این باور است که قرآن کلام نبی است نه خداوند.در این نوشتار پس از بررسی وحی از منظرابن سینا و سیری در اندیشه های روشنفکران مذکور تلاش شده بازخوردهای اندیشه آن حکیم الهی در آراءاین روشنفکران بررسی گردد.مراد ابن سینا از تخیّل کلمات فرشته، تخیّل رایج درفهم و زبانِ عموم یعنی ادراک غیر مطابق با واقع نیست، بلکه مراد او همان تخیّل مصطلح فن یعنی تمثّل و ادراک صورت مثالی فرشته و کلمات او می‌باشد امری که به نظر می رسد از دید معاصرین متجدد مغفول مانده است.مضافا اینکه صورت‌گری کتاب خدا و تألیف آن بوسیله قوه متخیله و خیال پیامبرص-که از مدعیات نامبردگان است، با برهان سازگاری ندارد چرا که فاقد شیئ و کمال، عقلاً نمی‌تواند معطی آن باشد و بالاترین نقش نبی در فرآیند وحی همانا قابلیت و پذیرندگی اوست نه فاعلیت و تالیف گری .
رابطه حق و تکلیف از منظر اسلام
نویسنده:
غلامرضا سلیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
رابطه حق و تکلیف از جمله مباحث‌ بحث‌برانگیز میان متفکران در حوزه کلام، فقه، سیاست، اخلاق و فلسفه حقوق است که به دو صورت عمده مورد بحث قرار می‌گیرد؛ اول اینکه آیا بین ذیحق بودن یک فرد و مکلف بودن دیگران نسبت به او ملازمه‌ای برقرار است یا نه؟ و دوم اینکه بین صاحب حق بودن یک فرد و مکلف بودن او و بالعکس آیا رابطه ای است یا خیر؟ پاسخ به سوال دوم همان چیزی است که این تحقیق درصدد آن است چرا که اثبات یا رد ملازمه بین حق و تکلیف به این صورت آثار فراوانی بر مقوله‌های کلامی کلان همچون حق انتخاب دین چگونگی ارتباط اخلاق دینی با حقوق انسانها و غیره دارد.اندیشه مدرن غربی با توجه به مبانی معرفت شناختی، هستی شناختی و انسانشناختی که نسبت به اصل حق و تکلیف دارد در این زمینه قایل به انفکاک مفهومی و وجودی حق و تکلیف شده ‌است که به اعتقاد ما بیشترین سهم در تفکیک مزبور مربوط است به نگرشهای انسان‌گرایانه بر مقوله حق و تکلیف چرا که شکل‌گیری اندیشه حقوق مدرن غربی بر اساس انسان محوری و در ظرف قراردادگرایی برخاسته از فردگرایی است که آنهم مبتنی بر پندارهای حسی و تجربی موجود است و نه بر اساس واقعیات و مصالح و آرمانهای الهی که ناشی می‌شود از نگاه جامع به حقیقت انسان و ارتباط او با خالقش.ما ضمن بیان نارسایی‌ها و اشکالات تفکر مدرن در معانی و مبانی تکلیف اثبات کردیم که اگر به تکالیف به شکل صحیح و هدفمند نظر شود در می‌یابیم که تکالیف در واقع بر مبنای استحقاقهای اصیل و بنیادین انسان استوار است که هدفش صیانت از مسیر تکامل و تعالی انسانیت و استیفاء حق سعادت آدمی است. با حفظ این رویکرد در مفهوم حق و مفهوم تکلیف به اثبات این نکته پرداخته ‌شده که حق و تکلیف همیشه به لحاظ وجودی و خارجیمتلازم و توأمان هستند یعنی جایی که حقی برای فردی ثابت می‌شود از قِبل آن تکلیفی متوجه او می‌گردد که این تکلیف یا تکلیف در برابر خداوند یا انسانهای دیگر یا در برابر خودش است و جایی هم که تکلیفی به او می‌رسد مسلماً با عنایت به حقوق اوست. این نگاه ثمرات فراوانی در مسایل مهمی چون پیوند حقوق با اخلاق، تعیین حدود آزادی، مسأله عدالت، حساسیت به سرنوشت انسانها و حق انتخاب دین دارد که مفصل به آن پرداخته شده است.
بررسی نقدهای سویین برن بر هیوم در باره ی معجزه
نویسنده:
وحید یارعلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
پدیده معجزه در طول تاریخ ادیان از زوایایی گوناگونی، اندیشه دانشوران را به خود مشغول داشته است، در این میان هم نگاه هستی شناسانه و هم نگاه معرفت شناسانه فلاسفه به این موضوع درخور اهمیت بوده است. در ادیان گوناگون تعاریف مختلفی از معجزه و همچنین هدف های مختلفی از اثبات معجزه وجود داشته است. در این میان مکاتبی هم وجود دارند که به انکار معجزه پرداخته اند مانند ماتریالیسم. در میان فلاسفه بسیاری به انکار معجزه پرداخته اند به عنوان مثال می توان به هیوم اشاره کرد. او بیان می کند که وقوع معجزه ذاتا نامحتمل تر از آن است که شواهد تاریخی بتواند بر آن غالب آید، و دیگر اینکه تلاش کرده است نشان دهد که شواهد تاریخی قابل اعتمادی بر وقوع اعجاز نداریم. البته ادله هیوم در مقام رد و انکار معجزه نیست. او نمی خواهد بگوید که معجزه در ذات خود امری محال است بلکه بحث وی بیشتر مربوط به مقام اثبات معجزه است. او منکر وقوع معجزه نیست و معتقد است شاید در تاریخ معجزاتی رخ داده باشد ولی تلاش او در سراسر ادله اش این است که نشان دهد معجزه که تنها مبنای قابل اعتماد دین مسیحی است و از آن طریق است که مسیحیان به رسالت منجی شان ایمان می آورند، مبتنی بر گواهی شاهدان است و به حکم عقل نمی توانیم بر این گواهی ها اعتماد کنیم. دلایل هیوم عبارتند از: 1. کسانی که معجزه را گزارش داده اند دارای چنان فهم و شعور و تربیت نبوده اند که بتوان به گزارش آنها اعتماد کرد. 2. معجزه بیشتر در میان ملل وحشی وجود داشته است. 3. انسان ها دوست دارند در مورد وقایع عجیب غریب وراجی کنند. 4. دلایل درباره ی معجزات همدیگر را تضعیف می کنند. اما در میان موافقان معجزه می توان به سویین برن اشاره کرد که به طور اساسی به دفاع از معجزه بر اساس روش عقلی پرداخته است. او با پاسخی که به نقد های هیوم داده است توانسته دلایل قانع کننده ای برای امکان و اثبات معجزه ارائه کند. سویین برن می کوشد نشان دهد برای تحقیق امری که در گدشته رخ داده است چهار نوع شاهد و دلیل وجود دارد: الف) از طریق حافظه ؛ ب) از طریق گواهی شاهدان عینی و نقل قول تاریخی؛ج) از طریق آثار فیزیکی به جا مانده از نوع تحقیقاتی که در جرم شناسی معمول شده است؛ د) از طریق قوانین علمی و این که آن چه بنا بر قوانین علمی محالو نامحتمل به حساب می آید، می تواند معیار نقد و ارزیابی دلیل از سه نوع اول باشد.نه دو نوعی که هیوم معتقد به آن است یعنی گواهی دیگران و قوانین علمیی که به عنوان معیار برای نقد و ارزیابی گواهی دیگران آورده است. به نظر سویین برن اگر به بررسی معجزه بر اساس این چهار نوع شاهد و دلیل بپردازیم می توانیم آن را اثبات کنیم. سویین برن این نکته را نیز متذکر می شود که انواع مختلف گواهی ممکن است در مواردی با یکدیگر مقابله کنند، که برای حل آن اصولی را برای مقایسه و سنجش دلایل متعارض و ترجیح یکی از آن ها پیشنهاد می کند.واژه های کلیدی: معجزه ، انکار معجزه ، هیوم ، سویین برن ، اثبات معجزه، نقض قانون طبیعت.
طرح و نقد رویکردهای عرفان ستیز و عرفان گریز معاصر (نقد آراء دشتی، کسروی...)
نویسنده:
شکوفه نظری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
در تعریفی از عرفان (‌با توجه به اینکه جامع و مانع نیست‌) می توان گفت‌، عرفان جریانی است معرفت بخش که شامل تجربه‌هایی شهودی‌، همراه با کشف و اشراق است‌. این امر ادراکات و دریافت‌هایی را برای عارف در پی دارد که می توان آن را معرفت عرفانی نامید‌. معرفتی که مسیری متفاوت از علم را -که بیشتر با برهان و استدلال سرو کار دارد - طی می کند‌. بیان اینگونه تجربیات و دریافت‌ها و معارف عرفانی نیز از طریق زبانی غیر مستقیم (‌استعاری‌، رمزی‌، تمثیلی‌)‌، اشاری و روایی که از ویژگی‌هایزبان عرفانی است‌،صورت می گیرد‌.این جریان مانند هر جریان فکری دیگری‌، طرفداران و مخالفانی پیدا می کند که هرگونه افراط و تفریط از هردو سو‌، خواسته یا ناخواسته‌، می تواند آن را به بیراهه بکشاند‌. مخالفت و ستیز با عرفان و تصوف در دوران گذشته از جانب قدما (فقها‌، متکلمین و فلاسفه) همواره وجود داشته است و هریک به سهم خود و از دیدگاه فکری خود به مخالفت یا نقد آن پرداخته‌اند. در دوران معاصر و پس از مشروطه نیز با نقد‌ها یی روبه رو می شویم که با برداشتی اجتماعیاز عرفانو مخالفت با زمینه‌ها، شرایط‌، ویژگی‌ها و کارکرد‌های آن‌، این جریان را منحصر در نحوه بودن و ماهیت آن در دورانی خاصاز لحاظ تاریخی‌، فرهنگی و... بررسی کرده‌اند، بدون اینکه اصل وجودآن را در نظر بگیرند‌. بنابر این مطابق با آن شرایط خاص تعریفی از عرفان ارائه داده‌اند که این جریان را به نوعی تقلیل گرایی می کشاند‌. علاوه بر این، عده ای بدون آگاهی از منطق و معرفت و زبان ویژه عرفانو عدم آشنایی با نقش و کارکرد آن دچار بدفهمی یا کج فهمی در بعضی از مسائل این پدیده (از جمله بخش‌هایی که با عقل‌، علم‌، تجربه و آزمایش‌، تناسب و هماهنگی ندارد) شده‌اندو عرفان و عبارات عرفانی را بی‌معنا دانسته‌اند‌.بررسی‌های این منتقدان بر پایه رویکرد‌های علمی، ماتریالیستی، اجتماعی، روان شناختی، سیاسی، فرهنگی، مذهبی و‌... می‌باشد‌. هدف از نوشتن این رساله این است تا با معرفی زبان عرفان و تصوف‌، مانند هر جریاندیگری‌، تا کنون مورد جرح و نقد‌های بسیاری قرار گرفته است‌. عده ای به ویژه طرفداران و پیروان این جریان‌، چه آنهایی که حقیقتا عارف و صوفی بوده‌اند و چه کسانی که کم و بیش با عرفان آشنایی دارند و تعالیمش رامی پسندند‌، با نوعی سرسپردگی مطلق‌، تسلیم محض آن می شوند‌. عده ای نیز به حقیقت عرفان باور دارند اما معتقدند که باید نا خالصی‌هایی را که دامن این پدیدهرا به بعضی‌اندیشه‌های نا صواب آلوده است پاک کرد‌. بسیاری دیگر با تعصب و غرض ورزی‌، تنها به این دلیل که اعتقاد شخصی به این جریانندارند آن را مشربی می دانند که با ادعای حق برای تهذیب و تزکیه انسان‌، به راه باطل رفت‌. بنابراین به یکباره‌، تمامی این جریان را آمیخته از پندار‌های نا صوابی می دانند که به مقصدی جز وادی گمراهی منتهی نمی شود‌. این رساله بر آن است تا با بررسیآثار تعدادی از نویسندگان معاصر‌، که به نقد عرفان و تصوف پرداخته‌اند‌، جنبه‌ها و دیدگاه‌های آنها را که منجر به نوعی رویکرد خاص در نقد یا رد عرفان و تصوف می شود‌، مشخص کند‌. در این رساله‌، به تفاوتی که میان نقد‌های پیشینیان با جریان‌های انتقادی معاصر وجود دارد اشاره شده است‌. همچنین با اشاره به زبان عرفان‌، منطق عرفان و سایر خصوصیاتی که ما را ملزم میکند تا به عرفان از درون سیستم فکری و ساختاری مخصوص به خودش‌، برای فهم و درک آن توجه داشته باشیم‌، به مباحثی در حین نقد آراء پرداخته شده است که از این راه معایب و کاستی‌های این نقد‌ها و بررسی‌ها آشکار می شود‌.عرفان و چارچوب فکری و فرهنگی عرفا‌، نشان دهد که بعضی از منتقدان عرفان به دلیل نا آگاهی و شناخت ناکافی از حوزه عرفان و تصوف‌، نقد‌هایی غیر روشمند داشته‌اند.
انسان و زندگی از نگاه نیچه
نویسنده:
حسین انصاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نیچه یکی از مهم‌ترین و تأثیرگذارترین فیلسوفانی است که به موضوع انسان و زندگی از منظری نقادانه نگاه کرده است. نیچه را فیلسوف اخلاق دانسته‌اند. از دیدگاه او، انسان به عنوان موجود «خود باشنده‌ی ارزشگزار» شناخته می‌شود که خود ارزش‌های خویشتن را خلق می‌کند. در نتیجه انسان از دید وی بخش اعظم وجودش در حوزه‌ی اخلاق قابل بررسی است. عمده‌ترین نقد‌های او بویژه به حوزه اخلاقیات آدمی و مخصوصاً اخلاق و آیین مسیحیت مربوط می‌شود. اما در بحث زندگی و معنا داری آن او به مسیحیت سخت می‌تازد و بر این باور است که مسیحیت جوهره‌ی زندگانی را خشکانیده است. وی منشأ مسیحیت را ترس می‌داند و آن را نتیجه دین یهود می‌داند. به نظر او مسیحیت ریشه در کینه‌ورزی دارد. نیچه معتقد است دین مسیحیت در برابر ادیان و فرهنگ یونان باستان ایستاده است. نیچه همواره ستایش‌گر یونان باستان قبل از سقراط است. از نظر او، این فرهنگ به وسیله‌ی تراژدی توانست برجنبه‌های وحشتناک زندگی غلبه کند و به زندگی «آری» بگوید. نیچه اخلاق را به دو دسته سروران و بردگان تقسیم می‌کند. اخلاق سروران، اخلاق برجستگان است که فقط در یونان باستان یافت می‌شد. با آمدن مسیحیت این اخلاق از بین رفت و جای آن را اخلاق بردگان گرفت. نیچه معتقد است با ظهور ابرانسان می-توان دوباره به اخلاق سروران بازگشت. از نظر وی محتوای ادیان اهمیتی ندارد بلکه اینکه آیا ادیان انسان را به سمت حیات و آری گویی سوق می‌دهند یا نه مهم است. نوع نگرش نیچه به انسان و زندگی و توجه خاص او به اخلاق و دین، پژوهش در باب فلسفه وی را ضروری می‌کند. او حتی مسائلی را که بدیهی انگاشته شده‌اند به چالش می‌کشاند، اما نمی تواند به نحوی روشمند، ادعاهای خود را اثبات نماید و در نتیجه در دام تناقضهای بسیار فروغلطیده است. دراین رساله سعی خواهد شد مفاهیم انسان ، زندگی و ارتباط آنهابا نظرات نیچه در باب دین و اخلاق بررسی شود و پرسش‌هایی مانند اینکه که دیدگاه او درباره‌ی انسان ، زندگی و به تبع آن، اخلاق و دین چیست. ارزشها چه نسبتی با اعتلای انسان دارند؟ چه رابطه‌ای بین معناداری زندگی ،دین و اخلاق وجود دارد؟ آیا دین برای انسان ضروری است؟مشروعیت ارزشهااز دید نیچه از کجا نشات می گیرد؟ مورد کند و کاو، قرار گیرد.. سپس به مهمتریننقدهای وارد بر اندیشه‌‌‌ینیچه پرداخته خواهد شد و تناقضات اندیشه‌ی او نشان داده خواهد شد. از مهمترین نقدها، به نقد روش شناختی و مغالطه تکوینی در اندیشه ی نیچه می‌توان اشاره نمود که درآثار نیچه، پاسخهای قانع کننده‌ای برای آنها نمی‌توان یافت
آفرینش زن در آموزه‌های اسلامی
نویسنده:
جواد حسینی رضایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
یکی از مسایل مهم در باب انسان شناسی ، آغاز آفرینش و چگونگی آن است. دو تئوری تکامل و تطور گونه‌ها و ثبات انواع در این مورد ارایه شده است. مساله آفرینش زن و حوا نیز در چارچوب این دو نظریه قایلان و وجوه متعددی را برتافته است، اینکه زن آفرینشی کاملا مستقل و ابتداعی داشته، یا یکی اصل و ماده آفرینش دیگری بوده است یا هر دو با هم و همچون دوقلوهای بهم چسبیده آفریده شده اند مسایلی است که به طور کلی در این نوشتار بررسی می‌شود. در این بین گزاره‌های دینی نیز منشاء پیدایش رویکردهایی شده است ،آفرینش حوا از دنده کژ و چپ آدم یا از باقیمانده گِل وی و رویکرد جمع بین این دو نظریه،باب مسایل فراوانی را در مطالعات دینی گشوده است.به نظر می‌رسد روایات خلقت حوا از باقیمانده گل آدم درست و واقعی تر است علاوه بر اینکه، بیش از ده اشکالی که بر طیف روایات آفرینش حوا از دنده کژ وارد است، بر این دسته از روایات وارد نیست اما از طرفی اتقان و صحت سندی و فراوانی نقل در مضمون روایت ضلع معوج نیز مانع طرد و باطل دانستن آن بطور کلی می‌شود لذا این طیف روایات با نگاه نمادین و جنبه شناخت شناسانهلحاظ می‌شود.وحدود 50 نماد و سنمبلاز آفرینش حوا از دنده آدم بدست می‌آید. تمامی این نمادها در تصریح و کنایات مفسران و اندیشمندان اسلامی ذکر شده است به عبارت دیگر روایات خلقت حوا از باقیمانده گل آدم مساله‌ای وجود شناختیو روایات آفرینش از دنده کژ و چپ مساله‌ای معرفت شناختی است.در این نوشتار دو مطلب جدید ارایه شده است: اول ـ ارایه طرح کلی از اقوال و وجوه در آفرینش زن و حوا با جامعیتی که دامنه فراگیر آن همه اقوال و رویکردها را شامل می‌شود. سپس رویکرد ها مورد نقد و بررسی قرار می‌گیرد. دوم ـ تبیین حدود 50 نماد و سمنبل از آفرینش زن در طیف روایات «ضلع معوج». بنابراین به نظر می‌رسد روایات فاضل طینت عینیت و واقعیت آفرینش حوا را تبین می‌کند و روایت ضلع معوج جنبه‌ای شناختی و معرفتی، نسبت به ساحت وجودی زن را ارایه می‌کند. در ضمن برداشت‌های عرفانی و فلسفی در مورد آفرینش زن نیز بررسی می‌شود. آفرینش زنان از نسل آدم و حوا نیز مراحل یکسانی با آفرینش مردان دارد از لقاح اسپرماتوزوئید و اوول و تقسیمات میتوز و میوزو تشکیل سلول اولیه یا زیگوتو بعد جنین... گرفته تا مراحل تولد و مراحل رشد که به مناسبت بدان اشاره می‌شود.
اخلاق عرفانی در مکتب آیت الله شاه آبادی (ره)
نویسنده:
مهدی دیناروند
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عارف کامل،حضرت علامه میرزا محمد علی شاه آبادی (سلام‌الله و رضوانه علیه) که از نوادر دوران و نوابغ زمان است و حقیقتاً ایشان را باید مفسر جدی فطرتِ قرآنی دانست،با نظریه ی فطرت خود،مبنای وثیقی در تبیین ارتباط میان کتاب تکوین(انسان) و کتاب تدوین(قرآن) بنا نهادند؛که هم مبتنی بر آموزه‌های قرآنی است و هم از پشتوانه‌ی محکم فلسفی و عقلی برخوردار است،ضمن آن که از صبغه‌ی عرفانی نیز بی‌بهره نیست.این که تمام دین با همه‌ی اصول و فروعش و با فقه و اخلاق و اعتقادیاتش ریشه در فطرت بشری داشته باشد، تنها از نظریه‌ی فطرت علامه شاه آبادی(ره) قابل اصطیاد است. لذا این رساله به تبیین نظریه فطرت ایشان پرداخته و به دیدگاه سایر متفکران در این راستا نیز اشاره‌ای داشته است. در ادامه سعی کرده‌ایم که فطری بودن تمام ارکان و اجزاء دین (توحید، معاد، نبوت و امامت، اخلاق و احکام) را مبتنی بر نظریه فطرت آیت الله شاه آبادی(ره) مورد بحث و بررسی قرار داده و به اثبات برسانیم.همچنین به برخی از نتایج حاصل از این نظریه در حوزه‌های گوناگون دین و اخلاق،به خصوص عینیت دین و فطرت اشاره شده؛ و نگاه و روش خاص ایشان در سیر و سلوک عرفانی با توجه به داستان حضرت خضر(علیه السلام) و حضرت موسی(علیه السلام) مورد بررسی قرار گرفته است.در انتها می‌توان گفت، هدف این رساله آشنایی بیشتر محققین با جامعیت علمی این حکیم بزرگوار و نشان دادن گوشه‌ای از کارکردهای نظریه فطرت ایشان در موضوعات متنوع فلسفه دین و اخلاق بوده است.
مناسبات فطرت و اخلاق
نویسنده:
سمیه شمسی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
نظریه: فطرت مبتنی بر آفرینش ویژه انسان است که براساس آن نوع انسان از سه قسمت مشترکی برخوردارند که این سرشت ویژگی‌های خاصی را در جنبه‌های وجودی انسان از جمله در حوزه معرفت و ادراک و نیز در حوزه گرایش‌ها در بر می‌گیرد. لذا امور فطری به دو دسته ادراکات فطری و گرایش‌های فطری تقسیم می‌شوند. در زمینه‌ اخلاق که از مهم‌ترین مسائل انسانی و دارای مباحث متعددی است این مسأله مطرح می‌شود که آیا فطرت و امور فطری جایگاهی در اخلاق و مباحث آن دارد یا نه؟ ارتباط فطرت و اخلاق را می‌توان در تقسیم اخلاق به دو شاخه نظری و عملی بررسی کرد. غالب متفکران معتقدند که بخشی از ادراکات و آگاهی‌های انسان فطری است، بنابراین بخشی از ادراکات عقل عملی نیز چنین‌اند و برخی قضایای اخلاقی مانند «عدالت خوب است» و... را هر انسانی به طور فطری درک می‌کند و حکم این قضایا، حکم بدیهیات در عقل نظری است که به دلیل وضوح و بداهت، نیازمند استدلال و... نمی‌باشد. علاوه بر این بسیاری از مفاهیم و موضوعات اخلاقی نیز حاصل برخی از فعالیت‌های فطری دستگاه ادراکی می‌باشند. مانند «انتزاع» و... برخورداری انسان از گرایش‌ها و تمایلات فطری نیز، جایگاه ویژه‌ای در مباحث اخلاق به ویژه بعد عملی آن دارند. اساساً ریشه بسیاری از رفتارها و حتی صفات اخلاقی انسان به گرایشات ذاتی او بر می‌گردد، از جمله گرایش ویژه او به خیر و فضیلت، گرایش به کمال، گرایش به زیبایی و... .
ویتگنشتاین متاخر و الهیات به مثابه گرامر
نویسنده:
مریم عیوضی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
حیات فلسفی ویتگنشتاین را به دو دوره تقسیم کرده اند. ویتگنشتاین در این دو دوره همواره به مساله دین و باور دینی توجه داشته است و هر بار با نگاهی خاص این امر را صورت داده است. در دوره اول با به سکوت واگذار کردن دین، آن را از حوزه ی عینی خارج می کند و به حوزه ای ماورایی می برد که تنها می توان آن را نشان داد و در دوره دوم با به میدان آوردن دین و سخن گفتن از آن در بازی زبانی خاص خود، ظاهرا جایگاهی قابل دفاع برای دین قائل می شود که در دوره اول از آن خبری نبود. اما با تامل در دیدگاه ها و نظرات متاخر ویتگنشتاین به عکس این مطلب خواهیم رسید. شخص دینداری که در بازی زبانی دینی به فعالیت می پردازد با پذیرش دیدگاه ویتگنشتاین قداست و عینیت دین را در صورت زندگی اش از دست رفته خواهد یافت، و این زمانی است که متوجه می شود همه چیز جز یک بازی زبانی بیش نیست و اعتقادات و باورها تماما از صورت زندگی اش بر خاسته است و در حقیقت همه برساخته ی صورت زندگی اش بوده است. ویتگنشتاین با هم ردیف قرار دادن دین و دیگر پدیده ها از جمله علم، هنر، منطق و ...، نه تنها به دین در معنای رایج آن بها نداده، بلکه برعکس، با این کار ضربه هولناکی بر آن وارد آورده است. از نظر وی همه این پدیده ها در بازی زبانی مخصوص به خود دارای ارزش هستند و در دیگر بازی های زبانی بی ارزش و بی معنا، و علت آن هم تنها تفاوت در صورت های زندگی است. چنان که نشان خواهیم داد دیدگاه ویتگنشتاین متاخر در باب دین، به نفی خود خواهد انجامید و به اصطلاح خود ویرانگر است.
  • تعداد رکورد ها : 951