فلسفه سیاسی یا حکومت از اهم مسائل فلسفی است و از جمله بحثهایی است که تا حدودی اکثر فیلسوفان اعم از غربی و شرقی آن را مورد نظر قرار دادهاند. رساله حاضر با مشخ
... خص کردن محورهای فلسفه سیاسی که به هشت قسمت تقسیم شده ابتدا به بیان نظرات فیلسوف انگلیسی جانلاک پرداخته و نظرات وی را در خصوص هشت مورد مشخص برای فلسفه سیاسی بیان میشود و بعد در فصل چهارم نظرات استاد شهید مرتضی مطهری و مقایسه نظرات این دواندیشمند پرداخته میشود. لاک در بخش اول وضع طبیعی را یک وضعیت ایدهال میداند و آن را به عنوان مدینه فاضله معرفی میکند ودر بخش دوم درمورد وضع سیاسی و قرارداد مجبور میشود به چند مورد از ایراداتی که به وضع طبیعی وارد است اقرار کند ودر پایان بخش دوم وضع سیاسی را به وضع طبیعی ترجیح داده و هدف وضع سیاسی را حفظ مالکیت میداند. در بخش سوم به تعریف مالکیت از دیدگاه لاک پرداخته شده که لاک در بحث مالکیت مسأله مهم را کارو تلاش میداند وبیان میکند تنها چیزی که مالکیت را بوجود میآورد کار و تلاش است. در بخش چهارم مسأله آزادی بیان میشود که از نظر لاک آزاد بودن انسان به خاطر عاقل بودن اوست. در بخش پنجم به عدالت و برابری پرذاخته شده که از دیدگاه لاک انسانها همه در وضع برابری هستند و هیچ کس بر دیگری برتری ندارد که البته بیان میکند که منظور فقط برتری اخلاقی است. در فصل ششم گریزی به رابطه دین و سیاست زده شده که لاک به شدت مخالف رابطه دین و سیاست است و معتقد است که دین و سیاست باید از هم جدا باشد. در فصل هفتم بحث تساهل مطرح میشود ودر اینجا لاک معتقد است که تساهل نشانه و شاخص مذهب راستین است از نظر او هیچ کس حق ندارد افکار دیگری رارد و کینه توزی کند زیرا معتقد است که ادراک فهم بشر از حقیقت ناقص است و در بخش هشتم موضوع انقلاب یا اصلاح حکومت است در اینجا لاک بین انحلال جامعه و حکومت تفاوت گذاشته و اشاره میکند که حکومت به جز یورش خارجی به دلایل داخلی از هم میپاشد. در فصل چهارم نظرات استاد مطهری بیان میشود. استا د در بخش اول وضع طبیعی لاک را نه تنها ایدهال نمیداند بلکه تحقق آن در بین انسانها و غیر انسانها را محال میداند. در بخش دوم استاد در مورد وضع سیاسی وجامعه نظری عمیق دارند و جامعه را فقط حافظ مالکیت نمیداند بلکه موجب رشد و کمال معنوی و مادی میداند. در بخش سوم در موضوع مالکیت با تأیید نظر لاک تحت عنوان کارو تلاش ولی به نظر لاک قید میزند که بحث حلال و حرام وطریق کسب اموال بسیار مهم است. در بخش چهارم در موضوع آزادی استاد مطهری تأکید زیادی بر آزاد بودن انسان دارد و آزادی را شرظ پیشرفت دانسته ولی ایشان آزادی را هدف نمیداند بلکه بیان میکند وسیله است برای رسیدن به هدف. دربخش پنجم استاد بیان میکند که عدالت و برابری یعنی اینکه هر صاحب حقی به حقش برسد ایشان عدالت را از مقدسات بشری دانستهاند. در بخش ششم و رابطه دین. سیاست استاد بر خلاف لاک به شدت موافق رابطه دین و سیاست هستند و بیان میکند که رابطه دین و سیاست مثل روح و بدن است. در بخش هفتم در بحث تساهل استاد با نظرات لاک مخالف است و بیان میکند که امکان ندارد شخصی که اهل سیرو سلوک باشد دشمن نداشته باشد و تساهل کامل باشد. و در بخش هشتم و حق انقلاب استاد بیان میدارد که انقلاب باید حرکت رو به جلو باشد و صرف شلوغ شدن جامعه را انقلاب نمیدانند حتی انقلاب 1917 روسیه را انقلاب ندانسته بلکه عقبگرد و ارتجاع میداند.
بیشتر