تبیین فلسفه سیاسی مورد نیاز جامعه و انقلاب اسلامی مستلزم کاوش در سرمایههای فکری و فلسفی است که در اختیار داریم. برای این منظور باید با بازشناسی، بازخوانی و با
... ازنگری انتقادی وضعیت موجود و بازسازی و ارائه فلسفه سیاسی متناسب زمانه بتوانیم به سمت وضعیت مطلوب حرکت نماییم. این مهم جز با بررسی مکاتب فلسفی اسلامی ممکن نیست. رساله حاضر با این هدف به نگارش درآمده است تا تمهیدات نظری برای توانمندسازی فلسفه سیاسی اسلامی، تلاش برای نیل به علوم انسانی بومی در قالب فلسفه سیاسی متعالیه و ایجاد پشتوانه فلسفی برای انقلاب اسلامی را فراهم نماید. نگارنده برای نیل به هدف مذکور، متناسب با پرسش اصلی رساله، مباحث را در سه بخش سامان داده است. در بخش نخست ضمن تأمل در حیات علمی، اجتماعی و سیاسی ملاصدرا برای نخستینبار از سه دوره بازشناسی، تأسیس فلسفه نوین و وحدتنگری در زندگی وی سخن به میان آورده است. این سه دوره با نگاهی مختصر به مفهوم فلسفه سیاسی و حکمت متعالیه، و با تبیین ادبیات موضوع، به بررسی دو دیدگاه در این زمینه میپردازد و با استدلال بر امکان فلسفه سیاسی صدرالمتألهین به بحثهای ایجابی ادامه میدهد. از این رو در بخش دوم بنیانهای فلسفی صدرالمتألهین را در زمینه انسان، جامعه و قدرت، مورد بحث قرار میدهد. در کنار این البته ابعاد، نتایج و پیامدهای سیاسی سه موضوع مذکور نیز آفتابی میشود. در اینجا ضمن بحث درباره انواع انسان از انسان مختار و حرکت جوهری وی سخن به میان آمده است که در حوزه جمعی، فضای زیست خود را در قالب جامعه ایمانی و به صورت اختیاری تداوم میبخشد. در ادامه مبحث قدرت، با لحاظ این که امری وجودی است، بر چگونگی کسب قدرت و حفظ آن و غیر مادی بودن و مراتب سه گانه آن تأکید میشود. بخش سوم رساله حاضر به نگرشهای سیاسی صدرالمتألهین در موضوع رئیس مدینه فاضله و رابطه شریعت و سیاست میپردازد و به برخی اختصاصات ملاصدرا اشاره میکند. در این فصل بر قدرتگیری شریعت با زمینه-سازی سیاست سخن به میان میآید و بر قیاس رابطه نفس و بدن در حکمت متعالیه، مناسبات شریعت و سیاست مورد توجه و تحلیلی تازه قرار میگیرند. به نظر، فلسفه متعالیه با تأکید بر این که شریعت، روح سیاست است از شجاعت بیشتری برای پرداختن به مسأله سیاست برخوردار است و به طور طبیعی، فلسفه سیاسی خاصی را پیریزی میکند. با چنین دیدگاهی است که سیاست، دینی، معنوی و اخلاقی میشود. در فصل پایانی تلاش میشود برخی از تأثیرات و ظرفیتهای فلسفه متعالیه با تأمل در ارتباط آن با انقلاب اسلامی ایران مورد تحلیل قرار گیرد. در هر حال رساله حاضر نشان خواهد داد که فلسفه ملاصدرا واجد ظرفیتهای غنی سیاسی و اجتماعی است که آن را نقطه قابل اتکایی برای بسط و توانایی فلسفه سیاسی اسلامی میسازد و آشکارسازی ابعاد مختلف آن را بایسته توجه میکند. نگرشهای فلسفی سیاسی ملاصدرا از سرشتی متمایز از فلسفههای دیگر همانند جامعیت و توجه به ابعاد مادی و معنوی سیاست، انسان و جامعه، روشمندی، هدفمندی و نگاه بنیادی در توجه به مبدأ تا معاد برخوردار است. تبیین و ارائه نگرشهای فلسفی سیاسی و در نهایت فلسفه سیاسی صدرالمتألهین افزون بر دستیابی جامعه علمی ما به فلسفه سیاسی بومی و اسلامی، میتواند به عنوان پشتوانه فلسفی انقلاب اسلامی ایران مطرح و ظرفیتهای آن را بیش از گذشته مورد توجه قرار دهد.
بیشتر