ترجمه ماشینی:
سکولاریته دینی و اسلام اغلب در غرب به عنوان همراهان راحت در نظر گرفته نشده اند، اما انقلاب اسلامی ایران در سال 1979 مفروضات مربوط به مناسب بودن ح
... حوزه های جداگانه برای دین و سیاست را زیر سوال برد. اما با گذشت یک دهه از انقلاب، تحولات نظری و فکری در حوزههای علمیه ایران نمایان شد و دیدگاههای جایگزین درباره دکترین ولایت فقیه که دین و سیاست را با هم پیوند میداد، مطرح شد. چنین تغییراتی آموزه را از آموزهای که دستور الهی داشت به آموزهای که در عمل از مردم سرچشمه میگرفت، تبدیل کرد. این مقاله بر اندیشههای یک حوزوی متوسط اصلاحطلب به نام احمد قابل (متوفی 2012) متمرکز است که تبعیت شدید وی از عقل منجر به نفی وی در نهایت ولایت فقیه و دعوت به نوعی سکولاریته دینی شد که حوزه علمیه در آن باقی ماند. جدا از ساختارها و نهادهای دولتی. از نظر قابل، این به معنای ایجاد جامعه ای بی دین نبود، بلکه به معنای ایجاد جامعه ای بازتر و کثرت گرایانه بود که در آن اختلافات مذهبی بیان شود. در اینجا از مقاله کوتاه قابل در مورد ولایت فقیه برای بیان ادله اصلی کسانی که این عقیده را رد کرده اند استفاده شده است. رد کامل ولایت فقیه توسط قابل از آن جهت حائز اهمیت است که بسیار فراتر از دیدگاه استاد روحانی وی آیت الله منتظری بود که به دنبال اصلاح این اندیشه بود. به این ترتیب، نشان میدهد که در حوزه علمیه اختلاف نظرهای زیادی وجود دارد، اگرچه تعداد بسیار کمی (مانند قابل) هستند که شجاعت بیان مخالفت خود با دیدگاه «رسمی» را دارند. مقاله قابل با به کارگیری انواع استدلال عقل گرایانه ای که او در محیط حوزوی ایران آموخته، نقطه ورود مستقیمی به موضوعی پیچیده است.
بیشتر