تأمل فلسفی در مفهوم «فرهنگ» همانا درک تعیّنیافتگیِ امر حادث در حوزه فعل انسان است؛ قلمرویی که محصول تعامل حیات ذهنی انسان و حیات عینیِ محیط بر وی است. در این
... نوشتار سعی بر آن است که با پژوهشی تطبیقی به نظرات و ایدههای دو متفکر برجستۀ غربی و شرقی، گئورگ زیمل (۱۸۵۸-۱۹۱۸م) و علامه محمدحسین طباطبایی (1281-1360ش /1902-1981م) درباره فرهنگ و چگونگی شکلگیری آن در جوامع انسانی پرداخته شود؛ هریک از دو متفکر مذکور، در عین آنکه جنبهای از این پدیده را توصیف و واکاویدهاند، عمق فلسفی و تحلیل دقیق این پدیده از سوی هر کدام از آنها دلیلی است که باعث میشود نتیجه کارشان با دقت بیشتری مورد بررسی قرار گیرد. به نظر میرسد همانگونه که زیمل برای توجیه شرایط امکان فرهنگ از دوگانه فرم و محتوا استفاده کرده که از خلال آن، نیازهای حیاتی بشر محرّک انباشت فرمهای فرهنگی میشود و در این منظر فرهنگ را محصول فعل انسان در پاسخ به نیازهای خود میداند، علامه طباطبایی نیز برای آن بخش از حیات انسان که تغییر و تحول از خصوصیات لاینفک آن است (با مسامحه) مفهوم اعتباریات را به کار برده و آن را محصول تعامل اقتضائات انسانی با محیط زندگی وی میداند که اثرات خارجی و واقعی برای زیست انسانی به همراه دارد؛ شرایطی که از خلال آن حیات اجتماعی و نهادهای اساسی تشکّل مییابد.
بیشتر