موضوع شناخت ابلیس به عنوان وسوسه کننده مستقل بیرونی یا تطبیق آن با قوای درونی انسان، مبنای پژوهش های پیرامون آن محسوب می شود و در نوع نگرش نسبت به این حقیقت در
... رنظام هستی وچگونگی برخورد با آن تأثیر دارد؛ این پژوهش مسأله آفاقی یا انفسی بودن ابلیس را در آراء فخررازی و علامه طباطبائی به روش تحلیل عقلی متنی و استنباطی تبیین و بررسی می نماید. نگاه های مختلف ظاهری، تمثیلی، سمبولیک و تأویلی به داستان ابلیس، با نوع نگاه به حقیقت ابلیس مرتبط است. دیدگاه ظاهری معتقد به وجود عینی ابلیس بوده ومجازگویی آیات یا نمادین بودن داستان را نمی پذیرد اما دیدگاه تأویلی، آیات پیرامون ابلیس و حقیقت آن را به معانی انفسی و درونی تأویل می کند. تأویل در نگاه کلامی فخر رازی چندان مورد تأیید نیست مگر با وجود محذوردر معنای ظاهری و قرائن عقلی؛ از این رو از معانی تأویلی پیرامون ابلیس گذر می کند و با دلائل عقلی و نقلی و دفع شبهات، وجود عینی شیطان را نتیجه می گیرد. از مباحث گوناگون رازی به ویژه چگونگی وسوسه و نفوذ شیطان برای ایجاد خواطر، وجود مستقل شیطان قابل استنباط است. اودرتقسیم موجود جسمانی به علویه و سفلیه، ابلیس را ازجنس جنّ و از ارواح سفلیه شریرمی داند. علامه با پذیرش وجود تمثیل در زبان قرآن، فهم حقایق موجود دربعضی آیات را منوط به بیان تمثیلی می داند. ایشان با سه دلیل «سیاق متن قرآن» «دلیل عقلی» و«دلیل روایی» تمثیلی بودن داستان ابلیس را اثبات می نماید. از نظر وی اگرچه داستان های قرآنی تمثیلی است ولی ناظر به واقع و حق می باشد. از این رو در مقابل نظریه تأویلی پیرامون ابلیس ونقد آنها ، واقعی بودن داستان به نحو تمثیلی و ابلیس عینی را نتیجه می گیرد. البته در تبیین تمثیل او می توان واقعی بودن تمرّد ابلیس و درک نسبت آن با امر خداوند را از تصورنسبت بین مولی و عبد نافرمان درک نمود. با این نگاه «آدم» تمثیل و نمادى از همه انسانها و«ابلیس» تمثیلِ وسوسه هاى شیاطین است. ابلیس درآراء علامه موجودی مستقل ودارای اراده است که بشر را به سوى گناه سوق مىدهد. شیطان فقط از راه ادراک انسان وسوسه را القاء می کند و ابزار کاراو نیزعواطف و احساسات بشری است. از این رو علامه معتقد است تصرفات ابلیس در ادراک انسان تصرف طولى است نه در عرض لذا با استقلال و اراده انسان منافات ندارد. بنابراین براساس نگاه حقیقی علامه ورازی به وجود ابلیس، چه نگرشی باید نسبت به تعارض دیدگاه تأویلی با ظواهر قرآن داشت؟ لذا در فصل چهارم این پژوهش ضمن بررسی معانی بطون و تأویل درآیات، چند راه برای رفع تعارض برخی دیدگاه های تأویلی با ظواهر قرآن ارائه می گردد؛ شاید بتوان با «تطبیق جهان کبیر و صغیر»، «پذیرش مراتب مختلف طولی و معنایی در قرآن» و «تفسیرانفسی دانستن این معانی در مقابل تفسیر به رأی » رهیافتی برای امکان جمع دیدگاه تأویلی یا انفسی با ظواهر نصوص دینی پیرامون ابلیس پیدا نمود.
بیشتر