مسألة جبر و اختیار، در طول تاریخ اندیشه، همواره از اهمّ مسائل فلسفی و شاید
پربحثترین وچالشبرانگیزترین آنها بوده است، بهطوریکه گذر زمان و پیشرفت جوامع بشر
... ری صرفاً صورت بحث را متحول ساخته ولی اساس مسأله همچنان باقی است. درحالیکه اعتقاد رایج بر این بوده که دو سویة مسأله در تعارضی آشتی ناپذیر با یکدیگر قرار دارند، گروهی از فلاسفه توانستند با طرح اندیشة سازگاری آزادی و جبر پرتوی تازه بر شیوۀنگرش به این مسأله بیفکنند. "پیتر استراسون" یکی از این فلاسفة سازگارانگار، و بنیانگذار رویکرد رفتار بازتابی در موضوع جبر و اختیار است. وی در اثر نوآورانهاش آزادی و آزردگی میکوشد بهجای گرفتار نمودن خود در نزاعهای بیحاصل جبرگرایانه و آزادیگرایانه، محور تأملات خود را عکسالعملها و به تعبیر خودش رفتارهای بازتابی ما در زندگی جاری و معمولمان قرار دهد. چنین رفتارهایی –که برخاسته از بطن طبیعت ما و بیانگر نیاز نوع بشر به احساس حدی از احترام و ارادة نیک ازسوی دیگران است- بهعنوان عناصر جدانشدنی تعاملات انسانی، اساسی کافی را برای مسئول دانستن افراد فراهم مینمایند؛ حال چه موجبیتی در کار باشد یا نباشد. در این مقاله سعی نمودهایم به روشنسازی ابعاد مختلف رویکرد استراسون بپردازیم.
بیشتر