امروزه سازگاری یا عدم سازگاری دین و مدرنیته با یکدیگر، یکی از بزرگترین چالشها و دغدغههای فکری دینداران بهویژه مسلمانان است. در دنیای اسلام، بویژه در میان ا
... اهل سنت این بحث همپای اندیشه دینی و خاصه در چند قرن اخیر تحت تأثیر تحولات فکری،اجتماعی اندیشمندان مسیحی در غرب و بویژه از عصر خردگرایی (قرن هیجدهم) شکل یافته و تا امروز به حیات و پویایی خود ادامه داده است. یکی از مهمترین سوالات کلیدی در اذهان متفکرین اسلامی این است که در مواجهه جهان امروزی اسلام با تمدن غرب یا حداقل پیشرفت مادی غرب، راههای جلوگیری از انحطاط جوامع اسلامی در مقابل انحصارگری و فرهنگ تهاجمی غرب چیست؟ چگونه میتوان تمدن اسلامی را دوباره شکوفا کرد؟ همچنین چگونه میتوان ضمن گسترش تعامل سازنده ملل مسلمان با سایر ملل، پیشرفت و تعالی مادی و معنوی را نیز در پیکره جهان اسلام تحقق بخشید؟ و در عمل اثبات کرد دین اسلام دین جاودان و تامین کننده حیات مادی و معنوی بشر در همه زمانها است؟ بررسی رابطه اسلام و مدرنیته و راههای بهرهگیری از مؤلفههای مدرنیته، خاصه عقلانیت خودبنیاد انتقادی و سکولاریسم در باب آموزههای اسلامی بخشی از تلاشها برای پاسخ به این سؤالات است که عمدتاً از دوره سید جمالالدین اسدآبادی رقم خورده و زمینهساز شکلگیری اندیشههای متعددی در جهان اسلام گردیده است. عدهای از اندیشمندان اهل سنت بر این باورند: اسلام هر چند که آخرین دین آسمانی است و به حق، مدعی کارآمدی در مدیریت حیات مادی و معنوی ابنای بشر در طول زمان است، برای نجات بشر در شرایط متفاوت تاریخی، نمیتواند به نسخه زمان ظهور خود اکتفا کند؛ فلذا در اسلام امروزی ، رعایت مقتضیات زمانی و توجه به عقل و تجربه دینی و تاثیرات مدرنیته در جریان فکری اسلامی، محوریت بنیادین و زیرساختی دارد. در مقابل، عدهای اسلام اصیل را همان اسلام عصر پیامبر گرامی اسلام (ص) و صحابه و نهایتا تابعین صحابه میدانند و رجوع به اسلام آن عصر را وظیفه اساسی مسلمانان معرفی میکنند. هر یک از این دیدگاهها در طول تاریخ، نتایج تلخ و شیرین فراوانی ببار آوردهاند، لذا امروزه توجه دقیق به ابعاد این مهم در حفظ و دفاع موثر از اسلام ناب محمدی (ص) و مقابله با اسلام هراسی از اهمیت وافری برخوردار است. عبدالمجید شرفی اندیشمندی تونسی، عقلمحور، شبهمعتزلی و ضدسلفی است که ضمن بازخوانی تاریخ فکر و اندیشه اسلامی، تلاش دارد رابطه و نسبت دین و مدرنیته را در چارچوب اندیشه عقلانیتمحور انسان مسلمان تبیین نماید. وی، هیچ تباینی میان مدرنیته (این مدل فرهنگی نوساخته بشر) با حقیقت اسلام نمیبیند و تلاش میکند تا ضمن بازنگری میراث مکتوب، قرائتی انتقادی، تحلیلی، تأویلی و آیندهنگر از دین ارائه نماید تا مسلمانان با حفظ هویت مسلمانی خود، حیات مدرن و جهانی و قابل دفاع و عزتمند داشته باشند. از منظر شرفی، توجه به ارزشهای برخاسته از دمکراسی که از جمله نتایج مدرنیته است، از مهمترین مبانیای است که امروزه باید مورد توجه مسلمانان قرار گیرد و آنان نیز همانند پیروان سایر ادیان، دارای حقوق اساسی همچون آزادی اندیشه و انتخاب باشند؛ حقوقی که نمیتوان در آن دخل و تصرف کرد یا بر سر کاستن آن چانه زد و بر دولتمردان اسلامی است که این حقوق را در جوامع خود ساری و جاری سازند و بر حفظ و پاسداشت واقعی آن متعهد باشند. در این تحقیق ، ابعاد و زوایای مختلف اندیشه دکتر عبدالمجید شرفی در باب اسلام و مدرنیته مورد بحث و بررسی قرار می گیرد و نکات مثبت و منفی آن مورد توجه خواهد بود ولی در باب لزوم بهرهگیری از پیامدهای مثبت مدرنیته این نکته را هم باید گفت اگر پلورالیزم معرفتی، مهمترین ویژگی این عصر است، ما نیز بر همان اساس باید از بنیان معرفتی دینی خود به طرز صحیح دفاع کنیم و دچار افراط و تفریط معرفتی و در نتیجه خودباختگی و ضعف در نظر و عمل نشویم.
بیشتر