جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 2190
عوامل و زمینه های نظری و عملی کفر و شرک در کتاب الکافی
نویسنده:
نویسنده:محمد کاظم؛ استاد راهنما:مهدی قائمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
قرآن صراحتاً فرق بین ایمان و کفر را بیان کرده این فرق در کلمات پیشوایان اسلامی نیز به صراحت بیان شده است. امام باقر (علیه السلام) نقل شده است که هر آنچیزی که اقرار و تسلیم منجر به او گردد ایمان است و هر آن چیزی که انکار خداوند به آن منتهی گردد کفر محسوب می شود. هر که با علم و اراده انکار خدا کند و او را نفی نماید، کافر محسوب می گردد و کسی که انکار او درحالی که به این انکار خود علم نداشته باشد و اطاعت شیطان و غیر خدا را بکند بدون اینکه علم به آن داشته باشد شرک محسوب می گردد و در حقیقت شیطان را پرستیده نه خدا را. خداوند متعال همه ی انسانها را براساس فطرت اسلام آفریده است. یعنی به هنگام خلق شدن و به دنیا آمدن انسان، خداوند متعال در نهاد همه ی انسان ها (بلا استثناء) اقرار به وجود الله تعالی و اینکه او خالق انسان و کائنات بوده و انسان باید بنده ی او باشد و اینکه تنها او شایسته ی عبادت است را قرار داده است.خداوند متعال در قرآن می فرماید: فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِی فَطَرَ النَّاسَ عَلَیْهَا. پس از این ما نتیجه می گیریم که خلقت انسان مبنی بر توحید است و از ابتدا خلقت، انسان کافر یا مشرک نیست و عواملی هست که بخاطر این انسان گمراه می شود. در قرآن و احادیث عوامل زیادی ذکر شده . با عنایت الهی مقاله حاضر با موضوع عوامل و زمنه های نظری و عملی کفر در آیات و روایات در کتاب الکافی می پردازد. هدف دستیابی به تعریفی درست کفر و تبین صحیع عوامل و زمینه های کفر و مصون از خطا در توحید و ایمان است. هدف بنده از این تحقیق این است که مردم که الان مورد هجوم ادیان بیگانگان شده اند راه برای آن باز شود و به سوی حق برگردانند وهمان طور مفید بزای بنده نیز باشد. نگارش این نوشتار روش توصیفی تحلیلی و روش جمع آوری مطالب کتابخانه ای می باشد که با فحص و جستجو در کتاب های مختلف مخصوصا الکافی قرار گرفته است. در این مقاله ما عوامل وزمینه های نظری و عملی کفر را در آیات و روایات در کتاب الکافی را مطرح کردیم.
بررسی تطبیقی مبانی تفسیری امین الخولی و علامه طباطبایی
نویسنده:
نویسنده:فاطمه عسکری بیاز؛ استاد راهنما:فرهاد زینلی بهزادان؛ استاد مشاور :حامد مصطفوی فرد,محمد نجفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در پژوهش بررسی تطبیقی مبانی تفسیری امین الخولی و علامه طباطبایی به مقایسه‌ی مبانی‌ای که این دو مفسر معاصر در امر تفسیر قرآن کریم اتخاذ کرده‌اند پرداخته می‌شود. در این مقایسه دو مسئله بررسی می‌شود یکی توضیح مبانی تفسیری امین الخولی و علامه طباطبایی و دیگری بررسی شباهت‌ها و تفاوت‌های مبانی این دو مفسر. مبانی تفسیری امین الخولی عبارتند از: تفسیر موضوعی قرآن، مطالعه پیرامونی و درونی قرآن، اهتمام به سیاق آیات، اصل عدم‌ترادف در آیات قرآن کریم و بهره‌گیری از علم روان‌شناسی و جامعه‌شناسی در مطالعه و تفسیر ادبی قرآن اما مبانی تفسیری علامه طباطبایی عبارت هستند از: لحاظ کردن مجموعه قرآن در تفسیر آیات، تفسیر هماهنگ آیات با سنت معصومین، مدد خواستن از آیات دیگر برای معنی آیه‌ی دیگری، توجه به سیاق در تفسیر قرآن به قرآن و توجه به مفردات قرآن می‌باشد. از این مقایسه این نتایج گرفته می‌شود که علامه طباطبایی که متأخر از امین الخولی می‌باشد در مواردی از وی تأثیر پذیرفته و دارای اشتراک هستند و هر دو به این موارد توجه داشته‌اند مانند مباحث تفسیر موضوعی قرآن کریم، ممانعت جدی از ورود اسرائیلیات در تفسیر و عدم‌ورود به محدوده مبهمات قرآن یعنی مواردی که به‌صورت مفصل بیان نشده‌اند، توجه به سیاق آیات و تأثیر قراین در تفسیر قرآن، اهتمام به واژگان و مفردات قرآن کریم و توجه به معنای اولیه واژگان قرآن در زمان نزول. اما در تطبیق مبانی تفسیری این دو مفسر این‌گونه برداشت می‌شود که نظرات امین الخولی و علامه طباطبایی در رابطه با تفسیر دارای افتراقاتی نیز می‌باشند ازجمله: ۱- خولی معتقد است که قرآن متنی ادبی به زبان عربی است اما علامه تأکید دارد که متن قرآن ماورایی و معجزه است. ۲- خولی بر این باور است که نباید به محدوده مبهمات قرآن وارد شد اما علامه اعتقاد دارد که باید با آیات دیگر مبهمات را فهمید و درک کرد.۳- در رابطه با تأویل نیز امین الخولی معتقد است که باید ظاهر قرآن را اصل دانست و تأویل ر را به حداقل رساند اما علامه طباطبایی معتقد است که مفسر باید از ظاهر آیات عبور کند و به باطن قرآن برسد. ۴- در خصوص بهره گرفتن از روایات نیز امین الخولی بنا دارد که روایات را باید کنار گذاشت و آن‌ها را داخل تفسیر نکرد اما علامه از روایات تفسیری که از معصومین (ع) رسیده در تفسیر خود استفاده‌ی زیادی کرده و توجه ویژه‌ای به روایات نشان داده است.
علیت از نگاه شوپنهاور
نویسنده:
نویسنده:محسن کوچکی؛ استاد راهنما:علی کرباسی‌زاده
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
در این پژوهش سعی شده است به طور جامع آرای شوپنهاور درباره علیت، مورد بررسی قرار بگیرد. پیرامون این مبحث، انتقاداتی که به شوپنهاور وارد شده و یا انتقاداتی که شوپنهاور، متوجه دیگران کرده شرح داده شده و مورد ارزیابی قرار گرفته است. بخشی از انتقادات شوپنهاور، مربوط به نوع توالی و بخشی دیگر مربوط به محدوده به‌کارگیری قانون علیت است. در مورد اول، انتقاد شوپنهاور به هیوم این است که چرا او همه توالی‌ها را تنها یک توالی صرف، یعنی بدون وجود یک رابطه علت و معلولی در آن در نظر می‌گیرد و انتقاد شوپنهاور به کانت این است که چرا او تنها رابطه علت و معلولی را دارای عینیت می‌داند و از توالی صرف غافل می‌شود. همچنین درستی یا نادرستی برخی از این مواضع مورد بررسی قرار گرفته است. به طور مشخص به این پرسش، پاسخ داده شده که آیا شوپنهاور دلیل متقنی برای تمایز میان توالی علت و معلولی و توالی صرف دارد و یا اینکه چنین دلیلی در دست نیست و مطابق نظر هیوم وجود ضرورت در توالی علت و معلولی منتفی است؟ درباره محدوده به‌کارگیری قانون علیت، انتقاد شوپنهاور متوجه پیشینیانی است که این قانون را در جایگاه مناسب خود به کار نبرده‌اند. بنابراین او سعی دارد با مطرح کردن صورت‌های اصل دلیل کافی، محدوده مناسب به‌کارگیری این قانون را تعیین کند. در اینجا از منظر جهان تصور، این مباحث به میان آمد؛ یعنی جایی که قانون علیت به عنوان یگانه کارکرد قوه فهم در نظر گرفته شده است. اما شوپنهاور از منظر جهان اراده نیز به موضوع نگاه می‌کند و سعی می‌کند محدودیت قانون علیت را از این منظر نیز تعیین کند. به همین جهت، مفهوم اراده ناپدیداری و عینیت‌یابی‌های آن متناسب با این بحث به میان آمد.
بررسی تجلّی در فصوص‌الحکم ابن‌عربی و مثنوی معنوی
نویسنده:
نویسنده:فهیمه خسروی خرم؛ استاد راهنما:عظیم حمزئیان؛ استاد مشاور :قدرت‌اله خیاطیان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
مبحث تجلّی یکی از مهم‌ترین و اساسی‌ترین موضوعات در عرفان اسلامی به شمار می‌رود. تجلّی در لغت به معنای آشکارشدن و نمودارشدن است و در اصطلاح نوری است که بر دل عارف ظاهر می‌گردد. در میان اندیشمندان اسلامی محیی‌الدین ابن‌عربی (560-638 ه.ق.) به عنوان یکی از بزرگترین عارفان قرن ششم و هفتم هجری و بنیان‌گذار عرفان نظری، خلقت عالم هستی را حاصل تجلّی می‌داند؛ به گونه‌ای‌که می‌توان ادّعا کرد خلاصه و عصاره‌ی عرفان محیی‌الدین، نظریه‌ی او پیرامون تجلّی است. این پژوهش به شیوه‌ی کتابخانه‌ای و با روش توصیفی – تحلیلی به بررسی مفهوم تجلّی از دیدگاه ابن‌عربی و مولانا پرداخته است. به طور کلّی می‌توان گفت از دیدگاه ابن‌عربی تجلّی حق تعالی در دو مرحله‌ی «تجلّی اوّل» و «تجلّی ثانی» و یا «فیض اقدس» و «فیض مقّدس» صورت می‌پذیرد. تجلّی، محوری‌ترین مسأله‌ای است که در جهان‌شناسی ابن‌عربی مورد توجّه و مداقّه قرارگرفته است و افکار و آراء این اندیشمند و عارف بزرگ اسلامی، درباره‌ی چگونگی ساختار نظام خلقت، به موضوع تجلّی حق باز می‌گردد. از دیدگاه او اگر چنانچه حق در خفا می‌ماند و متجلّی نمی‌گردید، عالم هستی ظهور و بروز نمی‌یافت و خلقت عالم، نتیجه‌ی تجلّی ذات حق بر صورت ممکنات است. از سویی دیگر، جلال‌الدّین محمّد بلخی (604-672ه.ق.) عارف و شاعر مشهور ایرانی با نگاهی لطیف، شاعرانه و عارفانه عالم هستی را تجلّیگاه و مظهر حضرت حق می‌داند و عالم را جز ظهور و انعکاس حق نمی‌بیند. از دیدگاه وی، عالم هستی جز با تجلّیاتش شناخته نمی‌شود و راه شهود این تجلّیات نیز زدودن حواس ظاهری، همرنگ شدن و اتّحاد با آن وجود یگانه است. مولانا با زبانی سمبولیک و رمزآلود و با بهره‌گیری از وحی و آیات قرآن کریم، وجود مطلق حق را وجودی واحد می‌داند که از فرط پُری، تجلّی یافته و در صورت‌ها و تعیّنات متکثّر هویدا گشته است. البته این دو عارف بزرگ اسلامی، اگرچه در اصل مسأله‌ی تجلّی با یکدیگر هم‌نظرند، امّا با دو زبان گوناگون به تحلیل و بیان مسأله پرداخته‌اند؛ که ما در این پژوهش موارد اشتراک و افتراق آن‌ها را در این مسأله بیان نموده‌ایم، که از جمله اشتراکات آن دو می‌توان به این نکته اشاره کرد که از دیدگاه این دو عارف بزرگ، حق با تجلّیاتش ظهور و بروزیافته و حق و خلق به گونه‌ی رازآلودی درهم آمیخته شده‌اند. امّا یکی از وجوه افتراق نظریات ایشان پیرامون مفهوم تجلّی، کاربرد زبان عقل در بیان شهودات عرفانی است.
الهیات فیلسوفان اولیه یونان [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
Werner Wilhelm Jaeger (ورنر ویلهلم یاگر)
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
فرهنگ تاریخی فلسفه شوپنهاور [کتاب انگلیسی]
نویسنده:
David E. Cartwright
نوع منبع :
کتاب
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترجمه ماشینی: فرهنگ لغت تاریخی فلسفه شوپنهاور روایتی را ارائه می‌کند که رویدادهای مهم زندگی آرتور شوپنهاور را در تار و پود بزرگ‌تر وجود او می‌پیوندد. گاهشماری این وقایع را فهرست می کند، مقاله مقدماتی مروری بر اندیشه فلسفی او و اعتقاد او به اینکه فلسفه هدف زندگی او بوده است، و بیش از 200 مدخل فرهنگ لغت، ایده ها، مفاهیم، آموزه ها و شخصیت های فلسفی کلیدی مربوط به او را مرور می کند. فکر. یک کتاب‌شناسی جامع فهرستی از مجموعه‌های آلمانی آثار شوپنهاور، منابع اولیه قابل توجه آلمانی، ترجمه‌های انگلیسی کتاب‌های شوپنهاور، و مجموعه‌های انگلیسی زبان مقالات برگرفته از آثار شوپنهاور را ارائه می‌کند. این اثر جذاب دری را برای درک بهتر فلسفه شوپنهاور برای خوانندگان در تمام سطوح باز می کند.
"پیروزی اراده: بدن در آثار اکسپرسیونیست‌های آلمانی حدود 1905-1945 و فلسفه آرتور شوپنهاور
نویسنده:
Marc Rufus Brealey
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه به بررسی تصویری از بدن انسان در هنر اکسپرسیونیست آلمان و راه هایی می پردازد که از طریق فلسفه آرتور شوپنهاور می توان آنها را تفسیر کرد. این الهام از ادعای فرانتس مارک است که به تعبیر شوپنهاور، جهان به‌عنوان اراده بر جهان به‌عنوان نمایندگی در زمان خودش اولویت داشت. بحث با ارزیابی توسعه هنر انتزاعی واسیلی کاندینسکی در رابطه با فلسفه شوپنهاور از جهان به عنوان بازنمایی آغاز می شود. در اینجا به قرائت شخصی کاندینسکی از دکترین بینایی و رنگ شوپنهاور توجه می شود. فصل 2 به بررسی تصویرهای رقص در اکسپرسیونیسم می پردازد، جایی که بدن به عنوان عینیت بخشیدن به اراده در نظر گرفته می شود. بحث از طریق مطالعه موردی کار امیل نولده انجام می شود. علاوه بر بدن در حرکت، موضوع بدن برهنه نیز در ایدئولوژی و عمل اکسپرسیونیستی مرکزی بود. از این رو، فصل 3 درگیر تفسیری از تصویرهای اکسپرسیونیستی از بدن برهنه بر اساس آموزه شوپنهاور از ایده های افلاطونی و جهان به عنوان بازنمایی است. آغاز جنگ در سال 1914 نسل اکسپرسیونیست را با چالش های جدیدی روبرو کرد. بنابراین، فصل 4 به بررسی تجربیات نظامی هنرمندان منتخب اکسپرسیونیست می پردازد تا تأیید یا انکار اراده به جنگ را ارزیابی کند. فصول پایانی پایان نامه به رابطه بین اکسپرسیونیسم و ​​رژیم نوظهور نازی در دهه 1930 منعکس می شود. بر اساس فلسفه اخلاق شوپنهاور، فصل پنجم، کاوشی در مورد «هنر منحط» و بدن‌های «منحط» در رابطه با هنرمند اتو مولر و تصویر او از کولی‌ها را در نظر می‌گیرد. در نهایت، فصل ششم ارتباط امیل نولد با نازیسم را بررسی می‌کند و تفسیر جدیدی از این ارتباط‌ها را بر اساس دکترین اراده آزاد شوپنهاور ارائه می‌دهد. در خاتمه، این تز نشان می‌دهد که ادعاهای مارک به طور کلی در طول این دوره معتبر بودند، اما بدون استثنا نبودند.
فلسفه افسون‌کننده: ویتگنشتاین، آستین و توسل به زبان عادی [پایان نامه انگلیسی]
نویسنده:
David William Egan
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
ترجمه ماشینی : این پایان نامه جذابیت زبان معمولی را به عنوان یک ویژگی متمایز روش شناختی در فلسفه متاخر لودویگ ویتگنشتاین و کار جی.ال. آستین بررسی می کند. این جذابیت، زبان و مفاهیم ما را در قالب‌های وسیع‌تری از زندگی که در آن استفاده می‌کنیم، قرار می‌دهد، و به دنبال «محروم کردن» ایده‌آل‌سازی‌هایی است که زبان و مفاهیم ما را از این بافت وسیع‌تر استخراج می‌کنند. یک فلسفه افسون‌زده اشکال زندگی ما را به‌عنوان مظاهر همسویی می‌شناسد: یک زمینه مشترک درک و رفتار که خود نمی‌تواند بیشتر توضیح داده یا توجیه شود. این تز با بررسی پیامدهای این که اشکال زندگی خود را در نهایت بی‌اساس بدانیم، اهمیت اساسی بازی را برای تمرین‌های مشترک مانند زبان روشن می‌کند. دو فصل اول جذابیت زبان معمولی را در آثار آستین و ویتگنشتاین در نظر می‌گیرند. با قرار دادن هر نویسنده به نوبه خود در گفتگو با ژاک دریدا، این پایان نامه اهمیت بی اساس بودن هماهنگی ما و دشواری انجام این کار را آشکار می کند. توسل آستین به یک «زمینه کلی» به نوعی آرمان‌سازی خیانت می‌کند که خود آستین با آن مخالفت می‌کند، در حالی که ویتگنشتاین و دریدا برای اجتناب از همان دام باید مراقب خود-انعکاسی باشند. فصل سوم به بررسی ارتباط بین توسل به زبان معمولی و تحلیل مارتین هایدگر از «روزمرگی متوسط» در هستی و زمان می‌پردازد. هایدگر روزمرگی متوسط ​​را نشانه عدم اصالت می داند. با این حال، با اعتراف به بی‌اساس بودن هماهنگی، توسل به زبان عادی چرخشی شبیه به توسل هایدگر به اصالت را نشان می‌دهد. علاوه بر این، استفاده ویتگنشتاین از «تصاویر» مفهومی به او اجازه می‌دهد تا از برخی سردرگمی‌ها در آثار هایدگر اجتناب کند. فصل چهارم ماهیت همسویی بی‌پایه ما را در نظر می‌گیرد و استدلال می‌کند که ما این هماهنگی را هم از طریق بازی کشف می‌کنیم و هم ایجاد می‌کنیم، که فعالیتی غیرقانونی است که خود نظم را به وجود می‌آورد.
دگرگونی بنیادی فلسفه یونان در برخورد با شیوه اندیشه اسلامی
نویسنده:
عبدالجواد فلاطوری؛ ترجمه: محمدباقر تلغری زاده
نوع منبع :
کتابشناسی(نمایه کتاب) , ترجمه اثر
وضعیت نشر :
تهران - ایران: امیرکبیر | موسسه پژوهشی حکمت و فلسفه ایران,
چکیده :
ین کتاب رساله استادی مرحوم استاد دکتر عبدالجواد فلاطوری است که در سال ۱۹۷۳ میلادی برای احراز مقام استادی تسلیم دانشکده فلسفه دانشگاه کلن آلمان شده است. موضوع این رساله، بررسی و ریشه یابی علل دگرگونی فلسفه یونانی پس از ورود آن به عالم اسلامی است. در این رساله کوشش شده است تا با مبنا قرار دادن موارد عینی در فلسفه اسلامی که همگی ازجمله مصادیق دگرگردانی فلسفه یونانی است، زمینه پیدایش آنها را ریشه یابی کرده و راه را برای توصیفی مبتنی بر تاریخ سیر تحول فلسفه اسلامی هموار کند. از نظر نویسنده این کتاب، فلسفه اسلامی حاصل برخورد دو جهان بینی از اساس متفاوت، یعنی جهان بینی حاکم بر فلسفه و علوم یونانی و جهان بینی قرآنی است. آنچه از برخورد این دو جهان بینی به وجود آمد فلسفه ای بود که اگر چه در صورت بیشتر یونانی ولی در محتوا عمدتاً قرآنی بود. به عبارت دقیق تر، این فلسفه دیگر نه یونانی صرف بود و نه قرآنی صرف و نه آمیزه و یا التقاطی از آن دو، بلکه یک جریان فکری مستقل و ویژه ای بود که از برآیند (سنتز) آن دو به وجود آمده بود.
  • تعداد رکورد ها : 2190