علم النفس عنوان جامعی است برای همهی مباحثی که با محوریَّت نفس مطرح میشوند؛ هر چند در رویکردها و روشها متفاوت باشند. در این میان، آنچه در دایرهی علم النفس ف
... فلسفی مورد توجه قرار میگیرد، شناختی است که با رویکرد فلسفی به دست میآید. با توجه به این ادعا که فیاضی با مبناسازی در فلسفهی اسلامی، نظام منسجم جدیدی را در دل حکمت متعالیه عرضه کرده است؛ بررسی مسائل نفس ذیل موضوع نفسشناسی از نظر وی مورد توجه این پژوهش قرار گرفته است. در این پژوهش با روی آوردی توصیفی- تحلیلی، به ارزیابی آرای فیاضی در حوزهی نفسشناسی با تاکید بر کتاب علم النفس فلسفی پرداختهشدهاست. با توجه به تعریفی که از جوهر و اقسام آن عرضه میدارد، نفس را جوهری ذاتأ مجرد میداند که در حدوثش بینیاز از بدن است. وی ادلهی وجود ماده برای حدوث نفس را نمیپذیرد. در اثبات حدوث نفس پیش از بدن به دلیل ناکارآمدی ادلهی عقلی به روایت عالم ذر استناد میکند؛ زیرا از نظر او خبر واحد علاوه بر امور عملی در امور عقلی نیز حجیت دارد. چگونگی ارتباط نفس و بدن مطابق دیدگاه وی در باب تداخل وجودی موجودات است؛ مسئلهای که به نظر او باید وارد مسائل فلسفی شود. فیاضی در این دیدگاه برای نفس نسبت به بدن ولایت تکوینی قائل است. وی بحث وجود دو نفس برای انسان را نیز بنابر قبول خبر واحد میپذیرد؛ زیرا طبق روایاتی هنگام خواب و مرگ، نفس انسانی کاملأ از بدن خارج میشود، و بر این اساس معتقد است در بدن، نفس دیگری جدای از نفس انسانی وجود دارد که همان نفس نباتی است. بساطت نفس و قوای آن را برمبنای اینکه حقایق مختلف میتوانند به وجود واحد بسیط موجود باشند تبیین میکند. وی به دنبال نفی لزوم ماده در حرکت، به اثبات حرکت در نفس پیش از تعلق به بدن میپردازد. حرکت نفس از نظر وی تا ملحق شدن به بدن و پس از مرگ تا ابد ادامه دارد. عدم پذیرش برخی از موارد ترجیح بلامرجح سبب شده است تا فیاضی در امتناع استحالهی تناسخ به این نظریه استناد کند. همچنین عدم لزوم مادهی بدن برای حدوث نفس را میتوان یکی دیگر از دلایل وی در قبول تناسخ دانست که با مبانی فکری او هماهنگ است.
بیشتر