علت اهميت حق الناس | کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی
کانال ارتباطی از طریق پست الکترونیک :
support@alefbalib.com
نام :
*
*
نام خانوادگی :
*
*
پست الکترونیک :
*
*
*
تلفن :
دورنگار :
آدرس :
بخش :
مدیریت کتابخانه
روابط عمومی
پشتیبانی و فنی
نظرات و پیشنهادات /شکایات
پیغام :
*
*
حروف تصویر :
*
*
ارسال
انصراف
از :
{0}
پست الکترونیک :
{1}
تلفن :
{2}
دورنگار :
{3}
Aaddress :
{4}
متن :
{5}
فارسی |
العربیه |
English
ورود
ثبت نام
در تلگرام به ما بپیوندید
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ...
همه موارد
عنوان
موضوع
پدید آور
جستجو در متن
: جستجو در الفبا
در گوگل
...جستجوی هوشمند
صفحه اصلی کتابخانه
پورتال جامع الفبا
مرور منابع
مرور الفبایی منابع
مرور کل منابع
مرور نوع منبع
آثار پر استناد
متون مرجع
مرور موضوعی
مرور نمودار درختی موضوعات
فهرست گزیده موضوعات
کلام اسلامی
امامت
توحید
نبوت
اسماء الهی
انسان شناسی
علم کلام
جبر و اختیار
خداشناسی
عدل الهی
فرق کلامی
معاد
علم نفس
وحی
براهین خدا شناسی
حیات اخروی
صفات الهی
معجزات
مسائل جدید کلامی
عقل و دین
زبان دین
عقل و ایمان
برهان تجربه دینی
علم و دین
تعلیم آموزه های دینی
معرفت شناسی
کثرت گرایی دینی
شرور(مسأله شر)
سایر موضوعات
اخلاق اسلامی
اخلاق دینی
تاریخ اسلام
تعلیم و تربیت
تفسیر قرآن
حدیث
دفاعیه، ردیه و پاسخ به شبهات
سیره ائمه اطهار علیهم السلام
شیعه-شناسی
عرفان
فلسفه اسلامی
مرور اشخاص
مرور پدیدآورندگان
مرور اعلام
مرور آثار مرتبط با شخصیت ها
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی
مرور مجلات
مرور الفبایی مجلات
مرور کل مجلات
مرور وضعیت انتشار
مرور درجه علمی
مرور زبان اصلی
مرور محل نشر
مرور دوره انتشار
گالری
عکس
فیلم
صوت
متن
چندرسانه ای
جستجو
جستجوی هوشمند در الفبا
جستجو در سایر پایگاهها
جستجو در کتابخانه دیجیتالی تبیان
جستجو در کتابخانه دیجیتالی قائمیه
جستجو در کنسرسیوم محتوای ملی
کتابخانه مجازی ادبیات
کتابخانه مجازی حکمت عرفانی
کتابخانه تخصصی تاریخ اسلام و ایران
کتابخانه تخصصی ادبیات
کتابخانه الکترونیکی شیعه
علم نت
کتابخانه شخصی
مدیریت علاقه مندیها
ارسال اثر
دانشنامه
راهنما
راهنما
علت اهميت حق الناس
کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
فارسی
کتاب الکترونیکی
میانگین امتیازات:
امتیاز شما :
تعداد امتیازات :
0
علت اهميت حق الناس
ویرایش اثر
کلید واژه اصلی :
حق الناس
,
حقوق دیگران
,
حق مردم
سوال:
چرا حق الناس مهمترين حق است؟
پاسخ تفصیلی:
در كتاب الحج بحثي است كه كسي كه حج بر او واجب شده، ولي به ديگري بدهكار است و طلبكار در آستانه سفر او به حج، طلبش را مطالبه ميكند، چه وظيفهاي دارد؟ آيا بايد سفرش را تا پرداخت بدهياش به تأخير اندازد، چون حق الناس بر حقالله تقدم دارد؟ يا ميتواند پرداخت بدهياش را تا بازگشت از سفر حج به تأخير اندازد، زيرا سفر حج مهمتر از اداي دين است، و حقالله بر حق الناس مقدم است؟اين پرسش ميتواند در موارد ديگر هم مطرح باشد، مثل تعارض بين "اقامه نماز در زماني معين" و "اداي دين"، "آماده شدن براي عزيمت به جهاد" و "اداي ديني كه طلبكار آن را مطالبه ميكند." يا تزاحم بين "اقامه نماز" و "سفر حج و جهاد با دستور والدين" بنا بر اين كه آنان حق امر و نهي داشته و اداي حق آنان واجب باشد. و نمونههاي فراوان ديگر.
پاسخ اين پرسش و نتيجه اين بحث، آثار و پيامدهاي فراوان و جالبي دارد.
در ميان فقيهان شهرت دارد كه حق الناس بر حقالله مقدم است، حتي برخي آن را اجماعي دانستهاند.(شيخ انصاري، رساله في منجزات المريض، ص169) زيرا "حق الناس بزرگتر از حق الله" و "حقالله آسانتر از حق الناس" است"؛ و "خروج از عهده حقوق الناس مهمتر از خروج از عهده حق الله" است.(ر.ك: سيد علي طباطبايي نگارنده "رياض المسائل"، محقق عراقي در "تعليقه بر عروه"، امام خميني در "تحرير الوسيله"، سيد ابوالقاسم خوئي در "معتمد العروه" و...). حقوقالله بر تخفيف از جانب خدا مبتني است و به همين جهت "قاعده درء" به معناي عدم اجراي حدود به محض بروز شبهه در "حدود الهي" جاري است، ولي در حقوق الناس كه مبتني بر رعايت احتياط است، جريان ندارد.(سيد محمد مجاهد، مناهل، ص 757)
معمولا براي قاعده "تقدم حق الناس بر حق الله" به حديثي از امام باقر(ع) استناد شده كه حضرت فرمود:
"الظلم ثلاثة: ظلم يغفره اللّه، و ظلم لا يغفره اللّه، و ظلم لا يدعه اللّه. فأما الظلم الذي لا يغفره فالشرك، و أما الظلم الذي يغفره فظلم الرجل نفسه فيما بينه و بين اللّه، و أما الظلم الذي لا يدعه فالمداينة بين العباد؛ ستم بر سه نوع است. ستمي كه خداوند ميآمرزد، و ستمي كه خدا نميآمرزد، و ستمي كه خداوند آن را رها نميكند. اما ستمي كه خداوند نميبخشد، شرك به خداست؛ و اما ستمي كه ميبخشد، ستم انسان به خود و ميان او و خداست؛ و اما ستمي كه خدا آن را رها نميكند، بدهي انسان به بندگان خداست."(شيخ صدوق، امالي، ص153)
بر اساس اين قاعده در موارد ياد شده اداي دين را بر سفر حج، و اقامه نماز اول وقت و موارد ديگر مقدّم ميدارند. سيد كاظم طباطبائي در اثر معروف خود "العروه الوثقي" در مسئله "وجوب حج و بدهكاري شخص"، كه صور گوناگوني را مطرح كرده، كليت اين قاعده را نپذيرفته، اما آن را محتمل دانسته، مينويسد:
"وجوب اداي دين مطلق است، بر خلاف وجوب حج كه مشروط به استطاعت است. در صورت اسقرار وجوب حج بر عهده شخص، مخير است ميان پرداخت دين و اداي فريضه حج، هر چند در صورتي كه زمان پرداخت بدهي فرا رسيده باشد، و طلبكار طلب خود را مطالبه كند يا به تأخير آن راضي نباشد، به دليل اهميت حق الناس بر حق الله، احتمال تقدم اداي دين بر حج وجود دارد. ولي اين احتمال صحيح نيست، به همين جهت در صورت فوت شخص اموال باقيمانده او براي انجام حج و پرداخت بدهي او تقسيم ميشود." (العروه الوثقي، ج2، 437)
كليت قاعده "تقدم حق الناس بر حق الله" از سوي گروهي از فقيهان مورد مناقشه قرار گرفته است. زيرا بر اين باورند كه نميتوان به طور كلي هر حق الناسي را بر هر حق اللهي مقدم دانست. مثلا اداي دين يك تكليف در جهت ايفاي حق الناس است، و "حفظ جان امام معصوم" تكليفي ديگر، در دوران بين آن دو قطعاً حفظ جان امام مقدم است.(ممقاني، ملا عبد اللّه، حاشية علي رسالة في المواسعة و المضايقة، ص334)
با وجود مناقشه در كليت قاعده فوق، به دلائل مختلف، تقدّم "وجوب اداي دين" بر "وجوب حج" و موارد مشابه آن را پذيرفتهاند. (خوئي، حاشيه بر عروه، ج4، ص378؛ فياض، تعاليق مبسوطة علي العروة الوثقي، ج، ص 99)اين در حالي است كه اگر كسي مستطيع شود ولي از انجام حج سرباز زند و بميرد، به تعبير برخي از روايات مسلمان از دنيا نرفته است. "مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَحُجَّ حِجَّةَ الْإِسْلَامِ وَ لَمْ يَمْنَعْهُ مِنْ ذَلِكَ حَاجَةٌ تُجْحِفُ بِهِ أَوْ مَرَضٌ لَا يُطِيقُ مَعَهُ الْحَجَّ أَوْ سُلْطَانٌ يَمْنَعُهُ فَلْيَمُتْ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّاً" (المحاسن، ج1، ص 88) آيا با چنين جايگاهي كه حج دارد، در عين حال در برخي از فروض اداي دين را بر آن مقدم داشته اند، نشانه چيست؟ جز اهميت "حق الناس"؟
افزون بر آن، برخي از فقيهان پرداخت فوري هرآن چيزي كه حق الناس شمرده ميشود مثل كفارات، خمس و زكات را لازم دانستهاند. اين سخن هر چند مورد مناقشه قرار گرفته كه حق الناس هم مثل حقالله تابع دلالت دليل است كه گاهي بر فوريت دلالت دارد، اما احتياط در پرداخت فوري را توصيه كردهاند.(طباطبايي، سيد محمد كاظم، سئوال و جواب، ص115ـ 116)
چنان كه برخي به دليل اهميت حق الناس بر حق الله، "اقامه نماز به صورت برهنه" را بر "اقامه آن با لباس غصبي" ترجيح دادهاند.(محقق عراقي، تعليقه بر عروه، ج2، ص332، 348ـ 349) در صورتي هم كه بر عهده ميت هم نماز استيجاري باشد و هم قضاي نماز خود، و اموال او كفاف اجير گرفتن براي اداي هر دو نباشد، صرفِ مال در نماز استيجاري مقدم است، زيرا حق الناس است.(طباطبايي، العروه الوثقي، مترجم: محدث قمي، ج2، ص35) و دهها مسئله ديگر كه در قلمرو حق الناس قرار دارد.
به هر تقدير، آنچه قطعي و مورد توافق همه فقهاست، اهميت فوقالعاده "حق الناس" و "لزوم اهتمام به رعايت حق مردم" است. در حق الناس انسان با مردم روبروست كه چه بسا از حق خود نگذرند و انسان به همين خاطر در روز جزا گرفتار باشد، در حالي كه در حقالله انسان با خداوند كريم، بخشنده و مهربان روبروست كه نهايت كرامت و بزرگواري را با بندگانش دارد و با اندك بهانهاي از بنده گنهكارش ميگذرد، اما بندهاي كه حق ديگري را تباه كرده باشد، بدون جلب رضايت او نميتواند رضايت الهي را جلب نمايد. آن مقدار تأكيد و سفارشي كه نسبت به رعايت حق الناس شده، نسبت به واجبات الهي نشده است.
در باره غيبت مؤمن رواياتي وجود دارد كه بر اساس آن برخي از فقها فتوا به "عدم كفايت استغفار شخص غيبت كننده"، و "لزوم جلب رضايت" كسي دادهاند كه انسان غيبتش را كرده است.(كاشف الغطاء، مهدي، احكام المتاجر المحرمه، ص 188)
در باره حقوق مالي هم روايات فراواني است. از آن جمله: مردي از امام صادق(ع) پرسيد: شخصي بر من حقِّ مالي دارد و به او بدهكارم ولي نميدانم كجاست، زنده است يا مرده؟ محل زندگي او و وارثي هم برايش سراغ ندارم، چه كنم؟ حضرت فرمود: "به دنبالش بگرد." عرض كرد: خيلي طول ميكشد، آيا از جانب او صدقه بدهم؟ بار ديگر فرمود: "به دنبالش بگرد." (وسائل الشيعه، ج18، ص362، ح23854)
محقق نجفي نگارنده "جواهر الكلام" در اين فرع فقهي كه اگر كسي اموال ديگري را حبس كرده و از پرداخت به او امتناع ورزد تا بميرد، آيا با پرداخت آن به ورثه او بريء الذمه ميشود؟ چنين اظهار نظر كرده است:
"پرداخت بدهي مالي به وارثِ صاحب مال تنها ميتواند بدهكاري مالي شخص را جبران كند، اما ظلمي كه به صاحبِ مال به واسطه حبس مال او كرده، با پرداخت به وارث او جبران نميشود. حتي توبه هم نميتواند آن را جبران نمايد، زيرا توبه در قلمرو حقالله كارساز است، و صرفاً عذاب الهي را از انسان دور ميكند، نه حق الناس را كه چارهاي جز بازگرداندن آن به صاحب حق ندارد، و در چنين مواردي امكان بازگرداندن آن به صاحب حق هم وجود ندارد، كسي هم نيست كه بتواند از اين شخص بگذرد و او را ببخشد، مگر توسل و تضرع به درگاه الهي و اصرار بر اين كه خودش متكفّل حقِّ صاحب حق گردد، شايد بدين وسيله خداوند در روز قيامت با اداي حقِّ صاحب حق، او را راضي نمايد."(جواهر الكلام، ج41، ص114)
شيخ انصاري هم در باره كسي كه به خاطر كم فروشي يا حيله و نيرنگ مال مردم را بر ذمّه داشته و هر چه دارد ميدهد ولي كفاف بدهياش را نميكند، ميگويد:
"استغفار كفايت نميكند، بايد آن چه قدرت دارد كسب كند و بدهد." (صراط النجاه، ص 273)
حتي سختگيري خداي متعال در قلمرو حق الناس ميزان و معيار عدالت او شمرده شده كه مانع آمرزش حق الناس، بدون رضايت صاحب حق ميگردد.(وحيد بهبهاني، رساله عمليه متاجر، ص6) خداي مهربان در قرآن(زمر: 59) وعده داده كه از همه گناهان به جز شرك ميگذرد. (قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلي أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِالله إِنَالله يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ) اين آيه ناظر به گناهاني است كه به رابطه انسان با خداي متعال مربوط باشد. حق الناس از قلمرو آيه شريفه خارج است.(ر.ك: همو، حاشيه مجمع الفائده و البرهان، ص 335)
استاد الكل وحيد بهبهاني، از فقيهان طراز اول شيعه در باره اهميت حق الناس، در رساله عمليه خود ميگويد:
"اشدّ امور بحسب عذاب دنيا و اخرت و خراب شدن هر دو طرف حق النّاس است و ميزان عدل براي او است و خرابي دنيا و مفاسد آن از جهت آنست كه ادبار و تنگي دنيا و برهم خوردكي اوضاع و تنگدستي غالبا از حق النّاس است."(وحيد بهبهاني، رساله عمليه متاجر، ص6)
نتيجه آن كه، حتي اگر اطلاق و عموم قاعده "تقدم حق الناس بر حق الله" را هم نپذيريم، ترديدي در اهميت حق الناس بر حقالله در غالب موارد تزاحم آن دو نيست. خداي متعال خود بر اهميت حق الناس تأكيد كرده تا مردم را به رعايت حقوق يكديگر وادار، و از تعدي و تجاوز باز دارد. اگر قصور و تقصير در قلمرو حقوق خود را هم ببخشد، در قلمرو حق الناس بدون رضايت صاحبان حق نميبخشد. تعداد 0 پيام ( 8071 حرف درج شده- -7511 حرف مانده )
طول متن شما از 280 حرف بيشتر است. در صورتي كه پاسخ به صورت پيام كوتاه باشد در باكس باقي خواهد مانددر كتاب الحج بحثي است كه كسي كه حج بر او واجب شده، ولي به ديگري بدهكار است و طلبكار در آستانه سفر او به حج، طلبش را مطالبه ميكند، چه وظيفهاي دارد؟ آيا بايد سفرش را تا پرداخت بدهياش به تأخير اندازد، چون حق الناس بر حقالله تقدم دارد؟ يا ميتواند پرداخت بدهياش را تا بازگشت از سفر حج به تأخير اندازد، زيرا سفر حج مهمتر از اداي دين است، و حقالله بر حق الناس مقدم است؟
اين پرسش ميتواند در موارد ديگر هم مطرح باشد، مثل تعارض بين "اقامه نماز در زماني معين" و "اداي دين"، "آماده شدن براي عزيمت به جهاد" و "اداي ديني كه طلبكار آن را مطالبه ميكند." يا تزاحم بين "اقامه نماز" و "سفر حج و جهاد با دستور والدين" بنا بر اين كه آنان حق امر و نهي داشته و اداي حق آنان واجب باشد. و نمونههاي فراوان ديگر.
پاسخ اين پرسش و نتيجه اين بحث، آثار و پيامدهاي فراوان و جالبي دارد.
در ميان فقيهان شهرت دارد كه حق الناس بر حقالله مقدم است، حتي برخي آن را اجماعي دانستهاند.(شيخ انصاري، رساله في منجزات المريض، ص169) زيرا "حق الناس بزرگتر از حق الله" و "حقالله آسانتر از حق الناس" است"؛ و "خروج از عهده حقوق الناس مهمتر از خروج از عهده حق الله" است.(ر.ك: سيد علي طباطبايي نگارنده "رياض المسائل"، محقق عراقي در "تعليقه بر عروه"، امام خميني در "تحرير الوسيله"، سيد ابوالقاسم خوئي در "معتمد العروه" و...). حقوقالله بر تخفيف از جانب خدا مبتني است و به همين جهت "قاعده درء" به معناي عدم اجراي حدود به محض بروز شبهه در "حدود الهي" جاري است، ولي در حقوق الناس كه مبتني بر رعايت احتياط است، جريان ندارد.(سيد محمد مجاهد، مناهل، ص 757)
معمولا براي قاعده "تقدم حق الناس بر حق الله" به حديثي از امام باقر(ع) استناد شده كه حضرت فرمود:
"الظلم ثلاثة: ظلم يغفره اللّه، و ظلم لا يغفره اللّه، و ظلم لا يدعه اللّه. فأما الظلم الذي لا يغفره فالشرك، و أما الظلم الذي يغفره فظلم الرجل نفسه فيما بينه و بين اللّه، و أما الظلم الذي لا يدعه فالمداينة بين العباد؛ ستم بر سه نوع است. ستمي كه خداوند ميآمرزد، و ستمي كه خدا نميآمرزد، و ستمي كه خداوند آن را رها نميكند. اما ستمي كه خداوند نميبخشد، شرك به خداست؛ و اما ستمي كه ميبخشد، ستم انسان به خود و ميان او و خداست؛ و اما ستمي كه خدا آن را رها نميكند، بدهي انسان به بندگان خداست."(شيخ صدوق، امالي، ص153)
بر اساس اين قاعده در موارد ياد شده اداي دين را بر سفر حج، و اقامه نماز اول وقت و موارد ديگر مقدّم ميدارند. سيد كاظم طباطبائي در اثر معروف خود "العروه الوثقي" در مسئله "وجوب حج و بدهكاري شخص"، كه صور گوناگوني را مطرح كرده، كليت اين قاعده را نپذيرفته، اما آن را محتمل دانسته، مينويسد:
"وجوب اداي دين مطلق است، بر خلاف وجوب حج كه مشروط به استطاعت است. در صورت اسقرار وجوب حج بر عهده شخص، مخير است ميان پرداخت دين و اداي فريضه حج، هر چند در صورتي كه زمان پرداخت بدهي فرا رسيده باشد، و طلبكار طلب خود را مطالبه كند يا به تأخير آن راضي نباشد، به دليل اهميت حق الناس بر حق الله، احتمال تقدم اداي دين بر حج وجود دارد. ولي اين احتمال صحيح نيست، به همين جهت در صورت فوت شخص اموال باقيمانده او براي انجام حج و پرداخت بدهي او تقسيم ميشود." (العروه الوثقي، ج2، 437)
كليت قاعده "تقدم حق الناس بر حق الله" از سوي گروهي از فقيهان مورد مناقشه قرار گرفته است. زيرا بر اين باورند كه نميتوان به طور كلي هر حق الناسي را بر هر حق اللهي مقدم دانست. مثلا اداي دين يك تكليف در جهت ايفاي حق الناس است، و "حفظ جان امام معصوم" تكليفي ديگر، در دوران بين آن دو قطعاً حفظ جان امام مقدم است.(ممقاني، ملا عبد اللّه، حاشية علي رسالة في المواسعة و المضايقة، ص334)
با وجود مناقشه در كليت قاعده فوق، به دلائل مختلف، تقدّم "وجوب اداي دين" بر "وجوب حج" و موارد مشابه آن را پذيرفتهاند. (خوئي، حاشيه بر عروه، ج4، ص378؛ فياض، تعاليق مبسوطة علي العروة الوثقي، ج، ص 99)اين در حالي است كه اگر كسي مستطيع شود ولي از انجام حج سرباز زند و بميرد، به تعبير برخي از روايات مسلمان از دنيا نرفته است. "مَنْ مَاتَ وَ لَمْ يَحُجَّ حِجَّةَ الْإِسْلَامِ وَ لَمْ يَمْنَعْهُ مِنْ ذَلِكَ حَاجَةٌ تُجْحِفُ بِهِ أَوْ مَرَضٌ لَا يُطِيقُ مَعَهُ الْحَجَّ أَوْ سُلْطَانٌ يَمْنَعُهُ فَلْيَمُتْ يَهُودِيّاً أَوْ نَصْرَانِيّاً" (المحاسن، ج1، ص 88) آيا با چنين جايگاهي كه حج دارد، در عين حال در برخي از فروض اداي دين را بر آن مقدم داشته اند، نشانه چيست؟ جز اهميت "حق الناس"؟
افزون بر آن، برخي از فقيهان پرداخت فوري هرآن چيزي كه حق الناس شمرده ميشود مثل كفارات، خمس و زكات را لازم دانستهاند. اين سخن هر چند مورد مناقشه قرار گرفته كه حق الناس هم مثل حقالله تابع دلالت دليل است كه گاهي بر فوريت دلالت دارد، اما احتياط در پرداخت فوري را توصيه كردهاند.(طباطبايي، سيد محمد كاظم، سئوال و جواب، ص115ـ 116)
چنان كه برخي به دليل اهميت حق الناس بر حق الله، "اقامه نماز به صورت برهنه" را بر "اقامه آن با لباس غصبي" ترجيح دادهاند.(محقق عراقي، تعليقه بر عروه، ج2، ص332، 348ـ 349) در صورتي هم كه بر عهده ميت هم نماز استيجاري باشد و هم قضاي نماز خود، و اموال او كفاف اجير گرفتن براي اداي هر دو نباشد، صرفِ مال در نماز استيجاري مقدم است، زيرا حق الناس است.(طباطبايي، العروه الوثقي، مترجم: محدث قمي، ج2، ص35) و دهها مسئله ديگر كه در قلمرو حق الناس قرار دارد.
به هر تقدير، آنچه قطعي و مورد توافق همه فقهاست، اهميت فوقالعاده "حق الناس" و "لزوم اهتمام به رعايت حق مردم" است. در حق الناس انسان با مردم روبروست كه چه بسا از حق خود نگذرند و انسان به همين خاطر در روز جزا گرفتار باشد، در حالي كه در حقالله انسان با خداوند كريم، بخشنده و مهربان روبروست كه نهايت كرامت و بزرگواري را با بندگانش دارد و با اندك بهانهاي از بنده گنهكارش ميگذرد، اما بندهاي كه حق ديگري را تباه كرده باشد، بدون جلب رضايت او نميتواند رضايت الهي را جلب نمايد. آن مقدار تأكيد و سفارشي كه نسبت به رعايت حق الناس شده، نسبت به واجبات الهي نشده است.
در باره غيبت مؤمن رواياتي وجود دارد كه بر اساس آن برخي از فقها فتوا به "عدم كفايت استغفار شخص غيبت كننده"، و "لزوم جلب رضايت" كسي دادهاند كه انسان غيبتش را كرده است.(كاشف الغطاء، مهدي، احكام المتاجر المحرمه، ص 188)
در باره حقوق مالي هم روايات فراواني است. از آن جمله: مردي از امام صادق(ع) پرسيد: شخصي بر من حقِّ مالي دارد و به او بدهكارم ولي نميدانم كجاست، زنده است يا مرده؟ محل زندگي او و وارثي هم برايش سراغ ندارم، چه كنم؟ حضرت فرمود: "به دنبالش بگرد." عرض كرد: خيلي طول ميكشد، آيا از جانب او صدقه بدهم؟ بار ديگر فرمود: "به دنبالش بگرد." (وسائل الشيعه، ج18، ص362، ح23854)
محقق نجفي نگارنده "جواهر الكلام" در اين فرع فقهي كه اگر كسي اموال ديگري را حبس كرده و از پرداخت به او امتناع ورزد تا بميرد، آيا با پرداخت آن به ورثه او بريء الذمه ميشود؟ چنين اظهار نظر كرده است:
"پرداخت بدهي مالي به وارثِ صاحب مال تنها ميتواند بدهكاري مالي شخص را جبران كند، اما ظلمي كه به صاحبِ مال به واسطه حبس مال او كرده، با پرداخت به وارث او جبران نميشود. حتي توبه هم نميتواند آن را جبران نمايد، زيرا توبه در قلمرو حقالله كارساز است، و صرفاً عذاب الهي را از انسان دور ميكند، نه حق الناس را كه چارهاي جز بازگرداندن آن به صاحب حق ندارد، و در چنين مواردي امكان بازگرداندن آن به صاحب حق هم وجود ندارد، كسي هم نيست كه بتواند از اين شخص بگذرد و او را ببخشد، مگر توسل و تضرع به درگاه الهي و اصرار بر اين كه خودش متكفّل حقِّ صاحب حق گردد، شايد بدين وسيله خداوند در روز قيامت با اداي حقِّ صاحب حق، او را راضي نمايد."(جواهر الكلام، ج41، ص114)
شيخ انصاري هم در باره كسي كه به خاطر كم فروشي يا حيله و نيرنگ مال مردم را بر ذمّه داشته و هر چه دارد ميدهد ولي كفاف بدهياش را نميكند، ميگويد:
"استغفار كفايت نميكند، بايد آن چه قدرت دارد كسب كند و بدهد." (صراط النجاه، ص 273)
حتي سختگيري خداي متعال در قلمرو حق الناس ميزان و معيار عدالت او شمرده شده كه مانع آمرزش حق الناس، بدون رضايت صاحب حق ميگردد.(وحيد بهبهاني، رساله عمليه متاجر، ص6) خداي مهربان در قرآن(زمر: 59) وعده داده كه از همه گناهان به جز شرك ميگذرد. (قُلْ يا عِبادِيَ الَّذينَ أَسْرَفُوا عَلي أَنْفُسِهِمْ لا تَقْنَطُوا مِنْ رَحْمَةِالله إِنَالله يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَميعاً إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحيمُ) اين آيه ناظر به گناهاني است كه به رابطه انسان با خداي متعال مربوط باشد. حق الناس از قلمرو آيه شريفه خارج است.(ر.ك: همو، حاشيه مجمع الفائده و البرهان، ص 335)
استاد الكل وحيد بهبهاني، از فقيهان طراز اول شيعه در باره اهميت حق الناس، در رساله عمليه خود ميگويد:
"اشدّ امور بحسب عذاب دنيا و اخرت و خراب شدن هر دو طرف حق النّاس است و ميزان عدل براي او است و خرابي دنيا و مفاسد آن از جهت آنست كه ادبار و تنگي دنيا و برهم خوردكي اوضاع و تنگدستي غالبا از حق النّاس است."(وحيد بهبهاني، رساله عمليه متاجر، ص6)
نتيجه آن كه، حتي اگر اطلاق و عموم قاعده "تقدم حق الناس بر حق الله" را هم نپذيريم، ترديدي در اهميت حق الناس بر حقالله در غالب موارد تزاحم آن دو نيست. خداي متعال خود بر اهميت حق الناس تأكيد كرده تا مردم را به رعايت حقوق يكديگر وادار، و از تعدي و تجاوز باز دارد. اگر قصور و تقصير در قلمرو حقوق خود را هم ببخشد، در قلمرو حق الناس بدون رضايت صاحبان حق نميبخشد.
صاحب محتوی:
پرسمان دانشجویی
زبان :
فارسی
منبع اصلی :
http://akhlagh.porsemani.ir/content/%D8%B9%D9%84%D8%AA-%D8%A7%D9%87%D9%85%D9%8A%D8%AA-%D8%AD%D9%82-%D8%A7%D9%84%D9%86%D8%A7%D8%B3
جنس منبع:
متن
پایگاه :
پایگاه پرسش و پاسخ های اخلاق و عرفان سایت پرسمان
یادداشت :
نوع منبع :
پرسش و پاسخ , کتابخانه عمومی
مخاطب :
بزرگسال
خروجی ها :
Mods
Doblin core
Marc xml
MarcIran xml
مشخصات کامل فراداده
مشخصات کامل اثر
منابع مرتبط :
ثبت نظر
ارسال
×
درخواست مدرک
کاربر گرامی : برای در خواست مدرک ابتدا باید وارد سایت شوید
چنانچه قبلا عضو سایت شدهاید
ورود به سایت
در غیر اینصورت
عضویت در سایت
را انتخاب نمایید
ورود به سایت
عضویت در سایت