جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 3371
مؤلفه‌های هوش مصنوعی انسان‌محور مبتنی بر فلسفه سینوی
نویسنده:
محمدرضا نیک روش ماسوله؛ استاد راهنما: رضا محمدزاده؛ استاد مشاور: حسین هوشنگی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
توسعه فناوری‌هایی مانند هوش مصنوعی، به دلیل تأثیر عمیق بر جنبه‌های مختلف زندگی انسان، نیازمند نگرشی انسان‌محور است که تضمین کند این فناوری‌ها در راستای ارزش‌ها و نیازهای انسانی عمل می‌کنند. این نگرش انسان‌محور به پرسشی بنیادی وابسته است: کدام انسان در طراحی چارچوب مطلوب مبنا قرار گرفته است؟ این پژوهش سه الگوی مختلف در طراحی هوش مصنوعی انسان‌محور را مورد بررسی قرار داده است: نخست، رویکرد اقتصادی که دیدگاه رایج است؛ دوم، رویکردی انتقادی نسبت به رویکرد اول مبتنی بر فلسفه ارسطویی؛ و در نهایت چارچوب پیشنهادی این پژوهش که مبتنی بر فلسفه سینوی و نگاه ویژه آن به انسان است . در این پژوهش، با مقایسه این سه الگو، به بررسی نقاط قوت و ضعف هر یک در مواجهه با مسئله انسان‌محوری در توسعه هوش مصنوعی پرداخته شده است. چارچوب پیشنهادی مبتنی بر انسان‌شناسی سینوی، با نگاهی دو بعدی به انسان و تمرکز بر بعد متعالی او، به‌عنوان الگویی جدید معرفی می‌شود. یافته‌های این پژوهش نشان می‌دهد که رویکرد سینوی، به دلیل نگاه جامع به انسان و در نظر گرفتن ابعاد وجودی او، می‌تواند مشکلات و کاستی‌های رویکردهای دیگر را در طراحی هوش مصنوعی جبران کند و نسخه‌ای کامل‌تر از یک هوش مصنوعی انسان‌محور ارائه نماید. این پژوهش با ارائه الگویی نوین بر پایه انسان‌شناسی سینوی، گامی مهم در جهت ایجاد یک هوش مصنوعی انسان‌محور برداشته است که نه تنها با ارزش‌ها و نیازهای انسانی سازگار است، بلکه به‌طور مؤثر می‌تواند در طراحی و توسعه آینده فناوری‌ها به کار رود.
تحلیل انتقادی تبیین ابن سینا از اصل علیت
نویسنده:
سعید سفیدگری؛ استاد راهنما: احد فرامرز قراملکی؛ استاد مشاور: مجید احسن
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اصل علیّت یکی از محوری‌ترین اصول مطرح در تمامی نظام‌های شناخته‌شده از سنت فلسفه اسلامی است و اگرچه در نظام‌های فلسفی مختلف، تفاوت‌هایی در تقریر آن دیده می‌شود، در میان غالب فیلسوفان متعلّق به این سنت، این اصل، علی‌الخصوص تقریر سینوی آن، بدیهی تلقی شده‌است. با این وجود، در آثار ابن سینا هم شواهدی قابل تفسیر به بداهت این اصل و هم شواهدی قابل تفسیر به مقابل آن دیده می‌شود که شارحان آثار ابن سینا سعی در رفع این تعارض به‌سود بداهت اصل علیّت نموده‌اند. از طرفی واژه بداهت نیز در فلسفه اسلامی اطلاقات متعدّدی دارد و لازم است با بررسی تلاش‌های درون‌متنی و برون‌متنیِ طرفداران بداهت اصل علّیّت، مشخص گردد که از منظر ابن سینا، اصل علیّت به کدام یک از معانیِ آن بدیهی و به کدام یک نظری می‌باشد. این تحقیق که به روش توصیفی - تحلیلی و با رویکرد اسنادی سامان یافته‌است، درصدد است تا نشان دهد اگرچه اصل علیّت به‌سبب بی‌نیازی از اندیشه یا تجشّم در اندیشه، نزد اشخاص بسیاری مورد اذعان است، و به این اعتبار بدیهی خوانده می‌شود، امّا چون قابل اثبات به‌کمک استدلال‌های معتبر است، یک قضیه برهان‌ناپذیر و یک بدیهی اوّلی نیست. همچنین با نقد تلاش‌های طرفداران بداهت اصل علیّت، در این نوشتار نشان داده می‌شود که می‌توان تفسیری از تمام شواهد متنی ابن سینا به‌سود عدم بداهت اصل علیّت نزد وی ارائه داد.
فلسفه نبوت از دیدگاه ابن سینا و خواجه‌ نصیر الدین طوسی
نویسنده:
فاطمه قربانی؛ استاد راهنما: محمدحسین کیانی؛ استاد مشاور: عابدین بزرگی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله نبوت پس از اصل توحید جایگاه ویژه‌ای در اندیشه دینی دارد. در این تحقیق، به روش توصیفی و تحلیلی و جمع‌آوری اطلاعات کتابخانه‌ای به مقایسه دیدگاه ابن سینا و خواجه‌نصیرالدین طوسی در فلسفه نبوت پرداخته شده است تا از این رهگذر، نقش فلسفه در تبیین نبوت به‌عنوان یکی از اصول اعتقادی روشن شود. هدف اولیه پژوهش حاضر بررسی فلسفه نبوت از دیدگاه ابن سینا و خواجه‌نصیر الدین طوسی به بحث گرفته شده است و نکات اشتراک و افتراق هر دو متفکر بیان شده است. اغلب متکلمین مسلمان، نبوت را عطیه و گزینش ویژه الهی دانسته و در غیر کسبی بودن آن تأکید ورزیده‌اند؛ اما فیلسوفان مسلمان با دید فلسفی وارد قضیه شده و توجه خود را به شخصیت و استعداد نبی متمرکز کرده‌اند. بواسطه و مطالعاتی که من داشتم در این پایان‌نامه منعکس است به نظر می‌رسد که دیدگاه این دو متفکر ناظر به مسئله نبوت دربردارنده یک‌سری اشتراکات و افتراقات است اشتراکات آن این است که هر دو متفکر نبی و پیامبری را موهبتی الهی از جانب خداوند به‌سوی بندگانش می‌دانند تا انسان‌ها را راهنمایی نماید و قایل به این باور هستند که انبیا از جمله انسان‌هایی کامل هست که دارای بالاترین عقل نظری و عملی هستند و بدون تعلیم و آموزش قادر به یادگیری هست و ضرورت انبیا را هر دو متفکر در راستای سعادت حقیقی زندگی اجتماعی و هم تأکید در امر دنیوی و اخروی می‌دانند و همچنین هر دو متفکر قایل به عصمت انبیا هستند و افتراقات این دو متفکر در فلسفه نبوت در بیان خصلت‌ها و ویژگی‌های پیامبران می‌دانند ابن سینا سه خصلت برای نبی قایل‌اند که این خصلت‌ها نبی را با دیگر انسان‌ها متمایز می‌کنند عبارت‌اند ا‌ز: خصلت اول شدت وحدت قوه حدس. خصلت دوم، جودت و قدرت نیروی تخیل است و خصلت سوم شدت قوه متصرفه است. اما خواجه‌نصیر الدین طوسی سه نکته را در تعریف نبی بیان می‌کند که این سه نکته را تنها برای انبیا قایل است و آن عبارت‌اند از: هویت انسانی نبی، رابطه خدا و انسان، هویت اخباری نبی هستند. در مسئله عصمت انبیا، ابن سینا به‌صورت مطلق به عصمت انبیا قایل است و هر گونه سهو و خطا را از ساحت قدس آنها دور می‌داند؛ اما خواجه نصیرالدین طوسی ایل به عصمت مطلق در بُعد نظری نیست تنها شامل دریافت و حفظ و ابلاغ وحی می‌شود؛ اما در بُعد عملی به‌صورت مطلق قایل هست و گسترده آن را در داوری منازعات، موضوعات احکامی دینی، مسائل اجتماعی و عادی زندگی هم در بر دارد. نکته افتراق دیگری این دو متفکر در مسئله عقل و وحی هست در نزد ابن سینا هر گونه معرفتی افاضه عقل فعال و اگر وحی هم افاضه عقل فعال به نفس نبی است در فلسفه ابن سینا قوه حدس ازاین‌جهت بسیار مهم تلقی می‌شود که به‌وسیله آن بین معرفت وحیانی و غیر وحیانی فرق نهاده شده. نزد ابن سینا وحی القا خداوند به واسطه امر عقلی است. هنگامی که نفس در حال بیداری با مفیض وحی؛ یعنی عقل فعال مرتبط می‌شود معارف وحیانی را دریافت می‌کند. اما خواجه‌نصیر به عقل و وحی و مناسبات این دو به طور مستقل نمی‌پردازد؛ بنابراین خواجه به عقل و وحی و به‌ویژه موضوع فلسفه و فقه و روابط این دو، بیشتر به‌صورت ظاهری و خارجی و سیاسی توجه دارد.
ارزیابی معنا و معیار تجرد در نظام سینوی
نویسنده:
سامان دائی؛ استاد راهنما: فرزانه ذوالحسنی؛ استاد مشاور: مجید یاریان
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مساله تجرد و معنا و معیار آن از مسائل مهم فلسفه اسلامی است. تقسیم موجودات به مجرد و مادی از ابداعات فلسفه اسلامی است. شناخت مبدأ و معاد، شناخت عالم و آدم با رویکرد الهی در گرو معنا و معیار تجرد است. فیلسوفان الهی از گذشته تا به حال تعاریف و معیارهایی را برای تجرد بیان کرده‌اند که قابل نقد و بررسی است. تجرد، نقش اساسی در تفسیر مراتب عالم در نظام سینوی دارد. در قوس نزول و تفاوت مرتبه فوق عقل و واجب الوجود، مرتبه عقول و نفوس فلکی و انسانی با معیار تجرد قابل توضیح است. در قوس صعود نیز تعقل و طی مراحل استکمال عقل نظری مبتنی بر نظریه تجرید و افاضه صور معقوله است. تبیین نبوت عقل نظری و معاد روحانی نیز ارتباط تنگاتنگی با تجرد دارد. در مجموع بسیاری از مسائل در هستی شناسی یا معرفت شناسی سینوی بر مبنای مهم تجرد و معیار آن استوار است. ابن سینا در آثار خود معیارهای متعددی برای تجرد ذکر کرده است. از سوی دیگر وی از تجرد واجب الوجود، عقول و نفس ناطقه سخن گفته است. آیا معیار تجرد برای این مصادیق متفاوت مجرد یکسان است؟ وی در اثبات تجرد نفس از تجرد قوه عاقله و صور معقوله مدد گرفته و آنها را مجرد دانسته آیا تجرد و معیار آن برای قوه عاقله و صور معقول و عقول و واجب‌الوجود یکسان است؟ آیا قیام بالذات از معیارهای تجرد است و در مورد این مصادیق جامعیت و سازگاری دارد؟ چگونه این معیار در مورد صور معقول لحاظ می شود؟ آیا معیار فعلیت محض جامعیت و سازگاری دارد؟ شیخ می گوید عقل هیولانی با اشراق عقل فعال فعلیت می یابد. قوه و هیولا برای عقل چه معنایی دارد؟ این سخن ابن سینا با افاضه ای بودن صور معقول چگونه سازگار می شود؟ ابن سینا از مجرد نبون صور خیالی سخن گفته از سویی صور خیالی را از برخی ویژگی های مادی مبرا دانسته است. تفاوت این صور با صور محسوس و معقول چیست و آیا این صور دارای مرتبه ای از تجرد نیستند؟ اینها بخشی از پرسش های مربوط به جامعیت و سازگاری معیارهای تجرد نزد ابن سینا است. این رساله بر آنست که با استقصای معیارهای تجرد در آثار ابن سینا سخنان وی در مورد مجردات در عالم عین و ذهن را محک بزند و به نقد و بررسی جامعیت و سازگاری این معیارها در این دو ساحت بپردازد
رابطه ی خداشناسی و اخلاق با تکیه بر سعادت از نظر ابن سینا و سهروردی
نویسنده:
شقایق موجودی دهکردی؛ استاد راهنما: عین الله خادمی؛ استاد مشاور: عبدالله صلواتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن سینا و سهروردی، به عنوان دو فیلسوف برجسته ایرانی، دیدگاه های فلسفی والاهیاتی عمیقی درباره رابطه خداشناسی و اخلاق ارائه کرده اند که در راستای دستیابی به سعادت بررسی می شود. ابن سینا، براساس نظام فلسفی خود سعادت را در پیوند مستقیم با عقل و فعالیت های عقلی می بیند و معتقد است که شناخت خداوند و عمل به اخلاقیات توسط عقل و حکمت هدایت می شود. اما سهروردی واسط شناخت و سعادت را نور می داند و با تلفیق مباحث عرفانی، به رویکرد شهودی در این مسیر قائل است و سعادت را در نور معرفت می بیند که به واسطه توحید عرفانی و انوار الهی حاصل می شود. در این تحقیق در نظر داریم که علاوه بر آشنایی با نظریات این دو فیلسوف به بیان تطبیقی تفاوت و شباهت نظریات آنان درخصوص رابطه خداشناسی و اخلاق بپردازیم و ضمن بررسی تطبیقی آراء این دو متفکر، تلاش شده تا به درک بهتری از پیوستگی مفاهیم خداشناسی، اخلاق و سعادت پرداخته شود و تاثیرات متقابل آن بر یکدیگر از نظر این دو فیلسوف روشن گردد. نتایج تحقیق نشان می‌دهد که هر دو فیلسوف برای خداشناسی اهمیت بالایی قائل هستند و تفاوت آنها در روش شناخت است. ابن سینا بر روش عقلی و استدلالی تأکید می کند و سهروردی بر روش شهودی و اشراقی. در رابطه با رابطه خداشناسی و اخلاق نیز هر دو فیلسوف معتقدند اخلاق در خداشناسی ریشه دارد اما ابن سینا برای درک اخلاق به عقل عملی توجه می کند و سهروردی اخلاق را ناشی از شهود و معرفت قلبی می داند. همچنین هر دو فیلسوف سعادت حقیقی را در نزدیکی به خداوند می دانند و سعادت اخروی را برتر و مهمتر از سعادت دنیوی و در نهایت هر دو نظام انسان را به سمت خداشناسی و اخلاق و رسیدن به سعادت راهنمایی می کنند.
بی‌کرانگی واجب‌الوجود از دیدگاه ابن‌ سینا، ملاصدرا و تفکیکیون
نویسنده:
فاطمه شکری زاده؛ استاد راهنما: مهدی امامی جمعه؛ استاد مشاور: نفیسه اهل سرمدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نوشتار حاضر به بررسی مفهوم بی‌کرانگی و عدم‌تناهی خداوند در نظام فکری ابن‌سینا، ملاصدرا و مکتب تفکیک می‌پردازد. این مفهوم رابطه‌ی مستقیمی با توحید خداوند داشته و به‌مثابه زیربنا، شاکله‌ی هر جهان‌بینی توحیدی را تحت تأثیر قرار می‌دهد. آنچه در مکاتب توحیدی از جمله در مکتب ابن‌سینا، ملاصدرا و تفکیکیون مورد توجه است کوشش آن‌ها مبنی بر زدودن حدود از ساحت حق‌تعالی است. در تفکر ابن‌سینا هرچند به‌طور مستقیم به خدای نامتناهی اشاره نشده‌است، اما آنچه در فلسفه‌ی او رخ داده و آن را نسبت به مکاتب گذشته متمایز می‌کند، کوشش او برای اثبات واجب‌الوجود بالذات به‌عنوان موجودی بی‌نیاز از غیر است که بر همین مبنا حدپذیر از غیر خود نیست. ردپای این تفکر و زدودن حدود از واجب‌الوجود در تمامی الهیات ابن‌سینا قابل مشاهده است. اوج این تفکر در الهیات ملاصدرا و براساس اصالت وجود و وحدت وجود به منصه‌ی ظهور می‌رسد. در جای‌جای فلسفه‌ی صدرا سخن از موجود نامتناهی بلکه فوق نامتناهی به‌میان می‌آید و درحقیقت با تبیین مراتب وجود، عدم‌تناهی تصور روشن‌تر و تعریفی به مراتب ایجابی‌تر پیدا می‌کند که صدرا از طریق همین تصور از خدای نامتناهی، بخش‌های مختلف الهیات خود را نظم و انسجام می‌بخشد. فلسفه‌ی صدرا تبیینی از موجودی بی‌کران و صفات و ویژگی‌های آن می‌دهد، که از‌این‌طریق به وحدت و توحید خداوند نیز معنایی تازه‌ می‌بخشد. امّا برخی از مکاتب از جمله مکتب تفکیک به‌خلاف ادعای فلاسفه‌ای همچون ابن‌سینا و ملاصدرا با انتساب صفت عدم‌تناهی به خداوند مخالف‌ بوده و اعتقاد به خدای نامتناهی را برابر با شرک می‌دانند. این گروه معتقدند که مفهوم نامتناهی مربوط به موجودات مقداری بوده و خداوند متعالی‌تر از آن است که منتسب به متناهی و عدم‌تناهی باشد. با‌بررسی دقیق‌تر مشخص می‌شود تفکیکیون در مبانی خود خدایی را به تصویر می‌کشند که متباین با اشیاء، بری از صفات آن‌ها و بسیار متعالی است. منبای اصلی چنین ادعایی به انکار علیّت در تفکر اهل تفکیک بازمی‌گردد. نکته‌ی حائز اهمیت این است که گرچه این گروه داعیه‌دار انکار عدم‌تناهی برای خداوند هستند، امّا صحبت از خدایی متعالی و مباین با سایر موجودات نشان از دغدغه‌ی تفکیکیون مبنی‌بر اثبات خدایی است که به‌‌خلاف مخلوقات محدود نبوده و از‌این‌طریق حدود را از خداوند زدوده و در پی تبیین موجودی لاحد هستند.
مطالعه مرگ هراسی از نگاه ابن سینا با نظر به پرسش های فیلسوفان وجودی
نویسنده:
زهرا جباری؛ استاد راهنما: محمدجواد پاشایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
یکی از مهم ترین مسائل غیر قابل انکاری که همواره فکر انسانها را به خود مشغول کرده مسئله مرگ و نحوه مواجهه با آن است که به عبارتی منجر به ترس و اضطراب از مرگ می شود . اگر به مسئله مرگ هراسی درون افراد پاسخ داده نشود ، این هراس با گذر زمان حاد شده و باعث مختل شدن زندگی می شود. در منظومه فلسفه اسلامی، ابن سینا راه حل های قابل توجهی در مورد مرگ هراسی ارائه کرده است ؛ همچنین از دید فلاسفه وجودی ، سوالات مختلفی پیرامون مرگ ، چیستی و ارتباط آن با معنای زندگی و نهایتا اضطراب مرگ یا مرگ هراسی وجود دارد . در حالی که هنوز تعریف مشخصی از اضطراب مرگ صورت نگرفته ولی ابن سینا تلاش کرده متناسب با جهان بینی فلسفی خود تعاریف متفاوتی را ارائه دهد . ، بوعلی ترس از مرگ را نتیجه ی جهل انسان از پدیده مرگ می داند ؛ و راهکار او این است که بهتر است در ابتدا حقیقت ومعنای مرگ برای فرد معلوم شود . روان شناسی وجودی نیز که در امتداد فلسفه وجودی پدید آمد ، به دنبال احیای مسئله مرگ آگاهی برای همه مردم است چراکه ویژگی های مثبتی را در پی دارد ، از جمله : ایجاد زندگی اصیل ، دوری از اعمال ناشایست ، ملموس شدن و این جهانی بودن مرگ ، پرهیز از روزمرگی ، پوچی و نیستی . در نظر اگزیستانسیالیست ها مرگ واقعیتی محسوب نمی شود بلکه یک نوع امکان به شمار می آید که خصوصیت اصلی آن اینست که هر لحظه می تواند به وقوع بپیوندد .
سنجش و ارزیابی مولفه‌های ارسطویی نظام اخلاقی فارابی و ابن سینا بر مبنای کتاب اخلاق ایودایمونی فارابی و ابن سینا اثر جین ماتیلا
نویسنده:
حسن شیرعلی؛ استاد راهنما: حسین کلباسی اشتری؛ استاد مشاور: قاسم پورحسن درزی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
ابن سینا و الهیات سلبی
نویسنده:
سارا سادات حسینی؛ استاد راهنما: محمد سعیدی مهر؛ استاد مشاور: امیرحسین زادیوسفی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
«الهیات سلبی» دیدگاهی در حیطه صفات الهی است که ازدیرباز تا به امروز مطرح شده ، این نظریه دارای طیف وسیعی است که از نفی برخی صفات تا نفی مطلق صفات را شامل میشود ، و دارای ابعاد هستی شناختی ، معرفت شناختی و معناشناختی میباشد.در مقاله «الهیات سلبی از منظر ابن سینا»، تبرایی ادعا کرده است که ابن سینا در هر سه حیطه قائل به الهیات سلبی بوده است ودلایلی برای هر یک از حیطه ها اقامه میکند. وی در پایان نامه «عوامل معرفتی شکل گیری مفهوم واجب الوجود نزد ابن سینا و پیامدهای فلسفی و کلامی» ادعا میکند تلقی ابن سینا از صفات الهی مانند الهیات سلبی با رویکرد افلوطین میباشد ، به این معنا که خداوند ماورای عالم بوده ولی این به معنای نبود او نیست، همچنین ابن سینا همچون فلوطین- که احد را نافی تمام کثرات میداند ولی با عنوان «خیر» در مقام اثبات از او یاد میکند - برای توصیف خدا «واجب الوجود» را به کار میبرد. در این پایان نامه قصد دارم به بررسی رویکردهای گوناگون الهیات سلبی پرداخته و دلایل نسبت الهیات سلبی به ابن سینا را شرح و نقد کنیم.
تحلیل و بررسی نقد کانت بر فلسفه و مابعدالطبیعه از طریق تحلیلهای هستی شناسانه و معرفت شناسانه ابن سینا و ملاصدرا از حقایق (اشیاء و مفاهیم) ریاضیاتی.
نویسنده:
امینه جمالی فرد؛ استاد راهنما: سعید رحیمیان؛ استاد مشاور: عبدالعلی شکر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پرسش از اعتبار، امکان و حدود معرفت فلسفی، خاصه در ساحت مابعدالطبیعه، یکی از بنیادین‌ترین دغدغه‌های تاریخ اندیشه بشری است. از آغازین دوران اندیشه انسان تا دوران معاصر، همواره این پرسش در کانون تأملات فلسفی قرار داشته است که آیا انسان می‌تواند به شناختی یقینی و معتبر درباره‌ی «وجود» و «حقیقت» دست یابد؟ در این میان، نقطه‌ی عطفی که به‌گونه‌ای تعیین‌کننده مسیر فلسفه را دگرگون ساخت، نقد کانت بر مابعدالطبیعه بود؛ نقدی که بر اساس مبانی معرفت‌شناختی و به‌ویژه با تأکید بر محدودیت‌های عقل نظری و شرایط امکان تجربه، بسیاری از دعاوی متافیزیکی سنتی را به چالش کشید و با تأسیس ایده‌آلیسم استعلایی، جریان فلسفی غرب را به سویی تازه سوق داد. از منظر کانت، معرفت تنها در محدوده‌ی پدیدارها (فنومن‌ها) ممکن است و هرگونه ادعای شناخت از نومن‌ها، یعنی اشیاء فی‌نفسه، فاقد اعتبار فلسفی است. این دیدگاه، که در قالب نقد عقل محض صورت‌بندی شده است مرزهای شناخت را به چارچوب‌های پیشینی ذهن و شهودهای زمانی و مکانی محدود می‌سازد و اعتبار مابعدالطبیعه و فلسفه را زیر سؤال می‌برد. در مقابل این تلقی، در سنت فلسفه اسلامی و در اندیشه‌ی ابن‌سینا و ملاصدرا، مابعدالطبیعه نه‌تنها ممکن، بلکه اصیل‌ترین و یقینی‌ترین علم تلقی می‌شود. ابن‌سینا در نظام مشائی خود، مابعدالطبیعه را دانشی مستقل، مبتنی بر اصول بدیهی و بی‌نیاز از علوم دیگر می‌داند که به تحلیل حقیقت وجود و عوارض ذاتی آن می‌پردازد. ملاصدرا نیز فلسفه اولی را تنها دانش کاملاً مستقل و بی‌نیاز می‌داند که موضوع این دانش، از هرگونه محدودیت و قیدی آزاد است و سایر علوم برای اثبات مبانی خود به آن نیازمندند. از دیدگاه وی فلسفه اولی، بنیان و اساس تمام علوم دیگر است و دانشمندان سایر علوم، از سرچشمه این علم جرعه برمی‌گیرند و خدمت‌گزاران حکیم مابعدالطبیعه‌اند. تحقیق حاضر با اتکاء بر تحلیل هستی‌شناسانه و معرفت‌شناسانه‌ ابن‌سینا و ملاصدرا با تمرکز خاص برتحلیل حقایق ریاضیاتی که از نظر کانت به عنوان الگوی معرفت یقینی و تألیفی پیشینی و نقطه‌ی تمایز فلسفه و علم تلقی می‌شود ، به بازخوانی و ارزیابی نقادانه‌ی نقد کانت بر مابعدالطبیعه و فلسفه می‌پردازد. رویکرد فلسفی پیشنهادی برای این رساله سعی بر اثبات آن است که قضایای فلسفی و مابعدالطبیعی همانند قضایای ریاضیات کانتی ترکیبی و ماتقدم هستند و انسان را به سمت معرفت و شناخت یقینی رهنمون میکنند. علاوه بر این اثبات این گزاره که موضوع فلسفه که «موجود بما هو موجود» است خصوصیاتی مشابه اشیاء، مفاهیم و حقایق ریاضیاتی کانتی دارد و راه انسان را به سمت یقین ریاضیاتیِ قابل پذیرش علوم تجربی هموار می‌کند. در نهایت سعی خواهیم کرد تا نشان دهیم روش فلسفی که بر مبنای یقین استدلالی و برهانی است همانند احکام ریاضیاتی قطعی و یقین آور کانتی است و آن‌چه از ویژگی‌های شهود ریاضیاتی و قضایای ترکیبی و ماتقدّمِ مورد پذیرش کانت بدست می‌آید از طریق براهین قطعی و یقینی ساختار یافته از معقولات ثانیه فلسفی هم قابل دسترس است و از این طریق به دنبال امکان یافتن پاسخی فلسفی به نقد کانت بر مابعدالطبیعه و فلسفه می‌باشد. این پژوهش با این رویکرد در پی پاسخ به این پرسش محوری است که «چگونه تحلیل‌های هستی‌شناسانه و معرفت‌شناسانه ابن سینا و ملاصدرا از حقایق ریاضیاتی، میتواند به عنوان پاسخی به نقدهای کانت بر مابعدالطبیعه عمل کند و جایگاه آن را به عنوان یک علم معتبر بازسازی نماید؟» این رساله با رویکردی تحلیلی و استدلالی در عین حال مقایسه‌ای و انتقادی و بر مبنای مطالعات کتابخانه‌ای انجام می‌شود. روش تحقیق به‌گونه‌ای در نظر گرفته شده است که با بررسی و تحلیل متون فلسفی ابن‌سینا و ملاصدرا به استخراج و تبیین دیدگاه‌های هستی‌شناسانه و معرفت‌شناسانه این دو فیلسوف درباره مفاهیم و حقایق ریاضیاتی پرداخته ‌شود. با استفاده از این دیدگاه‌ها و بررسی انتقادات کانت بر مابعدالطبیعه و فلسفه استدلال‌هایی برای پاسخگویی به این نقدها ارائه می‌شود. با استفاده از استنتاج و استدلالهای فلسفی و منطقی سعی میگردد به پرسش‌های تحقیق پاسخ داده شود. داده‌های مورد نیاز از طریق مطالعه منابع کتابخانهای فلسفی گردآوری شده و در چارچوبی نظام‌مند تحلیل می‌شوند. در این رساله بنا بر آن است تا با حفظ دقت و امانت فلسفی، به نتایجی معتبر و قابل دفاع دست یابیم. غایت این تحلیل، بررسی امکان دستیابی به نوعی دفاع از امکان و اعتبار مابعدالطبیعه و فلسفه اولی در پرتو تحلیل‌های ابن سینا و ملاصدرا از معرفت و هستی حقایق ریاضیاتی است؛ تحلیلی که بتواند پاسخگوی چالش‌های وارد شده از سوی عقل نقّاد کانت باشد.
  • تعداد رکورد ها : 3371