سعادت از مهمترین مباحث حکمت عملی محسوب میشود که درطول تاریخ، ذهن فلاسفۀ یونان باستان تا فیلسوفان امروز را به خود مشغول کرده است و در دورههای مختلف، فیلسوفان
... ن براساس مبانی و رویکردهای متفاوت، این مسئله را بررسی کردهاند. یکی از شاخصترین نظریات عرضهشده دربارۀ سعادت را ارسطو در کتاب ارزشمند خود، اخلاق نیکوماخوس مطرح کرده و شرحوبسط داده است. این نظریۀ وی بر فیلسوفان پساز او و ازجمله فیلسوفان مسلمان، بسیار مؤثر واقع شده و ابن سینا بهعنوان مهمترین فیلسوف مسلمان، بهمیزان زیادی در نظریۀ سعادت خود، متأثر از ارسطو بوده است. ازدیدگاه ارسطو، سعادت انسان در حیاتِ عقلانیِ توأم با فضایل اخلاقی است؛ همچنانکه ابن سینا نیز برترین لذت و خیر را لذت عقلانی قلمداد کرده و سعادت انسانی را در رسیدن به مرتبۀ عقل مستفاد و مشابهت با عقل فعال و نیز حصول استیلای عقل بر امیال بدنی دانسته است. در این مقاله، نظریۀ سعادت در فلسفۀ ارسطو و ابن سینا را واکاوی و تحلیل میکنیم، با استفاده از روش مقایسهای، وجوه اشتراک و افتراق نظریههای این دو فیلسوف را نشان میدهیم و با بهکارگیری روش انتقادی، نقایص و نقاط ضعف هریک از این نظریات را بیان میکنیم.
بیشتر