جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 597
نسبت علم و اراده ی الهی در مکتب کلامی حله
نویسنده:
محمد حسین کلاهی ، رضا رهنما
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
رابطه‌ی «علم» و «اراده» در انسان و خداوند یکی از مسائلی است که در مکاتب مختلف فلسفی و کلامی مورد مداقه قرار گرفته است. نوشتار حاضر بر آن است تا رابطه‌ی «علم» و «اراده‌ی» خداوند را در مکتب کلامی حله بررسی نماید، مکتبی که که میراث‌دار مکتب کلامی بغداد بوده و اساطین آن با فلسفه‌های سینوی و اشراق، و مکاتب مختلف کلامی به ویژه معتزله و اشاعره آشنایی عمیقی دارند. در نوشتار حاضر، پس از اشاره به عنایت متکلمان این مکتب به آثار معتزله‌ی متأخر، نشان داده شده است که محقق طوسی و فاضل سیوری دیدگاه ابوالحسین بصری را در باب اراده‌ی الهی قبول کرده‌اند. محقق حلی در موضعی متعادل‌تر، آن را تأیید نسبی نمونده‌ است. اما علامه حلی موضع یکسانی در این باب ندارد، به طوری که در آثار ابتدایی خویش سخن بصری را تصدیق کرده، ولی در آثار بعدی آن را خالی از اشکال نمی‌داند. از همین رو، می‌توان ادعا کرد که برخی تحلیل‌های پیشین، مانند آنچه زابینه اشمیتکه (1991 و 1994) ارائه داده است، نقصان‌هایی دارد. در انتها، دیدگاه این مکتب در دو مقام «ثبوت» و «اثبات» ارزیابی شده است. در مقام اثبات، نشان داده شده که کلام این بزرگان، خالی از «ابهام» و «اضطراب» نیست. سپس انتقادهای آنان به فلاسفه و بهشمیه بررسی شده است. در مقام ثبوت نیز به تمایز میان صفات علم و اراده پرداخته شده و نشان داده شده است که استدلالات بزرگان مکتب حله و برخی فیلسوفان متأخر از آنها مانند ملاصدرا برای اثبات یگانگی علم و اراده‌ی (ذاتی) خداوند ناتمام است..
صفحات :
از صفحه 375 تا 404
تاثیر فلسفه در آفرینش و سلسله مراتب عالم از منظر علامه حلی و فیاض لاهیجی
نویسنده:
پدیدآور: شعله نمازی ؛ استاد راهنما: غلامحسین احمدی آهنگر ؛ استاد مشاور: معروفعلی احمدوند
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علم کلام دانشی است که به استنباط،تنظیم و تبیین معارف و مفاهیم دینی پرداخته و براساس شیوه های مختلف استدلال اعم از برهان،جدل،خطابه و...گزاره های اعتقادی را اثبات و توجیه می کند و به اعتراض و شبهات مخافان دین پاسخ می دهد. (خسرو پناه،16،1383)برای این منظور در قرون اولیه بیشتر از دلایل نقلی و عقلی مبتنی بر مشهورات استفاده می شد اما از اواخر قرن دوم با ورود فلسفه به جهان اسلام،کلام به عنوان علمی که هم متکفل استباط معارف و هم موظف به دفاع این معارف شناخته شد که منظور از این معارف معرف اعتقادی و دینی است.(برنجکار،1394،21)ما در این پایان نامه در صدد بر آمدیم تا تاثیر فلسفه را در تفکر دو متکلم؛ آن هم در حیطه نظریه پردازی در آفرینش و سلسله مراتب عالم مورد بررسی قرار دهیم. علامه حلی در تبیین و تحلیل و جایگاه فلسفه در آفرینش و سلسله مراتب عالم بسیاری از اصول و مسائل فلسفی را می پذیرد، اما در عین حال با اصول مهمی چون قاعده الواحد و نظریه فیض مخالفت می کند و به علم حضوری نمی پردازد و معتقد است، که علم خدا به اشیاء، حصولی است.(علامه حلی،250،1390) و نتیجه چنین نگرشی در مسایل مربوط به شناخت باری تعالی و اوصاف و افعال او آشکار می شود؛ به این معنا که فاعلیت خدا، فاعلیت بالقصد و بالاختیار، آنهم به معنای صحت فعل و ترک می شود و ظهور فعل خدا با همین مبنا تبیین می شود؛(علامه حلی،82،1365)و چون قاعده بنیادی الواحد را که مبین چگونگی ظهور فعل تکوینی نزد فیلسوفان است، مردود می داند در نتیجه سلسله مراتب علی و معلولی عالم عقول و نفوس و طبیعت را نمی پذیرد(علامه حلی،177و1365،176) و قائل می شود که بین خدا و عالم طبیعت هیچ واسطه ای نیست و در اثبات صانع عالم،عالم را فقط منحصر در عالم طبیعت می داند(علامه حلی،9،1386). از منظر علامه حلی بکارگیری اصول و مبانی فلسفه در افعال تکوینی خدا مستلزم موجب بودن خدا می شود و این با عقاید دینی اسلام ناسازگار است و لذا برای آنکه کثرات در عرض هم را به خدا نسبت دهد،تقسیم فاعل به بالقصد و موجب را مطرح کرده و از فاعلیت مبتنی بر قصد و اراده دفاع می کند؛ آن هم به دلیل آنکه این نوع ایجاد را مسبوق به عدم می داند.(علامه حلی،115،1365). علامه حلی با قائل شدن به اصول فوق خدا را قادر مختار می داند؛ نه فاعل موجب در نتیجه کثرات را با کثرتشان به خدا نسبت می دهد) علامه حلی،281،1365). فیاض لاهیجی از همان مقدمه گوهر مراد اندیشه نوافلاطونی در آراء او به وضوح آشکار است،به طور مرتب از فیض و فیاض بودن خداوند سخن می گوید و عالم را در مراتب عقل کلی،نفس کلی و طبیعت می بیند (لاهیجی،18،1383)و در ادامه، فیض وجود از جانب خداوند را فعل ابداعی دانسته که این فیض نسبت به همه یکسان است نه آنکه برای بعضی بیشتر و برای بعضی کمتر باشد.(همان 18)و از نظریه فیض و قاعده الواحد دفاع کرده و قاعده الواحد را اینگونه تبیین می کند که هر گاه فاعل واحد بوده باشد، من جمیع الجهات و الحیثیات از وی صادر نشود، در مرتبه واحد مگر معلول واحد و سایر معلولات از وی با واسطه صادر شوند.(همان،22)در نتیجه بین عالم طبیعت با خداوند، برخلاف علامه، قایل به واسطه می شود و فاعلیت را در مرتبه نخست، متوجه به عقل نخست می کند و سلسه مراتب آن را یاد می کند؛به علاوه علم را به حضوری و حصولی تقسیم می کند که سبب علم حضوری را دو چیز می داند؛ یکی قائم بودن عین معلوم به عین عالم و دیگر، حاضر بودن ذات معلوم نزد عالم به سببی از اسباب.(همان،148)علم خدارا علم حضوری دانسته و با توجه به این مسایل فاعلیت خدا را بالعنایه می داند.
رابطه وجوب‌وجود و کامل مطلق در خداشناسی علامه حلی
نویسنده:
حسن عباسی حسین‌آبادی ، اکرم عبداله پور
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
خوانش مفهوم خدا نزد علامه حلی براساس دو مفهوم «وجوب‌وجود» و «کمال» است و این دو مفهوم مبنا برای تبیین معناشناسی صفات قرار می‌گیرد. مفهوم «وجوب‌وجود» مفهومی فلسفی است که از فلسفه مشاء وارد بحث کلامی متکلمان مدرسه «حله» شده است و مفهوم «کمال» بااینکه پیش‌فرض بحث از صفات و حتی اثبات وجود خداست؛ اما در کلام اسلامی کمتر به آن پرداخته شده است. نسبت این دو مفهوم در خداشناسی و تبیین صفات خدا نزد علامه حلی مسأله نوشتار حاضر است و پرسش این است: نسبت «وجوب‌وجود» با «کامل مطلق» چیست؟ آیا این دو مفهوم قابل تحویل به یکدیگر هستند یا به‌صورت دو مفهوم مستقل مبنای صفات قرار می‌گیرند؟ مفهوم کمال برای علامه حلی، با تمام و فوق‌تمام بودن بیان شده است و در تحلیل معناشناسی صفات اعم از صفات ایجابی و سلبی مفهوم «کمال» پیش‌زمینه و پیش‌فرض است؛ اما مفهوم «وجوب‌وجود» مبنا در تحلیل معناشناسی بعضی از صفات سلبی و ایجابی است. براین اساس در این نوشتار با تبیین معناشناسی مفهوم کمال و وجوب‌وجود، و بررسی معنایی صفات براساس آن دو مفهوم، از جهاتی به رابطه تساوق میان دو مفهوم وجوب‌وجود و کمال می‌رسیم؛ به‌این‌معنا که باسلبِ کمال، وجوب‌وجود بی‌معنا و با سلبِ وجوب‌وجود، کمال نسبی خواهد شد. ازآنجاکه این مسئله بحث نظری و مفهومی است، روش آن نیز توصیفی و تحلیلی است؛ با تحلیل مفهومی صفات قرآنی و تبیین فلسفی آنها مبتنی‌بر «کمال»، فایده عملی نیز بدست می‌آید.
صفحات :
از صفحه 129 تا 154
درسگفتار کشف المراد
مدرس:
محمدحسین حشمت‎پور
نوع منبع :
صوت , درس گفتار،جزوه وتقریرات
کشف المراد - مقصد سوم
مدرس:
محمدحسین حشمت پور
نوع منبع :
صوت , درس گفتار،جزوه وتقریرات
سیر تاریخی حجّیت خبر واحد در اصول شیعه
نویسنده:
محمد صادق علم الهدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
این نوشتار در صدد است در حدّ بضاعت خود، مسیر پر پیچ و خم مسألۀ پر اهمّیت حجّیت تعبّدی خبر واحد ظنّی را در تاریخ فقه شیعه بکاود و تحوّلات فکری فقهاء شیعه را در این زمینه نمایان سازد. در این راستا، نخست گزارشی از وضعیت مسألۀ مزبور در دورۀ حضور معصوم7 ارائه خواهد کرد و در ادامه، ضمن اشاره به آراء و انظار رجال برجستۀ عرصۀ فقاهت در موضوع خبر واحد و مسائل پیرامون آن، مراحل تطوّر آن را از نخستین آثار اصولی شیعه تا زمان معمار اصول نوین وحید بهبهانی دنبال خواهد کرد. این تحقیق نشانگر رویکرد متفاوت قدماء و متأخرین در قبال مسألۀ مزبور است
صفحات :
از صفحه 120 تا 138
ارزیابی دیدگاه های علامه حلی وقاضی سعیدقمی درصفات الهی
نویسنده:
پدیدآور: راحله صمیمی ؛ استاد راهنما: علی اله‌بداشتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
بی تردیداساسی ترین ومهم ترین موضوعی که درشریعت اسلام واساسامجموعه ادیان بویژه ادیان توحیدی موردتوجه است معرفت خدای تعالی است این مهم توجه اندیشمندان مسلمان رابیشترازهرمسئله دیگربه خودمعطوف کرده است.واین معرفت ممکن نیست مگراز طریق اوصاف الهی .ازجمله این اندیشمندان ومتکلمین بزرگ همچون علامه حلی که در پی ریزی کلام شیعه نقش برجسته وتلاش فراوانی داشته است که کتب بسیاری تالیف کرده است وهمچنین قاضی سعید قمی کتابهای را پیرامون بحث خداشناسی تدوین کرده است صفات خداوند از سوی عموم مشرب ها وفرقهای اسلامی عمدتا به صفات ثبوتیه وسلبیه تقسیم شده است وبیشتر متفکران حوزه اندیشه اسلامی با الهام از متون مقدس دینی قائل به اتصاف ذات باری تعالی به اسماء وصفات شده اند بنابراین به ندرت می توان اندیشمند مسلمانی را یافت که منکراسماء وصفات ذاتی خداوند شده باشند دراین میان برخی از متفکران شیعه مانند شیخ صدوق وتابعان ایشان مانند قاضی سعید قمی که دراعتقادات مشرب حدیثی دارند دربحث معنا شناسی صفات الهی به الهیات سلبی روی آورده اند وآنها در بیشتر آثارشان به شرح احادیث ائمه اطهار پرداخته در مواضع مختلف به دفاع از دیدگاه خود پرداخته ودر تایید آن به سخنانی از معصومین استناد کرده اند معنای شناسی اسماء و صفات الهی همواره مورد توجه اندیشمندان در جوامع مختلف بشری وادیان مختلف بوده است واینکه چگونه می توان به صورت معنا دار که با ساحت ذات الهی سازگار باشد وبه لحاظ منطقی وعقلی گرفتار مشکل نباشد سخن گفت یکی از بحثهای جدید الهیاتی در تداوم تاریخی تفکر به صورت زنده وپویا مطرح شده است برای تدوین این مسئله دیدگاهای مختلفی مطرح شده است یکی از نظریات در بحث معنا شناسی اسماء وصفات رویکردالهیات سلبی است .که این پایان نامه درحال حاضر عهده دار ازریابی دیدگاه یکی از مدافعان مشهور این رویکرد درجهان اسلام حکیم الهی قاضی سعید قمی است ایشان در دفاع از الهیات سلبی در معنا شناسی اسماء وصفات نفی رویکردهای دیگر تلاش های قابل توجه ای نموده است هرچند رویکرد الهیات سلبی به لحاظ جنبه سلبی مسئله ونقد رویکردهای که منجر به تشبیه در باب معنا شناسی اسماء و صفات الهی می گردند موفق عمل کرده است اما مدل پیشنهادی رویکرد سلبی با اشکالات مختلف معنا شناسی،معرفت شناختی و وجود شناختی مواجه است که پذیرش آن،با مشکل مواجه می کند همچنین این نظریه الهیات سلبی شیخ صدوق وقاضی سعید قمی در مقابل نظریه متکلم برجسته مکتب حله علامه حلی قرارداده شده است که طرفدار صفات ذاتی اعم از ثبوتی وسلبی وهمچنین صفات فعل برای خداوند است طرفداران نظریه اتصاف با اعتقاد به اینکه خدادارای همه کمالات هستی است اسماء وصفات را به عنوان کمالات لحاظ کرده و از طریق براهین مختلف به اثبات آنها برای مقدس خدا پرداخته است
بررسی تطبیقی مسئله اراده الهی در مدرسه حله (خواجه نصیر، علامه حلی، فاضل مقداد) و اصفهان (علامه مجلسی، فیاض لاهیجی، قاضی سعید)
نویسنده:
استاد راهنما: مهدی نصرتیان اهور ؛ استاد مشاور: محمدحسین منتظری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مساله «اراده الهی » ازجمله مباحث کلام اسلامی است که همیشه مورد توجه متکلمان مسلمان بوده است از این رو ما در این پژوهش به بررسی تطبیقی مساله اراده الهی از دیدگاه سه تن از متکلمان مدرسه حله یعنی خواجه نصیر الدین طوسی، علامه حلی، فاضل مقداد وسه تن از از متکلمان مدرسه اصفهان یعنی علامه محمد باقر مجلسی، فیاض لاهیجی، قاضی سعید قمی در مساله اراده الهی خواهیم پرداخت ودر نهایت مشخص خواهد شد که علی رغم شباهت های این دو حوزه فکری در این مساله یعنی «مرید بودن خداوند»«عدم تجانس اراده خداوند با اراده انسانی»«غیرعلم وقدرت دانستن اراده »وهمچنین پذیرش اراده به معنای «علم به مصلحت»اختلافاتی در این مساله بین دوحوزه فکری مشهود است که می توان به «مخصص بودن »«زاید بودن اراده بر داعی »و«عینیت صفات با ذات »در مدرسه حله وتقسیم اراده به «عزم وحتم»،تفاوت قائل شدن بین «اراده»و«مشیت»، «جزءصفات فعل دانستن وحادث بودن اراده الهی در مدرسه اصفهان اشاره نمود. اما آنچه سبب بروز این اختلاف دیدگاه در این دو حوزه فکری شده است تفاوت در نگاه معرفت شناسی آنهاست چرا که رویکرد متکلمان در مدرسه حله در قبال «اراده الهی »رویکردی فلسفی است در مقابل متکلمان مدرسه اصفهان علاوه بر رویکرد فلسفی رویکردی نص گرایانه را دنبال می کنند.
مباحث معاد در انديشه كلامي شيخ مفيد و علامه حلي
نویسنده:
محمد عظيمي، رقيه حاج‌احمدي
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
شيخ مفيد (م 413ق) از مکتب کلامي بغداد و علامه حلي (م 726ق) از مکتب کلامي حلّه، از متکلمان برجسته شيعه هستند. هرچند هر دو، در ميان متکلمان عقل گرا قرار دارند، از دو رويکرد مختلف در مسائل کلامي برخوردارند. در نوشتار پيش‌ِرو، کوشيده ايم تا تطوّر جايگاه و ساختار بحث معاد را که يکي از مسائل مهم کلامي در نزد اين دو متکلم بزرگ شيعه است، تحليل و بررسي کنيم. به‌لحاظ روش، هر دو متکلم از منبع عقل و نقل براي شناخت معاد بهره جسته اند. بااين‌حال، حجم مباحث کلي و عقلي در آثار علامه بيش از شيخ مفيد است؛ براي نمونه، با اينکه هر دو به تجرّد روح انسان باور دارند، شيخ مفيد براي اثبات اين نظريه به دلايل نقلي استناد مي‌کند؛ درحالي‌که علامه حلي به دلايل عقلي و فلسفي تمسک مي جويد. به‌لحاظ موضوعات بحث معاد، شيخ مفيد برخلاف علامه، جزئيات معاد را بيشتر با دلايل نقلي واکاوي کرده است. يکي از علل اساسي اين تغيير و اختلاف را بايد در ورود فلسفه به کلام دانست.
صفحات :
از صفحه 111 تا 124
  • تعداد رکورد ها : 597