ترجمه ماشینی :
این مطالعه کشف مجدد و توسعه یک سنت شکاکیت آکادمیک سیسرونی در فلسفه بریتانیا را بین حدود 1660-1760 بررسی می کند. این سنت را در کنار دو سنت دیگر،
... ، که اخیراً توسط محققان بازیابی شدهاند، در نظر میگیرد، که توسط معاصران برای ارائه دیدگاههای متضاد از انسان، خدا و خاستگاههای جامعه به رسمیت شناخته شدهاند: آگوستینی-اپیکوری و نئو رواقی. جان لاک، کانیرز میدلتون و دیوید هیوم را به عنوان چهره های برجسته در احیای سنت شکاکیت دانشگاهی معرفی می کند. این کتاب آثار آنها را در ارتباط با آثار آنتونی اشلی کوپر، ارل سوم شفتسبری، و برنارد ماندویل میداند، که نوشتههایشان به ترتیب سنتهای نئورواقیونی و آگوستینی-اپیکوری را به شیوههایی تأثیرگذار بازسازی کردند. این پنج فرد صریحاً خود را با این سنتهای فلسفی هلنیستی متأخر یکی میدانستند و به دنبال مخالفت و بازتعریف برآوردهای مرسوم از معنا و اهمیت آنها بودند. این تز این بحث را بازیابی می کند، که درک ما را از توسعه «علم انسان» در بریتانیا روشن می کند.
سیسرو یک شخصیت مرکزی در تلاش لاک برای تبیین منشأ جامعه و اجماع اخلاقی مستقل از اقتدار سیاسی، علیه هابز بود. لاک نظریه پرداز جوامع مذهبی و مدنی بود. او توضیحی طبیعت گرایانه از انگیزه اخلاقی و جامعه پذیری ارائه کرد که به شدت از سیسرو استخراج شد و بر اهمیت توجه مردان به نظرات دیگران تأکید داشت. لاک این را در یک غایت شناسی الهی مسیحی تنظیم کرد. این برخورد مبتنی بر الهیات لاک با الزام اخلاقی و حمله او به فلسفه اخلاق رواقی بود که به تلاش شفتسبری برای اثبات رواقی گری انجامید. این با واکنش عمیقا اپیکوری ماندویل مواجه شد. پیامدهای سنتهای نئواپیکوری و نئو رواقی برای مسیحیت توسط میدلتون مورد بررسی قرار گرفت، او استدلال کرد که تنها شک و تردید آکادمیک با باور مسیحیت سازگار است. هیوم رابطه بین اخلاق و دین را با ارجاع مداوم به سیسرو بررسی کرد. ا
بیشتر