ادعا شده است که اصالت وجود و نظام تشکیکی وجود در اندیشه فلسفی ملاصدرا به نظریه نامگرایی میانجامد. این ادعا به بیانهای مختلف مطرح شده است. یکی از نتایج اصلی
... نامگرایی، نفی کلی طبیعی و نیز هر گونه امور مجرد، مانند مثل افلاطونی، است. اعتباریت ماهیت مهمترین دلیل کسانی است که معتقدند نظام صداریی فاصله چندانی تا نامگرایی ندارد و به کمک تشکیک خاصی و حرکت جوهری، این ادعا را تقویت میکنند. برخی از شارحان ملاصدرا نیز – بدون آنکه به ارتباط اصالت وجود و نامگرایی اشاره کنند– به گونهای سخن گفتهاند که گویا در نظام فلسفی ملاصدرا، کلی طبیعی هیچ جایگاهی ندارد و استفاده او از این اصطلاح در اثر رسوبات اندیشه اصالت ماهیت بوده که تا پیش از او رواج داشته و حتی خود او در ابتدا چنین میاندیشیده است. این مقاله، در مقابل، در پی رد این مدعاست. با بررسی دقیق نظام ملاصدرا، این نتیجه به دست میآید که استفاده ملاصدرا از اصطلاحاتی مانند کلی طبیعی، صورت نوعیه، ذات و ماهیت از رسوبات اندیشه اصالت ماهیت نیست، بلکه او با نگرشی متفاوت این اصطلاحات را به کار میبرد. علاوه بر آن، به مثل افلاطونی نیز معتقد است و آن را با قدری اصلاح و تعدیل در نظام فلسفی خود جای میدهد. بنابراین، ملاصدرا نه تنها نامگرا نیست، بلکه واقعگرایی است که بین نظریه افلاطون و ارسطو جمع کرده و در حقیقت علاوه بر مثل، صورت نوعیه، کلی طبیعی و ماهیت را نیز موجود میداند؛ هرچند نحوه وجود کلی طبیعی، ذات و ماهیت بالعرض یا بالتبع است
بیشتر