در این مقاله مقصود تبیین دیدگاه جان دیویی (John Dewey) پیرامون پیوند میان دو حوزه نظر و عمل در جامعۀ دموکراتیک است که از نظر او از طریق آموزش (education) محقق
... میشود. دیویی ضمن انتقاد از ثنویتهای موجود در تاریخ فلسفه، رسالت فلسفه را نه در کشف روابط موجود در جهان و راز جهان بلکه در نحوۀ مهار و اصلاح آن میداند. وظیفۀ فلسفه، بررسی تعارضهای اجتماعی به واسطه تفکر و حل این تعارضها است. او در صدد تنظیم فلسفهای همسو با مفاد زندگی دموکراتیک است و بنا دارد ضمن جمع بین نظر و عمل، شهروندان را برای حضور در جامعۀ دموکراتیک آماده کند.
مفهوم دموکراسی از نظر دیویی به عنوان یک پراگماتیست، صرفا مفهومی سیاسی نیست. از نظر یک پراگماتیست، طراحی مجدد شکل (form) کلی جامعهای که افراد مختلف در آن زندگی میکنند، از ضروریات جامعۀ دموکراتیک به شمار میآید. در این شکل، تعامل فراگیر اعضای جامعه با یکدیگر به نحوی که موجب پیوستگی اجتماعی(social continuity) شود، مورد تاکید قرار میگیرد. از نظر دیویی تحقق این معنا از مجرای آموزش میسر میشود و در این مسیر، امکان رشد تمامی افراد جامعه فراهم شده و اعضای جامعه به مدد دستیابی به مهارت حل مسئله (problem solving) و روش تفکر انتقادی (critical thinking) به سطح مطلوبی از بلوغ فکری میرسند. بنابراین دیویی که از سویی در پی حل مسائل زندگی و ناسازگاریهای اجتماعی به واسطه فلسفه است و از سویی دیگر دموکراسی را بهترین شیوه زندگی میداند؛ در تلاش است با رویکردی پراگماتیستی، جامعۀ دموکراتیک مورد نظر خویش را به نحوی ترسیم کند که عنصر آموزش در فرد فرد جامعه، توانایی حل مسئله را در اعضای جامعه ایجاد کرده و امکان مشارکت آنها را در سازوکار جامعه، حل مشکلات جاری و تعارضهای اجتماعی فراهم کند.
بیشتر