جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 153
تاثیر ایده (مثل) افلاطون بر فلسفه سهروردی
نویسنده:
غلامرضا صادقی جوزانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
ستایشبی‌همتا شایسته اوستکه هستی و هر چه هستاز بود او بود.بدیهی استکه سهروردی یکی از بزرگان فلاسفه مسلمان استو شان و مقام فلسفی او همپایه کسانی همچون ابن‌سینا و صدرالمتالهین شیرازی است . از همین رو بررسی و تحقیق و آثار و اندیشه‌های وی کاری شایسته و درخور است .سهروردی خود را احیاگر اندیشه‌های فیلسوفان و حکمای باستان میخواند و بارها در آثار خود به نام بزرگانی چون فیثاغورس ، انباذقلس ، امپدکلس ، زردشت ، هرمسو افلاطون اشاره میکند.از طرفدیگر افلاطون نیز یکی از سرآمد فلاسفه جهان استطوری که اندیشه‌هاو افکار او بعد از گذشتقرون متمادی هنوز مورد توجه و عنایتبزرگترین اندیشمندان جهان است .سهروردی مدعی است ، پیرو آراء و افکار فلسفی افلاطون است . آشکار استکه یکی از مهمترین اندیشه‌های فلسفی افلاطون "نظریه ایده" میباشد که دیگر جز فلسفه او را تحتتاثیر قرار داده است .نظریه ایده در فلسفه اسلامی "مثل افلاطونی" نام گرفته استکه سهروردی از آن با عنوان "اربابانواع" نام میبرد و علاوه بر پذیرشآن دلایلی بر اثباتآنها اقامه میکند.نوشتار حاضر به فراخور موضوع به تحقیق و بررسی این مساله می‌پردازد و در حد توان، می‌کوشد، تا چگونگی طرح و تاثیر نظریه ایده را در فلسفه سهروردی بررسی نماید.شیوه و روشتحقیق این نوشتار چنین استکه نخستنظریه ایده‌ی افلاطون مطرح گردیده و حتی‌المقدور سعی شده تا بیشتر مطالبمستند به آثار خود افلاطون باشد.ضمن آنکه تلاششده تا سایر منابع مربوط فراموشنشود و پساز آن عقیده سهروردی در باره اربابو موضع او در قبال مثل افلاطونی (ایده‌ها) مورد بحثو تحقیق قرار گرفته است .نگارنده در حد توان ناچیز خود کوشیده تا تشابهاتو تمایزاتاین دو عقیده (ایده‌ها و اربابانواع) را با یکدیگر مشخصنماید.لازم به ذکر استکدر عین تمرکز تحقیق بر موضوع مورد نظر، به دلیل فاصله زمانی قابل توجه بین افلاطون و سهروردی، ناگزیر، سیر تحول ایده‌ها در چند حوزه فلسفی مورد مطالعه و تحقیق قرار گرفته است .یکی از مهمترین این حوزه‌ها، حوزه نوافلاطونی (و مخصوصا افلوطین) میباشد.افلوطین یکی از دانشمندان و صاحبنظران بزرگدنیای قدیم استکه در افکار فلاسفه اسلامی (از جمله سهروردی) تاثیر زیادی داشته است .همچنین منابع ایرانی تفکر سهروردی در این باره (اربابانواع) مورد توجه و ملاحظه قرار گرفته که این توجه به دو دلیل عمده میباشد: الف - سهروردی در آثار خود بارها از حکمتایرانیان باستان (حکمتخسروانی) نام میبرد.و خود را احیاگر اندیشه‌های آنان میداند تا جایی کدر مقدمه "حکمه‌الاشراق" مهمترین تقسیم فلسفی خود یعنی نور و ظلمترا روشحکمای ایران باستان میداند. ب - بعضی بزرگان اعتقاد دارند که میان فلسفه افلاطون و حکمتایرانی ارتباط وجود دارد و افلاطون از اندیشه‌های فلسفی - دینی حکمای ایران باستان متاثر بوده است .اندیشه‌های اشراقی سهروردی میتواند در قرن حاضر بصورتیکنظام فلسفی سازگار و استوار بر اصول و قواعد اشراقی مشخصو متقن رواج یابد.فلسفه اشراق به عنوان روشفلسفی جدا از فلسفه مشائی باید مورد توجه و عنایتخاصی قرار گیرد و بیشاز آنچه هستبه آن پرداخته شود، تا جایگاه واقعی خویشرا بدستآورد.امید استنوشتار حاضر بتواند گامی هر چند کوچکدر راه اعتلاء و زنده نگه داشتن افکار و اندیشه‌های این فیلسوفبزرگو "شهید فرهنگملی ایران" بردارد.
بررسی مقایسه ای مفهوم جوهر در دیدگاه حکمت مشا و حکمت متعالیه
نویسنده:
عذرا صادقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مدخل مفاهیم(دانشنامه مفاهیم) , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
این رساله که موضوع آن بررسی مقایسه ای مفهوم جوهر از دیدگاه حکمت مشا و حکمت متعالیه است بر 3 بخش و 19 فصل مشتمل است . بخش اول که مشتمل بر سه فصل است در زمینه کلیات است . بخش دوم شامل 6 فصل است و بررسی مفهوم فلسفی جوهر را به عهده دارد، دراین بخش تعاریف مختلف جوهر از دیدگاه ارسطو، ابن سینا، شارحان و متاخران ابن سینا و ملاصدرا مطرح شده است . و در نتیجه مقایسه ای بین تعریف ابن سینا از جوهر و ملاصدرا صورت گرفته است با این توضیح که تعاریف این دو بزرگوار تقریبا هماهنگ بوده است و کمتر اختلافی در ان دیده می شود اگر چه می توان مشکلات ابن سینا را در مبحث جوهر بیشتر از صدرالمتالهین دانست که البته شیخ الرئیس چاره اندیشی هایی برای رهایی از مشکلات داشته است ولی از نظر ملاصدرا مورد قبول واقع نشده و با راه حلهایی که ارائه می کند در صدد نجات ابن سینا از تنگناهای موجود است . بخش سوم مشتمل بر 8 فصل است . که آخرین فصل آن به نظر می رسد مهمترین فصل آن باشد، در زمینه جوهریت خداوند است که هر دو فیلسوف بزرگوار اعتقاد بر عدم جوهریت باریتعالی دارند اگر چه دلائل آنها متفاوت است ولی در نهایت می توان بهترین دلیل را این چنین مطرح کرد که جوهر ماهیتی است اگر در خارج موجود شود از موضوع بی نیاز خواهد بود و این در حالی است که خداوند باریتعالی ماهیت ندارد. ( ماهیته انیته) پس خداوند جل و علا جوهر نیست.
جایگاه وجود شناختی و معرفت شناختی عقل فعال در فلسفه مشا
نویسنده:
نرگس شکوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
عقل فعال به عنوان مرتبه ای از نفس انسان ، برای اولین بار در آثار ارسطو مطرح شد. عقل فعال در بین شارحین مشایی ارسطو مانند کندی و ابن رشد و توماس آکویناس همان جایگاه ارسطویی را داشت. اسکندر افرودیسی از آن به عنوان موجود مجرد تام ، مستقل از انسان( محرک نامتحرک ارسطویی) نام برد. برجسته ترین نظریه مشایی درمورد عقل فعال در فلسفه ابن سینا و فارابی به عنوان آخرین عقل از سلسله عقول طولیه، ممکن الوجود، مجرد تام و مستقل از انسان ارائه شد. عقل فعال سینوی کارکردی عالی و گسترده در وجود شناسی مشایی دارد. این عقل به عنوان حلقه ارتباط بین مجردات (عقول طولیه) و مادیات مبدا صدور کثرات جهان مادی و کدخدای عالم تحت القمر است. ایجاد هیولی، عناصر اربعه ، مرکبات و نفوس (غیرفلکی) وابسته به افاضه صور وجودی از عقل فعال با معاونت حرکات و اوضاع فلکی می باشد. عقل فعال سینوی درحیطه معرفت شناسی نیز جایگاه برجسته دارد. معرفت انسانی (ادراک حصولی) درتمام مراتب خود وابسته به افاضه صورکلی و معقولات توسط این عقل بر نفس ناطقه و خروج آن از قوه به فعلیت است. علم واجب الوجود به جزئیات متغیر نیز با کمک عقل فعال صورت می گیرد. بدین ترتیب عقل فعال در تمام مراتب وجودی و معرفتی مشایی در حیطه مادیات نقشی عالی و کارکردی گسترده دارد و از ارکان فلسفه مشایی به حساب می آید.
تحلیل تطبیقی مساله حمل در فلسفه اسلامی و معرفت شناسی کانت
نویسنده:
مرتضی میرباقری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , کتابخانه عمومی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
مساله شناخت یا بحث معرفت در مقایسه با سایر مباحث فلسفی از اهمیت بسزائی برخوردار است . با عنایت به ضرورت تلاش عقلی و فلسفی برای حل مسائل مربوط به شناخت هستی و با توجه به جایگاه ویژه مساله حمل در شناخت عقلانی انسان نسبت به جهان خارج، حمل یکی از مسائل مهم انتولوژی در فلسفه به شمار می‌آید زیرا حمل به معنای این همانی در "استی" و "هستی" است و ما به وسیله حمل است که رابطه میان ذهن و عین و علم و معلوم و موضوع و محمول را تبیین می‌نماییم. این موضوع در حوزه فلسفه نظری کانت و در قسمت تحلیل استعلایی و در بخش تقسیم احکام و قضایا مورد بحث و بررسی قرار گرفته است . کانت در یک تقسیم‌بندی کلی، احکام و قضایا را به دو دسته تحلیلی و ترکیبی تقسیم می‌نماید، این تقسیم‌بندی همانند تفکیکی است که فلاسفه اسلامی کاملا با حکم تحلیلی نزد کانت منطبق است ، همچنین بر حسب تعریف حمل شایع صناعی مساوی با احکام ترکیبی است . وجه مشابهتی که بین احکام ترکیبی و حمل شایع وجود دارد این است که چون موضوع و محمول در آنها مغایرت ماهوی با یکدیگر دارند، برای اینکه با یکدیگر متحد شوند به یک امر ثالثی نیاز دارند. این امر ثالث گاهی به گونه‌ای است که رابطه محمول با موضوع را ضروری می‌گرداند و گاهی غیرضروری. در فلسفه کانت قضایای ضروری را تالیفی ماتقدم و در فلسفه اسلامی حمل شایع بالذات می‌نامند. هر دو فلسفه احکام و قضایای علمی را از اینگونه قضایا به شمار می‌آورند. کانت سر امکان این قضایا و یا به تعبیر دیگر امر ثالثی که باعث ایجاد رابطه ضروری بین محمول و موضوع می‌گردد را با توسل به ویژگیهای دستگاه فاهمه آدمی یعنی شهود حسی و مقولات فاهمه توجیه می‌نماید در حالی که فلاسفه اسلامی با تمایز بین مقومات موضوع و عوارض ذاتی موضوع و تفکیک بین ذاتی باب ایساغوجی و ذاتی باب برهان ثابت می‌کنند که عقل می‌تواند با مقایسه و سنجش بین مفاهیم موجود در ذهن - که می‌توانند حاکی از امور واقعی باشند - به نسبت ضرورت و قطعیت بین موضوع و محمول پی ببرد. گاهی این مقایسه‌ها مستقیم و ساده انجام می‌شود و گاه با تشکیل قیاسات و براهین عقلی تواءم می‌گردد. از دیگر موارد قابل بررسی در باب احکام و قضایای وجودی است : یعنی قضایایی که محمول آنها "موجود" می‌باشد. از شعارهای معروف فلسفه کانت انکار وجود محمولی و انحصار وجود، در "وجود رابط" است . فلاسفه اسلامی هر چند همانند کانت به وجود روابط قائل هستند اما برخلاف وی تماما به وجود محمولی اذعان داشته و آن را یکی از امهات مسائل فلسفی به شمار می‌آورند.
قاعده‌الواحد و ثمرات آن
نویسنده:
علیرضا کهنسال
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
از یک جزء یک پایدار نگردد و یک جزء از یک برنیاید. این، مفاد قاعده‌الواحد به کوتاه سخن است . اینکه از یک ، جزء یک ، در هستی نیاید، تعبیری است که از آنکه علت یگانه از هر سوء، جز یک معلول ندارد و یک جزء از یک بر نیاید، ترجمان عکس اصل است یعنی معلول واحد هستی نمی‌یابد مگر از یک علت . قاعده‌الواحد یکی از قواعد بسیار مهم فلسفه اسلامی است که از آن در مواضعی بهره برده‌اند. واژه‌های مهم و فلسفه اسلامی نیازند توضیحند. وجه اهمیت قاعده در آن است که چگونگی ظهور کثرت را بیان می‌کند. تبیین نظام جهان که دلمشغولی بیشتر فیلسوفان است بمدد این قاعده میسر می‌گردد و هر که هر پاسخی برگزیند نمی‌تواند بی‌دیدار الواحد از طریق بگذرد. نفی یا اثبات ، باید با قانون الواحد اتخاذ وضع کند. ربط الواحد به سنخیت و الواحد را سنخ واحد می‌دانند و قومی گر چه به دوگانگی دو قانون معرفند اما به ربطی وثیق میان آنها باور دارند و می‌دانیم که قانون علیت و قوانین بر آمده از آن، که سنخیت یکی از آنهاست ، سرمایه‌های اندیشه بشری‌اند. بدون آنها نه علمی خواهد بود و نه تحقیقی. در این مقام سخن محقق داماد بسنده است که الواحد را از امهات اصول عقلی و از فطریات عقلی و از فطریات عقل صریح دانسته است . مراد از ایضاح "فلسفه اسلامی" بحث در این باب نیست که آیا چنین فلسفه‌ای اصلا وجود دارد و یا خیر و آیا آنچه بدین نام می‌شناسیم تراث اسلامی است یا میراث یونانی و آیا وحی را با فلسفه اخوتی است یا بیگانگانند به اجبار دست در دست هم نهاده، دین می‌تواند فلسفه داشته باشد و اگر می‌تواند شرع مصطفی نیز همچنان است ؟ پرسشهائی از این دست ، مطلوب ما نیست ولی مراد از این توضیح فلسفه اسلامی آن است که مجموعه شناخته شده به این نام و فیلسوفانی که آنها را به اسم حکیمان مسلمان می‌شناسیم، در تدوین و استدلال برای اثبات قاعده‌الواحد بسیار کوشیده‌اند بنابراین اضافه قاعده‌الواحد به فلسفه اسلامی امری مجاز است . راست است که این اصل را نخست بار یونانیان طرح کردند اما شرح و بسط آن بواقع مرهون مسلمانان بود. میان طرح ابتدایی که یک اصل فلسفی یا علمی و گسترش و تنظیم آن باید تفاوت گزارد. گویا در انتساب قاعده به دانایان یونان نباید تردید داشت . واژه گویا می‌آموزد که به تاریخ فلسفه میراث گذشتگان در اسلام، نمی‌توان چندان اعتماد کرد. پیشینان ما تاریخ فلسفه را بجد نمی‌گرفتند و تصویر ایشان از فیلسوفان یونان به پیامبران ماننده‌تر است تا دانشمندان و فلاسفه آزاده خدا داند که افلاطون الهی اصلا الهی می‌شناخته است یا نه و فرزانگانی که حکمت ایشان را مقتبس از مشکوه نبوت می‌دانند و معاشران انبیاء می‌شمارندشان آیا پیام‌آوری را دیده و از او سخنی شنیده بودند یا آنچه گفته شده افسانه واهی افواهی بوده که از سر آرام ساختن غوغا و گریز از تکفرساز شده است . به هر روی اگر منابع ما درخور اعتماد باشند از آنها برمی‌آید که مبتکر قاعده یکی از این دانشمندان بوده است : ارسطو، افلاطون، دموکریتوس و تامسطیوس . اسلوب کار در این رساله آن است که ابتدا صورت منطقی و مفردات قاعده را بقدر ضرورت معلوم کنیم. و سپس به قانون علیت و سنخیت که بسیار مرتبط با الواحد است بپردازیم. استدلالها و اعتراضات بخش دیگری از نوشتارند و سرانجام عکس قاعده و ثمرات آن را بازگو می‌سازیم.
عقل و قلب  از دیدگاه شیخ‌اکبر محی‌الدین ابن عربی در کتاب  فصوص‌الحکم
نویسنده:
محسن رضوی نژاد
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
محی‌الدین بن عربی از کسانی استکه هنگام بحثو بررسی در مسائل فلسفی و کلامی و تقریر مباحثذوقی و عرفانی، مبانی آراء خویشرا همواره با تحقیق و تدقیق و تطبیق با موازین عقلی بیان داشته استلیکن عقل را در راه اصول به حقیقتبی‌پایان حق ناتوان میداند.در نظر وی آنچه میتواند محل انوار نامتناهی حق واقع شود قلبآدمی است .محی‌الدین از لغتقلبکه در قرآن مجید آمده استفاده کرده و آن را به معنی دگرگون شدن دائم در انواع صور و صفاتبکار برده استانقلابو تحول یافتن، خصلتذاتی و دائمی قلباست .انقلابو تحول دائمی قلباستکه راه انسان را به سوی حقیقتنامتناهی می‌گشاید.هنگامی که پای سالکدر راه سلوکبه وسیله عقال بسته شود، ناچار از هر گونه حرکتبسوی حقیقتمطلق باز می‌ماند.به همین جهتاستکه محی‌الدین لغتعقل را به معنی قید بکار برده و کار آن را محصور کردن حقیقتدر یکجهتواحد به شمار آورده است .کار عقل محصور کردن و مقید ساختن حقیقتاست .اما حقیقتچیزی استکه از هر گونه قید و بند آزاد میباشد.و لذا عقل به حقیقتوقوفنخواهد یافت .به اعتقاد ابن عربی، نعمتی جاودانه‌تر از معرفتو آگاهی بر حقیقتنفسو عرفان به پایگاه وجودی آدمی نیست .و غفلتآدمی از این حقیقتسرآغاز سیه‌روزی اوست .لذا شناختاین جایگاه و انطباق خواسته‌های انسان با شرایط و مقرراتآن جایگاه مستلزم احاطه به تمامی عالم و وقوفبه عالم غیبو شهود و فراغتاز قید زمان و مکان و نگاهی دیگر به انسان و عالم استو حال آنکه انسانسان به عالم ماده و گرفتاری او در دام زمان و مکان اجازه حرکتو توجه به عوالم دیگر را به او نمی‌دهد و مادام که چنین استاز دایره شناختحسی که از لوازم انسبا زمان و مکان استفراتر نخواهد رفت .فلذاباید چاره‌ای دیگر اندیشیدو این نیازمند توسل جستن به نسیان استکه بتوان از فضای مانوسزمان و مکان خارج و در هوائی آزاد و عاری از زمان و مکان و مصفا به انوار قدسی تنفسکرد و دمی آسود.
قاعده الواحد و جایگاه آن در فلسفه اسلامی
نویسنده:
عیسی شورمیج
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
الاشارات و التنبیهات ، اثر حجه‌الحق ابن‌سینا، شرح خواجه نصیرالدین‌طوسی
نویسنده:
محمدعلی جوان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رساله حاضر مشتمل است بر ترجمه و تفسیر متن و شرح خواجه نصیرالدین طوسی بر کتاب اشارات و تنبیهات شیخ‌الرئیس ابوعلی‌سینا که هر دو از استوانه‌های حکمت مشا و از نوابغ روزگار خود بوده‌اند ابن‌سینا شارح بزرگ سخنان و آرا ارسطو و رئیس حکمای مشا است او موسس بسیاری از اصول و قوانین محکم و متقن فلسفه و مرجع مطلق علم طب و فلسفه و حکمت است خواجه‌نصیر را نیز استاد بشر و عقل حادی عشر نام نهاده‌اند او در تمام علوم و بخصوص فلسفه، کلام، ریاضیات ، هیات و نجوم ملجا و مرجع علما و دانشمندان معاصر خود بوده است .
بررسی روشهای شناخت در فلسفه افلاتون
نویسنده:
غلامرضا زمانی فروشانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
سقراط و پس از او افلاطون نگرش هستی‌شناسانه آناکساگوراس در قلمرو هستی‌شناسی را در زمینه‌های اخلاق و سیاست گسترش داده و با طرح یک نگرش خردورزانه مبارزه با اساطیر یونان را به اوج رساندند. افلاتون یک برنامه تربیتی منسجم که ریشه در خردگرائی داشت را جایگزین برنامه تربیتی پیشین نمود. بخشی از این برنامه تربیتی شناخت است از اینرو باید در نظر داشت که اولا فهم درست اندیشه افلاتونی تنها در پرتو فرهنگ اساطیری یونان قابل فهم است و ثانیا شناخت افلاتونی تنها با توجه به برنامه تربیتی او فهمیده می‌شود. تربیت و شناخت از دیدگاه افلاتون جدای از یکدیگر نیستند بلکه شناسائی بخشی از برنامه تربیتی اوست . از اینرو در این نوشتار برای توضیح دیدگاه افلاتون در مورد شناسائی به ناچار فشرده‌ای از دیدگاه اسطوره‌ای بیان شده است و پس از آن مراحل گوناگون تربیت افلاتونی بطور خلاصه بیان شده است .
نقش وسائط هستی از دیدگاه دین و فلسفه
نویسنده:
ذبیح‌الله افتخاری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
ایرانداک,
چکیده :
آنچه که از قواعد فلسفی مثل قاعده الواحد و قاعده علیت و ... در تفسیر و تحلیل ارتباط مظاهر هستی و چگونگی بوجود آمدن کثرت در عالم هستی می‌توان استنباط کرد و نصوص دینی هم آن را تایید می‌کند اینست که عالم هستی دارای یک نظام قطعی و ذاتی است و بین مراتب و درجات هستی توسط بعضی دیگر از ذرات باری‌تعالی ایجاد و تدبیر می‌شوند. بر اساس قواعد فوق الذکر ثابت شده است که اولین صادر از خداوند یک موجود واحد است که در عین حال بساطت خالی از جهات کثرت نیست و به همین دلیل واسطه در صدور مراتب بعدی هستی می‌باشد و بطور کلی عالم هستی منحصر در سه مرتبه می‌باشد اولین و برترین آن عالم عقول یا جبروت می‌باشد که واسطه در صدور عوالم طبیعت یا عالم طبیعت یا عالم کون و فساد می‌باشد. همین معانی از طریق نصوص دینی نیز مورد تایید قرار گرفته است . در این رساله مطالب فوق در ضمن پنج فصل بشرح ذیل مورد بحث و بررسی قرار گرفته است . فصل اول پیرامون تعاریف هستی، دین، فلسفه و وسائط می‌باشد در فصول دوم اصول و قواعد فلسفی مثل قاعده‌الواحد و علیت و ... مورد بررسی قرار گرفته است و در فصل سوم به اثبات عقل اول و چگونگی صدور عالم پرداخته شده است و فصل چهارم به وسائط دینی مثل فرشتگان و انبیاء اختصاص داده شده است و در فصل پنجم نقش معصومین علیهم السلام در قوس نزول و سعود هستی مورد تبیین قرار گرفته است .
  • تعداد رکورد ها : 153