باتکیهبَر دوگانهیِ «عقلانیّت» و «معقولیّت» استدلال شده که رالز بهدنبالِ باورهایِ اخلاقیِ عینی است؛ عینیّتی که رالز بهدنبالِ آن است، عینیّتِ برساختی است. در
... ر فرایندِ برساختِ باورهایِ عینیْ باورهایِ عقلانی به باورهایِ معقول تبدیل میشوند. باورهایِ معقول باورهایی هستند که نسبت به آنها توجیهِ عمومی پدید آمده است؛ برایِ دستیابی به توجیهِ عمومی، توجیههایِ عقلانیِ فردی، بهاشتراک گذاشته میشوند تا توسطِ داورانِ شایسته، نسبت به آنها توافقِ عمومی پدید آید. داورانِ شایستهْ به میزانی از عقلانیّت آراسته اند که میتوانند فهمی اطمینانآور از باورهایِ دیگران بهدست آورند و دلایلِ لَه و علیهِ یک تصمیم را میشناسند. این افراد در موقعیتی قرار میگیرند که از تبعاتِ احتمالیِ تصمیمهایِ خود ناآگاه باشند تا از سوگیریهایِ معرفتی و تعصّبات پیراسته شوند. تفسیرِ برگزیدهیِ ما، بدیلِ تفسیرِ شهودگروانه است که داوریهایِ اخلاقیِ عینی را بیواسطه برآمدهاز شهودهایِ اخلاقی میداند. برایِ نقدِ تفسیرِ شهودگروانه، افزونبَر اِقامهیِ استدلال بهنفعِ برساختگرایی، نقدهایِ رالز به شهودگرایی صورتبندی شده است تا جانبِ برساختگراییْ تقویت شود. برایِ استدلال بهسودِ برساختگرایی، نظم و ترتّبِ منطقی بینِ مفاهیمِ تخصصیِ رالز برقرار شده است؛ بهگونهای که ازدلِ یک مفهوم، مفهومِ دیگر سربَرمیآورد و این سیر ادامه پیدا میکند تا به باورهایِ عینیِ برساختی دست پیدا کنیم؛ این عینیّتْ توسّطِ داورانِ شایسته بهدست آمده است و ازاین جَهَت «عینیّتِ مدنی» نامیده شده است و بدیلِ «عینیّتِ فردی» است که شهودگرایان به آن باور دارند.
بیشتر