بشر از مرگ و زندگی، خوابیدن و خواب دیدن به تصور نفس نائل میشود. پی بردن به حقیقت نفس و اسرار نهفته آن، همچنین دانستن تأثیرات متقابلی که بین نفس و بدن وجود دار
... رد، یکی از مسائلی است که فکر دانشمندان را در تمام اعصار به خود مشغول کرده است. ابنسینا در زمینه نفس و ارتباط آن با بدن مادی کتب و رسائل متعددی دارد. وی انواع نفوس را به دو بخش ارضی و سماوی تقسیم میکند. نفوس ارضی را نیز سه نوع میداند. نفس نباتی و حیوانی و انسانی. در این نوشته راجع به نفس نباتی و حیوانی به طور گذرا بحث شده است و بیشترین تأکید بر عقاید ابنسینا راجع به نفس انسانی است. ابنسینا نفس را مجرد، حادث و باقی میداند و معتقد است که نفس و بدن بر هم تأثیرات زیادی دارند که خود انسان نیز با تأمل در وجود خویش میتواند به این تأثیرات واقف شود. دکارت نیز برخلاف فیلسوفان مادیگرا به وجود نفس معترف است. اما آن را فقط یک نوع میداند و در مورد افلاک، حیوانات و نباتات قائل به وجود نفس نیست. او نیز همانند ابنسینا نفس را حادث، باقی و مجرد میداند. لیکن طریق رسیدن هر کدام از اینها به اثبات نفس و همچنین تجرد، حدوث و بقای نفس متفاوت است. ابنسینا و دکارت هر دو برای نفس قائل به وجود قوائی هستند و هر دو بدن و آلات بدنی را به عنوان وعاء و ابزاری در خدمت نفس برای رسیدن به کمال مطلوبش میدانند. از نظر این دو فیلسوف نفس و بدن در تعامل بوده و رابطه متقابل دارند. ابنسینا به طور مفصل به بیان این رابطه دوجانبه میپردازد. و بالاخره اینکه هر دو فیلسوف قائل به وجود واسطهای میان نفس و بدن هستند که این ارتباط را میسر میسازد. هدف از تنظیم این پایاننامه ارائه چهارچوب مناسبی در مورد نفس مجرد و ارتباط آن با بدن مادی از دیدگاه ابنسینا و دکارت دو فیلسوف بزرگ اسلامی و غربی میباشد و در پایان نیز سعی شده است تا به بررسی وجوه اشتراک و افتراق نظریات آنان در این خصوص پرداخته شود.
بیشتر