گونهشناسی دینورزی یکی از مباحثی است که الهیدانان به آن توجه داشتهاند. سیدحیدر آملی و عبدالکریم سروش ازجمله اندیشمندانی هستند که به این امر همت گماشتهاند.
... . هدف ما در این مقاله، مقایسه و تطبیق دیدگاههای ایشان دربارۀ این موضوع است. سیدحیدر برای دینورزی، مراتب سهگانۀ «شریعت»، «طریقت» و «حقیقت» را بر میشمرد. سروش نیز نوعی گونهشناسی دینورزی را عرضه میکند که با تقسیمات یادشده، تمایزها و تداخلهایی دارد. این سهگونه دینورزی عبارتاند از: «مصلحتاندیش»، «معرفتاندیش» و «تجربتاندیش». سیدحیدر و سروش با آنکه در بسیاری از خصوصیات دینی، فکری و فرهنگی خطمشی واحدی دارند، فضای فکری و زمانۀ آنان باعث شده است تا مبانی و رویکردشان متفاوت شود. سیدحیدر بهمقتضای رویکرد سنتی و عرفانی به گونهشناسی دینورزی میپردازد؛ در حالی که سروش رویکرد اجتماعی مبتنی بر دنیای مدرن را محور قرار میدهد. مهمترین نتیجهای که این دو رویکرد را از هم متمایز میکند، توجه سروش به شناختشناسی بهعنوان یکی از مؤلفههای تفکر مدرن، و التفات سیدحیدر به وجودشناسی سنتی است. روش تحقیق در این مقاله، از این نظر که به موضوعی اندیشهای و معرفتی میپردازد و به روش استدلال و تحلیل عقلانی مبادرت میورزد، بنیادین و نظری است و از این نظر که آرای دو متفکر را مقایسه میکند و تطبیق میدهد، مقایسهای و تطبیقی است.
بیشتر