انسان، خلیفه و آئینه تمام نمای خداوند و هستی محسوب می گردد؛ حقیقت انسان، تمام حقایق را در خود جمع کرده است. در میان موجودات، تنها انسان است که در عین این که از
... ز اکوان(ماسوی الله) است، می تواند تمام حضرات را در خود جمع کند و جامع جهت حقانی نیز باشد. مرتبه اش از حد امکان برتر و ازمقام خلق بالاتر، بین وجوب و امکان، برزخ و میان حق و خلق واسطه است که به وساطت و مرتبه وی فیض حق که سبب بقاء و حفظ عالَم است به عالَم می رسد. انوار تجلیات حق از آینه دل او است که به عالَم و آدم فیضان می کند. چون این عالَم را رها سازد و به عالَم آخرت منتقل شود، عالم تباه می گردد و معانی و کمالاتش به آخرت انتقال می یابد. انسان کامل روح عالم و عالم جسد اوست. همانطور که روح بوسیله قوای روحانی و جسمانی به تدبیر بدن و تصرف در آن می پردازد، همین طور انسان کامل به وسیله اسمای الهی که خداوند آنها را به وی آموخته و در وی به ودیعت نهاده است، در عالَم تصرف می کند و به تدبیر آن می پردازد. انسان کامل بین صورت حق و صورت عالم جمع نموده وبه صورت آئینه ای درمی آید که حق صورتش را در او مشاهده می کند و خلق نیز صورت حق را در او می بیند. از آنجائی که اعیان جمیع دایره وجود مظهر عین انسان کامل است، از ره گذر شناخت او، نه تنها ساحات وجودی انسان کامل، بلکه پرتوی از اسماء الاهی و مظاهر جمال و جلال آنها در نشئه هستی نیز شناخته خواهد شد. قیصری در مقام شاگردی کاشانی، از انقطاع نسلی میان استاد و شاگردان در قرن هشتم تأثیر پذیرفته است. این انقطاع نسلی بصورت تشویش در متن های عرفانی دو قرن هفتم و هشتم در مقایسه با یکدیگر می انجامد. درمتون بزرگان قرن هشتم همچون کاشانی و قیصری در چینش نظام تجلیات میان ایشان با شاگردان ابن عربی در قرن هفتم اختلاف نظر است، بویژه در بحث از نخستین تجلی از تجلیات ذات که این اختلاف نظرها به اوج خود می رسد. با توجه به اختلاف نظری که در چینش نظام تجلیات میان امام خمینی و قیصری است، این اختلاف نظر، خود را درتفسیرهای متفاوت از واژگان اهل معرفت و مباحثی همچون حقیقت انسانی، جامعیت انسان و نهایت سیر انسان و... نشان می دهد.
بیشتر