هدف اصلی این مقاله، ارائه یک تحلیل ساختاریافته و منظومهوار از نظریات پراکنده استاد مطهری درباره «هستیشناسی اجتماعی» است. هستیشناسی اجتماعی (بحث فلسفی در قلم
... مرو مبادی و مبانی هستیشناختی علم اجتماعی)، یکی از موضوعات عمده فلسفه علم اجتماعی است. به این ترتیب، پرسش اصلی مقالهٔ پیش رو این است که آیتالله مطهری چه پاسخهایی به مسائل هستیشناختی «فلسفه علم اجتماعی» داده است؟ از میان مباحث مربوط به بحث هستیشناسی اجتماعی، چهار مقوله بنیادی مطالعه شده است: «انسانشناسی اجتماعی»؛ «هویتپژوهی فلسفی جامعه»؛ و «علیت در جهان اجتماعی» و «مضمون دگرگونیهای اجتماعی». در بخش انسانشناسی اجتماعی مشخص شده باورمندی به گونهای خاص از معانی ذهنی در کنشگران اجتماعی و هویتمندی پیشااجتماعی، تأثیر عمیقی بر تبیین اجتماعی مینهد. در بخش دوم مقاله، ثابت شده که علامه مطهری برای جامعه، «وجود حقیقی» قائل است؛ اما در عین حال، فرد را مستحیل در جامعه نمیانگارد و برای فرد، «استقلال نسبی» از ساختارهای اجتماعی را میپذیرد. در بخش «علیت در جهان اجتماعی» گفته میشود که از نظر آیتالله، در جهان اجتماعی، رابطه علیت وجود دارد، اما علل، محدود به علل مادی نیست؛ بلکه «علل معنوی و غیرمادی» نیز در تحولات اجتماعی، مدخلیت دارند. در بخش پایانی نیز آمده است که آیتالله شهید، برای پارهای از «دگرگونیهای اجتماعی»، هویتی از نوع نزاع حق و باطل قائل شده است.
بیشتر