فرانتس برنتانو Franz Brentano (1838-1917))) یکی از فیلسوفان نیمة دوم قرن نوزدهم و اوایل قرن بیستم است. جایگاه ویژة وی را میشود از دو جنبه نشان داد. یکی آن پی
... یوند یا پلی است که میتوان به واسطة او بین فلسفة تحلیلی و قارهای برقرار کرد و دیگری آن که آموزهها و تحلیلهای او هم چنان میتواند سرچشمة بسیاری از پژوهشهای فلسفی باشد، همچنان که یک قرن پیش چنین بود، اما سایة سنگین شاگردان مستقیم و غیرمستقیماش و متأثرانِ از او، مانع آن شد که این بصیرتها بیواسطه به دست ما برسند. تلاشهای اخیر برای بازشناساندن او، نشان از آن دارد که برنتانو در بسیاری زمینهها هنوز حرفی برای گفتن دارد، و شاید به بیان دقیقتر، حرفهای او همچنان میتواند نقطة عزیمتی برای مباحث عمیق فلسفی باشد. برنتانو همانند دیگر فیلسوفان اثرگذار در زمینههای متفاوتی به فعالیت فلسفی پرداخت، در روانشناسی فلسفی، وجودشناسی(Ontology)، معرفتشناسی، منطق قیاسی، نظریة ارزش، اخلاق، الهیات فلسفی، تاریخ فلسفه و دیگر موضوعات. این مقاله تنها به تأثیر برنتانو بر منطق قیاسی میپردازد. اصلاحات برنتانو بر منطق صوری، حول محور یک تز بنیادین صورت گرفته است. بنا به این تز، تمامی احکام موضوعیـ محمولی باید به صورت احکام وجودی در آیند. در این مقاله نحوة شکلگیری این تز و تأثیر آن بر منطق قیاسی نشان داده شده است. باید در نظر داشت که فهم کامل اصلاحات برنتانو بر منطق ارسطویی در گروی آشنایی با مسائلی است که ربط مستقیمی به منطق صوری ندارند و از آن جمله، مسائل مربوط به وجودشناسی و معرفتشناسی است.
بیشتر