جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 228
باطن‌گرایی در فلسفه اسلامی (با تأکید بر اندیشه‌های هانری کربن و لئو اشتراوس)
نویسنده:
پدیدآور: سیدمحمدجواد حسینی ؛ استاد راهنما: محمدکاظم فرقانی ؛ استاد مشاور: انشاءالله رحمتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
این پژوهش تلاش می‌کند تا به سه مسأله ذیل مفهوم باطن‌گرایی بپردازد. هانری کربن و لئو اشتراوس، دو فیلسوفی هستند که آرائشان مبنا و راهنمای مسیر این پایان‌نامه در جهت رسیدن به اهدافش بوده است. مسأله اول، پرسش از رویکردی به فلسفه اسلامی است که در دنیای امروز هم ارزشی فلسفی و اصالی برای آن قائل باشد. مسأله دوم و سوم، پرسش از امر باطنی است. این پرسش در دو قالب مطرح می‌شود. یکی اینکه باطن و حقیقت دین چگونه امری است؟ دیگر اینکه تفسیر باطنی متون (مقدس) چه مبانی و معنایی دارد؟ این پایان‌نامه تلاش می‌کند تا پاسخ پرسش‌هایش را با صورت‌بندی خاصی از مفهوم افلاطون‌گرایی که ترجمه‌ای از مفهوم باطن‌گرایی است، توضیح دهد. بر این اساس و طبق نظر کربن، رویکرد باطنی به فلسفه اسلامی همان رویکرد عرفانی و معنوی به آن است. امر باطنی از نظر او همان امری است که از نظر طولی در سلسله مراتب هستی‌شناسی، معرفت‌شناسی و معنایی بر مراتب مادون خود احاطه دارد و مبنای آنان محسوب می‌شود. طبق نظر اشتراوس، رویکرد باطنی به فلسفه اسلامی همان استفاده از ظرفیت‌های افلاطونی فلسفه سیاسی اسلامی است. او امر باطنی را با نزاع ذاتی شهر و فلسفه توضیح می‌دهد و روش غلبه بر این نزاع را در به کار بستن باطنی‌نویسی می‌داند. تلاش پایانی این پژوهش در ارائه مؤلفه‌هایی از افلاطون‌گرایی یادشده به عنوان قول مختار است. این مؤلفه‌ها در سه دسته فلسفی، تفسیری و سیاسی از منظر متون فیلسوفان اسلامی بررسی می‌شوند تا اینکه ببینیم این قول مختار تا چه میزان قابلیت انتساب به جریان فلسفه اسلامی را دارد.
مطالعه تطبیقی آرای ملاصدرا و هنری کربن: دیدگاه‌های آنها درباره تاثیر آموزه‌های وحیانی بر بشر
نویسنده:
Mahnaz Osooli; Enshaallah Rahmati
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
صفحات :
از صفحه 5 تا 27
هنري كوربان وسيطاً بين هايدغر والسهروردي
نویسنده:
فيليب نيمو
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 22 تا 39
نقدی بر برهان خفای الهی مبتنی بر پدیدارشناسی معنویتِ شیعی از منظر هانری کُربن
نویسنده:
بهروز اسدی ، ان‌شاءالله رحمتی ، بابک عباسی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
اختفای الهی از نظر جان شلنبرگ معنای خاصی دارد و ناظر به کمبود شواهدِ تجربی در تأیید وجود خداوند است. از نظر او وجود ناباورانِ منطقی یا لاادری‌گرایان بهترین شاهد بر این ادعا محسوب می‌شود. شلنبرگ بر این اساس اختفا را نقیضِ عشقِ مطلق الهی و در نهایت شاهدی بر نبود خداوند می‌داند. اما مفاهیم لاادری‌گری و عشق به‌عنوان دو نقطۀ ثقل این برهان در نظام الهیاتی هانری کربن دارای معانی متفاوتی است. توجه به این معانی و ارائۀ یک صورتبندی تحلیلی از آن، شاید سنگ بنایی برای تبیین اختفای الهی از منظری متفاوت و بدیع باشد و نقدی بر برهان اختفای الهی قلمداد شود. از نظر کُربن اِشکال خداباوری عقلی تقلیل قوای ادراکی به دو قوّۀ حس و عقل، در کنار بی‌اعتنایی به نقشِ شناختی قوّۀ خیال و حذف جهان واسطِ مثال از مراتب عالم است که این مسئله سبب شده است که بشر در فهم غیبِ (باطن) عالم - در اینجا خداوند- دچار لاادری‌گری شود. راه‌حل بدیع کربن برای غلبه بر این بحران معرفتی، احیای جایگاه شناختی قوّۀ خیال و عالم متناظر با آن بود. در این نوشتار تلاش می‌شود که از طریق معرفی اندیشۀ تجلی عرفای اسلامی در آثار کربن، مسیر بدیعی در شناخت خداوند ترسیم و از این طریق در کفایت تلاش‌های لاادری‌گرایان تشکیک شود.
صفحات :
از صفحه 45 تا 70
بررسی مقایسه‌ای آرای هایدگر و کربن در باب «فهم در ساحت حضور»
نویسنده:
مهدی فدایی مهربانی ، سعید جهانگیری
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مارتین هایدگر فیلسوف پدیدارشناس آلمانی را باید یکی از مهم‌ترین منتقدان فلسفۀ سوبژکتیو غرب در نظر آورد که به جای تأکید بر انفکاک پذیرفته شدۀ فاعل شناسا و مورد شناسایی، که به طور خاص در نظریۀ تناظری صدق اصلی مسلّم انگاشته می شود، ساحت فهم را نه ساحت انطباق و ارتباط برقرار شدن میان سوژه و ابژه، بلکه ساحت حضور در ساحت فهم در نظر می آورد؛ از این جهت در نظر هایدگر میان نحوۀ بودن و نحوۀ فهم ارتباط هست. از سویی هانری کربن به مثابۀ یکی از مهمترین فلاسفۀ متأثر از هایدگر، معتقد است فلسفۀ ایرانی-اسلامی افق گسترده‌تری برای فهم را در مقابل فیلسوف قرار می دهد. پرسش اصلی این مقاله این است که کربن چه افق‌های هستی‌شناختی دیگری فراتر از هایدگر را در متن فلسفۀ شیعی جستجو میکرد؟ نویسندگان معتقدند به زعم کربن، فلسفۀ شیعی با اعتقاد به ساحتهای تشکیکی حضور، فهم عمیق تر و کامل تری را برای فیلسوف و سالک به ارمغان می آورد و بدین ترتیب فهم فراتر از تاریخ جهانی قرار می گیرد. چیستیِ براهین این دو فیلسوف مورد تأمل ما در این مقاله قرار گرفته است.
صفحات :
از صفحه 313 تا 348
بررسی رویکرد پدیدارشناختی هانری کربن و رویکرد ناتورالیستی یونگ در باب دین
نویسنده:
پدیدآور: زهرا سیستانی بدوئی ؛ استاد راهنما: علی سنایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
در این پژوهش به مقایسه اصول و لوازم دو رویکرد ناتورالیستی(یونگ) و پدیدارشناختی(هانری کربن) می‌پردازیم. هدف پژهش حاضر، بررسی رویکرد پدیدارشناسی هانری کربن و رویکرد ناتورالیستی کارل گوستاو یونگ به دین با شیوه تحلیلی-توصیفی می‌باشد. یونگ برای تبیین دین راه‌حل طبیعت‌گرایانه ارائه می‌کند. از نظر یونگ جایگاه امر دینی در ناخودآگاه جمعی افراد قرار دارد. کهن‌الگوها محتویات ناخودآگاه جمعی هستند که به صورت بالقوه در روان آدمی قرار دارند. از نظر یونگ امر مقدس یا خدا مطابق با کهن‌الگوی(خود)در ناخودآگاه جمعی است و همان طور که کهن‌الگوی(خود) موجب تمامیت یافتن روان و یکپارچگی آن می‌شود، اعتقاد به خدا نیز موجب وحدت روان و رفع کشمکش‌های درونی می‌گردد. نمود این کهن‌الگو در واقعیت در آداب و مناسک دینی است تا افراد بدین وسیله خود را به کهن‌الگو خود(خدا) نزدیک نمایند. یونگ وجود امر دینی را از منظر روان‌شناسی و تأثیر آن بر روان فرد بررسی می‌کند و کربن از روش پدیدارشناسی برای بررسی دین بهره می‌برد. کربن در جستجوی احیای بعد معنوی از دست رفته بشر قرن بیستم است و در همین راستا با استفاده از پدیدارشناسی در صدد کشف ذات و ماهیت دین می‌باشد. او در ابتدا از هوسرل و هایدگر متأثر بود و در ادامه تحت تأثیر حکیمانی چون ملاصدرا و سهروردی و... که با تکیه بر دیدگاه‌های آنان به بررسی عوالم سه‌گانه طبیعت، مثال و عقول می‌پردازد. کربن به شیوه حکمای اشراقی معتقد است که متناظر با قوای مفارق(حس، خیال، عقل) سه مرتبه از عالم یعنی طبیعت، ملکوت و جبروت وجود دارد. به نظر او پیامبر و ائمه اطهار(علیهم السلام) به عنوان راهنما و هادی مسیر به فرد کمک می‌کنند تا به رشد و استکمال فردی و حقیقی خود دست یابد. دست یابی به این حقیقت برای کربن یعنی نزدیکی به امر قدسی و وجود خداوند است؛ که هرچه تهذیب نفس افراد بیشتر باشد تقرب بیشتری به خداوند پیدا می‌کنند. یونگ و کربن به نوعی هر دو به دنبال معنا بخشی به زندگی انسان هستند و با کنار زدن ظاهر در پی کشف حقیقت باطنی هستند. ولی با این تفاوت یونگ از روش ناتورالیستی استفاده می‌کند و واقعیت نهایی را مندرج در ناخودآگاه جمعی می‌داند ولی کربن با روش پدیدارشناسی و التزام هستی‌شناسانه به جهان‌شناسی حکمای مسلمان، تأویل عرفانی را راهگشای فهم حقیقت می‌انگارد.
وام‌داری عرفان اسلامی از تشیع یا بالعکس؟ (بازخوانی دیدگاه هانری کربن)
نویسنده:
جهانگیر مسعودی، زهرا حسام محمدی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
کلیدواژه‌های اصلی :
چکیده :
در مورد نسبت و رابطه میان عرفان اسلامی و دیدگاه تشیع همیشه این سوال مطرح بوده که کدامیک اصل و دیگری فرع محسوب می‌شود. این سوال زمینه‌ای برای اکثر متشرقین و گروهی از منتقدان فراهم ساخت تا بدون توجه به مبادی تاریخی و مبانی هریک از ایندو دیدگاه، به اتهامی دامن زنند که هنوز هم نمونه‌هایی از آن در میان متفکران اسلامی دیده می‌شود. این گروه معتقدند متفکران عارف مسلک شیعی، مطالب خاصی از عرفان اسلامی به عاریت گرفته و آنرا به نفع دیدگاه خود مصادره نموده‌اند. این سرقت علمی در طول تاریخ برای اثبات و تحکیم دیدگاه شیعه مورد استفاده قرار گرفته، لذا تعابیر و اصطلاحات خاص عرفانی هم‌چون: ولایت، قطب، وساطت در فیض از جمله عباراتی است که مورد استفاده متفکران شیعه قرار گرفته است. اما به اعتقاد ما و بر اساس اسناد تاریخی و شواهد قطعی می‌توان اثبات نمود که قضیه کاملا واژگونه است و مفاهیمی از این دست از ابتدا و در قرون اولیه هجری در کلام امامان شیعه وجود داشته و سپس عرفا و متصوفان در مباحث و تعالیم خود در طول تاریخ از آن بهره برده‌اند. این مقاله که به روش کتابخانه‌ای و تحلیلی فراهم آمده، قصد دارد در بستر بررسی رابطه میان عرفان و تشیع، آن هم از منظر هانری کربن، به دفع شبهه مزبور و تأیید مدعای خود بپردازد.
صفحات :
از صفحه 217 تا 239
بررسی انتقادی اندیشه‌های هانری کربن درباره فلسفه سهروردی
نویسنده:
پدیدآور: حسن سیدعرب ؛ استاد راهنما: سید علی علم الهدی ؛ استاد مشاور: مرضیه اخلاقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
هانری کربن (1903-1978م) فیلسوف فرانسوی با مطالعه و تفسیر آثار شهاب الدین سهروردی (549-587 ق) شرق شناسی را به فلسفه نزدیک کرد و سرحلقه نواشراقیان معاصر گردید. مطالعات او درباره فلسفه سهروردی تا کنون بررسی انتقادی نشده است. هدف پژوهش حاضر بررسی انتقادی اندیشه های وی درباره فلسفه اشراق سهروردی است. روش این پژوهش، توصیفی_تحلیلی و شیوه گردآوری اطلاعات، کتابخانه ای است. همه کتاب ها و مقالات تالیفی کربن که در آن به بررسی اندیشه سهروردی پرداخته به طور کامل تحلیل محتوایی شده است. یافته ها نشان می دهد که کربن مطالعات خود را درباره فلسفه سهروردی ابتدا بر تصحیح بخش الهیّات نوشته های سه گانه (المنطق، طبیعیات و الهیات) او و سپس تفسیر آن بر اساس نوشته های رمزی و تمثیلی فارسی متمرکز کرده است. بر همین اساس بررسی و تفسیر وی از فلسفه اشراق، برگرفته از تمام تفکر سهروردی بویژه نوشته های فلسفی او نیست. هویت جامع مطالعات کربن در نظر به فلسفه سهروردی، معنوی و ناظر به الهیّات و عرفان ایرانی است که بعدها کربن از آن به باطن گرایی یاد کرده است. کربن برای اشتمال تاریخی مطالعات خود، نظریه فراتاریخ را طرح کرد. این نظریه در اندیشه او با فلسفه اسلامی و حکمت ایران باستان و فلسفه سهروردی سازگار نبود زیرا تفکر وی را به باطن گرایی سوق داد. کربن بر اساس التفات به آثار و اندیشه های سهروردی، گسست معرفتی از غرب یافت. او تفکر سهروردی را مسبوق به هرمس، افلاطون (347؟- 427ق.م)، زردشت و اندیشه نوافلاطونیان دانسته و این رویکرد موجب شد تا ابداع های فلسفی سهروردی را در نظر نگیرد. وی به غلبه تفکر فلسفی یونان بر سهروردی پرداخت تا اثبات کند فلسفه او در تداوم فلسفه یونان است. طریق تأویل و پدیدار شناسی او را به تبیین عرفانی از فلسفه سهروردی کشاند. لذا بر اساس حکمت ایران باستان و نظریه معرفت اشراقی، فلسفه سهروردی را به عرفانِ ایرانی تفسیرکرد. مطالعات دینی، بخش ویژه ای از رهیافت وی به فلسفه سهروردی است. این مطالعات، اسلام را در فلسفه سهروردی بعنوان آخرین منبع عرفانی وی معرفی کرده است. کربن از تمام مطالعات خود برای تبیین نظری معارف شیخیه بهره برد و بر اساس آن، فلسفه سهروردی را به عرفان ایرانی و سپس به باطن گرایی تقلیل داد و این رویکرد بر تفسیر او از ادوار تاریخی فلسفه اسلامی پس از سهروردی هم تأثیر نهاد. فلسفه سهروردی وسیله ای شد تا اصطلاحات و مفاهیم و اصول باطنی شیخیه را تبیین کند و این بخش از مطالعات او آغاز انحراف معارف عقلی و شهودیِ ایران و اسلام است.
جمع نقیضین در اندیشه خرّاز و ابن‌عربی و تبیین آن بر اساس هرمنوتیک کُربن
نویسنده:
پدیدآور: علیرضا سمنانی ؛ استاد راهنما: عبدالرضا مظاهری ؛ استاد مشاور: انشاءالله رحمتی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
هانری کربن در گسست یا انتقال از هرمنوتیکِ هایدگر به تاویل در جهانِ معنویِ ایرانی، هم زمان، امکانِ برون‌شدن از تفکّرِ فلسفیِ غربی و بازگشت به معنویت، از طریقِ سنّت ایرانی - اسلامی، که از آن به اسلامِ ایرانی تعبیر می‌کند، در بسترِ یک مطالعه‌یِ تطبیقی، که به مقارنه میانِ هرمنوتیکِ وجودی و تاویلِ باطنی می‌انجامد را، نشان می‌دهد. بدین‌سان کربن در پی روزآمد‌سازی اندیشه‌یِ باطنیِ ایران و به فعلیّت درآوردن است. او که قویّا پاسدارِ وجهِ معنویِ اندیشه‌یِ اسلامِ ایرانی است و آن را پادزهری در برابر عرفی‌شدنِ معنویّت در کلیسایِ کاتولیک و اسطوره‌زدایی از معرفت در فلسفه غربی می‌بیند، منابع و امکاناتِ این سنّتِ فکری را از فرشته‌شناسی سینوی و تمثیل عرفانیِ ابن‌سینا در زمینه‌یِ فلسفه‌یِ اسلامی، عقلِ سرخ در حکمتِ اشراقیِ سهروردی تا تاویل و کشف‌المحجوب در جریانهای معنوی و باطنی در اسلام ایرانی، هم‌زمان در شیعه، اعمّ از دوازده امامی، اسماعیلیه تا شیخیه و همچنین در تصوّف، خصوصا در عرفانِ نظریِ ابن‌عربی می‌جوید. تاویل برای کربن روش و عملی است برایِ کشفِ حقیقت امور و جهان، و هم‌زمان نگاهبانی است از حقیقت و باطنِ آن. از این رو کربن درصدد است تا با روزآمد کردن، به فعلیّت درآوردن و معرفیِ آن به فلسفه‌یِ غربی، راه، روش و رویکردی برایِ فراتر رفتن از تفکّرِ فلسفیِ محض، بر چیرگیِ تفکّرِ مدرن، فائق آید. در این رساله رویکردِ تاویلیِ کربن و نتایج آن برای تبیین محوری‌ترین وجِه تفکّر و الهیاتِ صوفیانه ابوسعید خرّاز و ابن‌عربی یعنی جمعِ ضدّین و نقیضین، یا همان هولاهو نزد ابن عربی بکار بسته شده است، تا با تبیینِ آن امکانِ طرحِ فلسفی و روزآمد ساختن و فعلیّت آن مهیا شود. نظریه خاص خرّاز مبنی بر جمع اضداد در شناخت خداوند، و جمعِ نقیضین در اندیشه ابن‌عربی در حیطه‌های گوناگون فکری اعم از وجودشناسی ابن‌عربی؛ وحدت وجود، جهان‌شناسیِ وی در اعتبارات، مراتب و ویژگیهایِ خیال و تمثیلهایِ عرفانی او با ساختِ دوگانه در توصیفِ عالم ، و در خداشناسی، جمعِ میانِ تنزیه و تشبیه و فرآگردِ خیال در شناختِ تشبیهی خداوند، بسط یافته و بیان گشته است. عارف، مظهر و صورتِ متحقّقِ متناقض از اسماءِ متناقض حق تعالی است، چنان که ابن‌عربی به تحقّقِ خرّاز در این مقام تصریح کرده است. همچنین شناخت، دیدار و یافت خداوند بر مبنای جمع نقیضین؛ هولاهو است و کربن از طریقِ تاویل، امکانِ تبیین آن را فراهم می‌سازد. رویکردِ تاویلیِ کربن پرتوی است، برایِ فهمِ جمع نقیضین در اندیشه ابن‌عربی، و روشی است که بدونِ تحمیلِ هرگونه مفهومی بر اندیشه‌‌یِ وی، و برقراریِ بیشترین تناسبِ اندیشگیِ میانِ این دو، همان‌گونه که تبارِ این اندیشه در تفسیرِ عرفانی خرّاز ریشه دارد، آن را تبیین می‌کند، و فهمِ آن را در مرتبه‌ای نهایی در تحقّقِ این اجتماع نقیضان در وجودِ آدمی یعنی وجود فردِ تاویل‌کننده از طریقِ تاویلِ نفس، می‌جوید، نشان می‌دهد و آشکار می‌سازد.
تلقی هانری کُربَن از تفکر شیعی در باب امامت و مهدویت
نویسنده:
اکبر طالب پور ، نرگس خوشکلام
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
هانری کُربَن برجسته‌ترین مفسر غربی حکمت معنوی و فلسفه اسلامی بود که به سبب آشنایی با علامه طباطبایی به حقایق قابل توجهی در مکتب تشیع دست یافت. وی با نگاه پدیدارشناسانه به بررسی مؤلفه‌ها و عناصر بنیادین شیعه و حکمت معنوی پرداخت و تشخیص داد که مسأله امامت و مهدویت، بنیاد اصلی مذهب شیعه است. او معتقد بود نمی‌توان برای تشیع، عرفان و حکمت معنوی ارزش قائل شد، و در عین حال، مسئله امامت و ولایت امام را که سر انجام به امام زمان. ختم می‌گردد، نادیده گرفت، وی فلسفه غیبت و ظهور امام زمان. را در شایستگی و ناشایستگی افراد و معرفت آنها می‌دانست. در این مقاله با بررسی آثار هانری کُربَن، با استفاده از روش تحلیل محتوا نظرات وی درباره فلسفه شیعی و مهدویت مورد تحلیل و بررسی قرار گرفت. نتایج بررسی پدیدار شناختی آثار هانری کُربَن با استفاده از روش تحلیل محتوا نشان داد؛ در نزد وی تنها دین بر حق دین اسلام است و در میان مذاهب اسلامی تنها تشیع می‌تواند به عنوان نسخه نهایی و مذهب جهانی مورد پذیرش عام قرار گیرد، چون تنها در سایه آموزه‌های حقیقی تشیع می‌توان ارتباط میان جهان آخرت و دنیا را حفظ کرد، چرا که در این مذهب حضور امام به عنوان واسطه فیض و حلقه اتصال بین جهان دنیوی و اخروی حفظ می‌شود.
صفحات :
از صفحه 89 تا 110
  • تعداد رکورد ها : 228