ترجمه ماشینی :
تاریخ فلسفه غرب با بحث مداوم در مورد رابطه الهیات و فلسفه مشخص شده است. این پایان نامه تلاشی است برای درک ماهیت این رابطه از طریق تحلیل فلسفه آگاهی و نمادسازی اریک وگلین. ما سعی می کنیم نشان دهیم که چگونه تحلیل فلسفی ووگلین از آگاهی به ما بینشی نسبت به ماهیت الهیات واقعی و کاذب می دهد. بحث ما بر اساس بحث ووگلین از مفهوم الهیات است که توسط افلاطون در کتاب دوم جمهوری توسعه یافته است. به گفته افلاطون، اصطلاح الهیات هم توصیف کننده نمادگرایی واقعیت الهی است که توسط آگاهی به کار می رود و هم وضعیت آگاهی را که آن نمادگرایی بیان می کند. بنابراین، ما استدلال میکنیم که درک واکنشهای مختلف انسان به واقعیت الهی را نمیتوان از درک ماهیت واقعی آگاهی و تغییر شکل آن جدا کرد.
در فصل اول این مطالعه، درک ووگلین را تشریح میکنیم. از ماهیت واقعی آگاهی و بیان نمادین آن. در فصل دوم، چندین درک تغییر شکل دهنده از آگاهی را با قرار دادن آنها در کنار تحلیل ووگلین به طور انتقادی ارزیابی می کنیم. مطالعه ما با بحث در مورد دو سؤال که در پاسخ به تجزیه و تحلیل فصل های اول و دوم مطرح می شود، به پایان می رسد: (1) چگونه می توان از حالت تغییر شکل به وضعیت واقعی وجود حرکت کرد؟ (2) این حالت واقعی چگونه درست است؟