کییرکهگارد در مقام دفاع از ایمان مسیحی بر این باور تاکید دارد که ایمان حقیقی در گرو پایان یافتن عقل است و هیچگونه استدلال عقلی را برنمیتابد. وی با استناد ب
... به تورات، حضرت ابراهیم× را شهسوار ایمان میخواند؛ زیرا تنها با خطر کردن، شورمندی و از سر خرد ستیزی، تسلیم فرمان الهی شد و مبادرت به ذبح فرزند کرد. وی دلایلی که بر مدعای پارادوکسیکال ایمانگرایی افراطی اقامه میکند، وافی به مقصود او نیست. به همین جهت ادعای او مورد انتقاد فراوانی از سوی صاحبنظران واقع شده است. آنچه کییرکهگارد در خصوص اوصاف شهسوار ایمان پردازش میکند، فراتر از کتاب مقدس و غیر مطابق با آن است.
در مقابل، صدرالمتالهین با استناد به قرآن و روایات، ایمان حقیقی را وامدار براهین عقلی و مکاشفه قلبی میداند. به عقیده او امور غیبی همچون معاد و مسایل آن، گرچه از طریق برهان عقلی قابل دسترسی نباشد، اما ایمان به آن از طریق تزکیه نفس و انکشاف قلبی حاصل میگردد. بنابراین از منظر ایشان، ایمان نه تنها ناسازگار با عقل نیست، بلکه براهین عقلی به استحکام و درجه آن میافزایند.
این مقاله به نقد و بررسی این دو دیدگاه پرداخته و با بیان انگیزه گرایش افراطی کییرکهگارد به ایمانگرایی، نارساییها و پیآمدهای اساسی آن را خاطر نشان میکند. در ادامه، تبیین میگردد که دیدگاه صدرالمتالهین، سازگاری عمیقی با موازین عقلی و دینی دارد.
بیشتر