جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 1386
«انسان کامل» در اندیشه اشراقی سهروردی و در نظام فلسفه فارابی: بررسی تطبیقی نظریه «قطب» و «حاکم آرمانی»
نویسنده:
طاهره کمالی زاده ، محمد کمالی زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
اندیشه‌ورزی و تأملات نظری پیرامون «انسان کامل» در بین متفکران جهان اسلام، اعم از نظریه‌پردازی پیرامون حقیقت انسان و سعادت قصوای او یا توصیف ویژگی‌های حکمران آرمانی و خلیفه الهی، در حضور یا غیاب خلافت حاکم حقیقی و خلیفه الهی، یکی از مهم‌ترین مباحث مورد مطالعه در حوزه فلسفه است که با نام بزرگانی چون فارابی، خواجه نظام الملک، سهروردی، ملاصدرا و دیگران پیوند خورده است. در همین زمینه، این پژوهش در رهیافتی تطبیقی به دنبال بررسی و تحلیل آرای فارابی و سهروردی در مورد انسان کامل و حاکم آرمانی با رویکردی حِکمی است. بر مبنای چنین رویکردی، فارابی سعادت حقیقی و غایت قصوای کمال انسانی را در تجرد عقلی و اتصال به عقل فعال می‌داند، و سهروردی در مقام حکیمی متأله از تأله و خداگونگی و تجرد از ماده و توانایی بر خلع بدن سخن می‌گوید. نزد هر دو اندیشمند، توانایی عقل انسانی در غلبه بر وجود مادی معیار سعادت و کمال است. اتصال به عقل فعال یا اشراق عقل فعال، علاوه بر افاضه معرفت حقیقی، سبب و علت غلبه بر بدن عنصری و سلطه بر جهان عناصر است. لذا اشراقات انوار الهی اکسیر علم و قدرت است. همچنین سعادت غایی نیل به مرتبه عقل فعال است. «حاکم آرمانی» و «قطب» هر دو به این مقام نائل می‌شوند. بر مبنای نتایج این پژوهش، به رغم تفاوت در روش و رویکرد فلسفی این دو حکیم مسلمان، هر دو در صدد ارائه حقیقت واحدی هستند، یکی به اجمال و دیگری به تفصیل. این امر حاکی از سیر تکاملی اندیشه‌های فلسفی در تاریخ فلسفه اسلامی است. مهم‌ترین وجوه شباهت و افتراق این دو دیدگاه را باید در مضامین و مفاهیمی چون نسبت حکمت نظری و عملی، سعادت قصوا، انسان کامل و حاکم آرمانی جستجو کرد.
صفحات :
از صفحه 135 تا 162
نظریۀ فرآیند معکوس و کاربرد آن در تبیین نحوۀ مشاهده و اطلاع از امور غیبی توسط ابن سینا و شیخ اشراق
نویسنده:
سعید انواری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ابن سینا نحوۀ مشاهدۀ موجودات غیرمادی (عقلی) را دارای فرآیندی معکوس مشاهدۀ موجودات مادی دانسته است. پس از وی شیخ اشراق به کمک این فرآیند، نحوۀ مشاهدۀ موجودات عالم مثال را نیز از همین طریق تبیین کرده است. در این فرآیند به جای آنکه حسگرهای پنج‌گانۀ بیرونی اطلاعاتی به حس مشترک ارسال کنند، این اطلاعات از نفس و یا مستقیماً از متخیله به حس مشترک منتقل می‌شوند. شرط لازم برای این اتفاق، آن است که قوای ظاهری و باطنی مشغول نباشند و این فرصت وجود داشته باشد که ادراک نفسانی بر مغز و حس مشترک تأثیر گذاشته و از این طریق موجود مجرد برای فرد متمثّل شود. این فرآیند در مواردی نیازمند تعبیر یا تأویل است که در این مقاله شرایط و نحوۀ تبیین ایشان بررسی شده است. همچنین این فرآیند کاربردهای مختلفی در فلسفۀ اسلامی دارد و به کمک آن نحوۀ مشاهده و تمثل فرشتگان، اجنه و شیاطین و نیز نحوۀ الهام و نزول وحی و مشاهدۀ رؤیای صادقه و انجام سحر و جادو و اطلاع از علم غیب و نیز هذیان‌گویی برخی از بیماران تبیین شده است. همچنین می‌توان از این طریق مشاهدات و ادراکات حسی و شنیدن اصواتی را که شیخ اشراق در مراحل سلوک توصیف کرده است، تبیین کرد. در این مقاله فرآیند معکوس و کاربردهای آن بیان و نقد و بررسی شده و نشان داده شده است که شیخ اشراق در این بحث تحت تأثیر ابن سینا قرار دارد.
صفحات :
از صفحه 83 تا 100
جایگاه روش شهودی در فلسفۀ اسلامی
نویسنده:
رسول نادری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
فلسفۀ اسلامی دانشی است که هویت اصلیش، استفاده از برهان و روش است، اما مراجعه به متون فلسفی در سنت اسلامی از کاربرد و اصالت‌دهی به روش شهودی نیز حکایت دارد. مراد از روش شهودی، انتفاع از شهود و مکاشفه و کشف عرفانی برای رسیدن به شناخت یقینی است. روش شهودی در هر سه مکتب اصلی فلسفۀ اسلامی مورد توجه بوده، اما بهره¬‌وری از این روش، در حکمت متعالیه سامان یافته است. ملاصدرا در عین پایبندی بر روش عقلی، از روش شهودی نیز بهره¬های بسیار برده است. این کاربردها را میتوان در دو مقام: گردآوری و داوری، دسته‌بندی نمود. فلاسفۀ مسلمان در مقام گردآوری، از روش شهودی برای تبیین مسائل فلسفی جدید و نیز ارائۀ تصویری صحیح از برخی مسائل فلسفی استفاده کرده، و در مقام داوری، برای کشف حد وسط، کشف مغالطه و بازسازی برهان و اصلاح نتیجه و بعنوان مؤیدی بر استدلالهای عقلی، از شهود بهره گرفته¬اند.
صفحات :
از صفحه 51 تا 66
شعاع اندیشه و شهود در فلسفه سهروردی
نویسنده:
غلامحسین ابراهیمی دینانی
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: انتشارات حکم,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این کتاب به اندیشه فیلسوف مسلمان شیخ شهاب الدین سهروردی می پردازد. دکتر دینانی از شهاب الدین سهروردی با عنوان " فیلسوف فرهنگ " یاد می کند و نظر بسیاری از فلاسفه را به اندیشه ها و افکار فلسفی سهروردی جلب می کند. موضوع برخی از فصل های این کتاب عبارتند از: نور در فلسفه شیخ اشراق، حق و صدق در نظر سهروردی، موضع سهروردی در برابر ابوالبرکات بغدادی، صدرالمتالهین و سهروردی و ... می باشد.
ادراک بی‌واسطه در فلسفه سهروردی و هایدگر
نویسنده:
مهدی عباس زاده ، زینب شکری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
شهاب‌الدین سهروردی و مارتین هایدگر، در بحث از معرفت (علم) و در نقد سنت‌های فلسفی پیش از خود، هر دو بر این باورند که ادراک اصیل، قسمی علم حضوری و بی‌واسطه به حقیقت و ذات امور است، نه حصول صورت یا مفهوم شیء در ذهن. سهروردی با تکیه‌ بر هویت نوری نفس و معرفت، جمله مراتب و اقسام ادراک را از سنخ علم بی‌واسطه حضوری و شهودی می‌داند. هایدگر نیز با طرح انسان (دازاین) همچون «هستندة در ـ جهان»، ضمن تأکید بر گشودگی ذاتی انسان، بر آن است که او در راستای ارتباطی عملی، از خود، هستندگان و جهان رفع حجاب می‌کند و لذا فهم اصیل از سنخ حضوری و وجودی است. اگرچه هر دو متفکر بر خصوصیت پیشامفهومی ادراکِ اصیل تأکید دارند، لیکن در مرحلة پس از آن، ادراک مفهومی (حصولی) را نیز می‌پذیرند. با این حال، با نظرداشت تفاوت در فرهنگ و سنت فکری این دو متفکر، طبعاً اختلاف‌نظرهایی نیز میان آن دو وجود دارد. نوشتار حاضر، با روش تحلیلی ـ مقایسه‌ای، مشابهت‌ها و اختلاف‌نظرهای این دو فیلسوف را در بحث از ادراک بی‌واسطه مشخص کرده است.
صفحات :
از صفحه 7 تا 24
The Trajectory of Thought through Khwārizmī, Ibn al-Haitham, Fārābī, and Suhrawardī
نویسنده:
Nādiyā Maftūnī
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 245 تا 260
وجوه متفاوت اندیشه سهروردی درباره عمل
نویسنده:
سعید حسن زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سهروردی با طرح نظام نوری در بسیاری از مسائل فلسفی از جمله مباحث عمل تحول آفریده است. دیدگاه او درباره تعداد مبادی و فرآیند عمل مشابه سایر فلاسفه مسلمان است ولی براساس تأثیرات نظام نوری برسایر مباحث عمل می توان نظریه او را متفاوت دانست. ضرورت وجود علم حضوری به خود، بدن، قوای بدن و عمل، امکان انجام افعال متعدد با قوت یافتن نفس، حفظ صور ادراکی در نفس فلکی، معرفی بدن مثالی و کنش در عالم مثال، جلوه گری نور در بدن و ظهور قوای مختلف، نگاه متفاوت به روح بخاری و تأثّر آن از اشراقات نوری، شوق و ارتباط آن با ظهور و کیفیت نور، ضرورت شوق به عالم نور و راه رسیدن به آن، تبیین برخی افعال بر اساس اشراقات نوری، نورانی یا ظلمانی شدن جامعه به تبع عمل حاکمان و هیأت ظلمانی بودن عمل از تأثیرات نظام نوری شیخ اشراق بر مباحث مربوط به عمل است.
صفحات :
از صفحه 91 تا 111
اتهام برآمیختن معقول‌‌های ثانی به سهروردی
نویسنده:
طیبه رضایی ره ، بهرام علیزاده ، سیدمحمود یوسف ثانی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
پاره‌ای از صدراییان مدعی‌اند که سهروردی معقول‌های ثانی فلسفی را با منطقی خلط می‌کند، به این معنا که آنها را وصف اشیای خارجی نمی‌داند. قراین موافق این مدعا را می‌توان در دو دسته جای داد: الف) تصریح سهروردی به اعتباری‌بودن اوصاف فلسفی؛ ب) تاکید او بر فاعلیت ذهن در اتصاف اشیای خارجی به اوصاف فلسفی. اما اولاً، این قراین برای اثبات مدعایشان کافی نیست و ثانیاً، قراین روشنی علیه آن مدعا هست. خود ملاصدرا به شکلی دیگر خلط این دو دسته معقول‌ را به سهروردی نسبت می‌دهد و می‌گوید سهروردی اوصاف منطقی (مثل جزئیت) را با اینکه از مفاهیم منطقی است، همچون اوصاف فلسفی وصف اشیای خارجی دانسته است. این اشکال نیز وارد نیست. مراد سهروردی از «جزئیت» در عبارتِ موردنظر صدرا معنای دیگری است که از مفاهیم فلسفی است. بنابراین سهروردی معقول‌های ثانی فلسفی و منطقی را به هیچ‌یک از دو معنای مذکور با هم خلط نمی‌کند.
صفحات :
از صفحه 293 تا 307
تطوّر قاعده بسیط الحقیقة در فلسفه اسلامی و دستاوردها و نتایج آن
نویسنده:
سیدضیاءالدین علیانسب ، ابراهیم پورعلی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
قاعده «بَسیطَةُ الْحَقیقَةِ کل‌الأشیاء و لیس بشیء منها» از مهم‌ترین مباحث موجود در مبحث الهیات بالمعنی الاخص است که صدرالمتألهین مدّعی شده‌ است کسی به غیر از فلوطین و او بر آن اطلاع پیدا نکرده ‌است. اما آیا دیگر فلاسفه در تطوّر و تکامل مفاد قاعده مؤثر بوده‌اند؟ تکامل این قاعده، چه مشکلات فلسفی را حل کرده و چه دستاوردهایی در حکمت صدرایی به بار نشانده است؟ با توجه به اینکه این قاعده در دو ساحت وحدت در کثرت و ساحت کثرت در وحدت قابل معناکردن می‌باشد، این نوشته بر آن است با اثبات اینکه ملاصدرا در فهم اصل این قاعده، در هر دو ساحت، وام دار آیات و روایات و شهودات عرفاست، سعی کرده‌ است تطور این قاعده را در میان فلاسفه قبل از ملاصدرا به روش توصیفی-تحلیلی در معرض نقد و کاوش قرار دهد. از این رو فلوطین سعی کرد مفاد این قاعده را در هر دو ساحت بیان کند. اما فارابی، شیخ اشراق و میرداماد، تنها در ساحت کثرت در وحدت، با چشم پوشی از مبانی‌شان در تطور این قاعده نقش داشته‌اند. نیز ملاصدرا و پیروانش در سیر تکامل حکمت متعالیه در موارد عدیده‌ای، مثل رابطه ذات باری تعالی با علمش یا رابطه نفس با قوایش، از این قاعده در هر دو ساحت استفاده کرده‌اند.
صفحات :
از صفحه 49 تا 70
درسگفتار حکمت اشراق
مدرس:
سید محمد موسوی
نوع منبع :
صوت , درس گفتار،جزوه وتقریرات
منابع دیجیتالی :
چکیده :
سهروردی در ضمن تحصیل چنین استنباط کرد که موجودات دنیا از نور به وجود آمده و انوار به یکدیگر می‌تابد و آن تابش متقابل را اشراق خواند و به همین جهت لقب شیخ الاشراق را یافت. نظریه فلسفی سهروردی این بود که هستی غیر از نور چیزی نیست و هرچه در جهان است و بعد از این به وجود می‌آید نور است، لذا جهان جز اشراق نمی‌باشد. منتها بعضی از نورها رقیق است و برخی غلیظ و برخی از انوار ذرات پراکنده دارد و پاره‌ای دیگر دارای ذرات متراکم است و همانگونه که نورهای قوی بر ضعیف می‌تابد نورهای ضعیف هم بسوی انوار قوی تابش دارد. انسان هم از این قاعده مستثنا نیست و به دیگران می‌تابد، همانگونه که نورهای دیگران به او می‌تابد. بمناسبت اینکه از انسان به دیگران نور تابیده می‌شود انسان فیاض است و می‌تواند به دیگران نور برساند و از نور سایرین روشن شود. سهروردی می‌گفت که حکمت بر دو نوع است: حکمت لدنی و حکمت عتیق. حکمت عتیق یعنی حکمت قدیم همواره بوده و در قدیم هندی‌ها و ایرانی‌ها و بابلی‌ها و مصری‌ها و بعد از آن یونانی‌ها برخوردار بوده‌اند. اما حکمت لدنی خاصان از آن برخوردار می‌شوند. اما در آغاز این دو حکمت از یک مبدأ سرچشمه می‌گرفته و آن ادریس بوده که نام دیگر آن هرمس است. بعد از اینکه مردم حکمت از ادریس آموختند به عقیده او به دو شاخه شد که یکی به سمت ایران ودیگری به‌طرف مصر و بعد این دو شاخه وارد اسلام گردید.
  • تعداد رکورد ها : 1386