مسئله رابطه عقل و دین و به تعبیر دیگر نسبت معارف قرآنی و برهانی، از مهمترین مسائل در حوزه فلسفه و کلام است. دانشمندان و متفکران بزرگ، هم در جهان غرب و هم در ج
... جهان اسلام دیدگاههایی را در این باره مطرح کردهاند. پرداختن به این مسئله از اهمیت بالایی برخوردار است؛ تا جایی که میتوان گفت دیدگاههای مطرح شده در این باب منشأ تحولاتی سیاسی، اجتمایی و ...گردیده است. به طور کلی سه رویکرد در این زمینه مطرح است: نسبت تعارض، نسبت تمایز و نسبت تساوی؛ دیدگاه غالب در بین متفکران اسلامی فلسفی مشرب نسبت تساوی بین این دو مقوله است. در این پژوهش به بررسی دیدگاه حسن زاده آملی در مورد نسبت معارف قرآنی و برهانی پرداخته خواهد شد. دستاورد این امر، دریافت پاسخ صریح درباره نسبت معارف قرآنی و برهانی و مبانی و پیش فرضهای او در به وجود آمدن این نسبت، که پرسش غایی این پژوهش است میباشد. حسن زاده دین را برنامهای کامل برای سعادت بشر از سوی پروردگار و عقل را همچون چراغی برای هدایت بشر و قرارگرفتن در صراط مستقیم که همان دین است عنوان میکند. او با بهره گیری از آیات و روایات و با تکیه برآراء متفکران بزرگ، دلایلی را برای هماهنگی و اتحاد این دو مقوله بیان میکند. در این میان نقدهایی به این رویکرد شده است که در این پژوهش با دسته بندی منتقدان به دو گروه: منتقدان کلی و منتقدان معاصر به بررسی آراء آنها پرداخته شده است و در انتها پارهای از پاسخهای حامیان این رویکرد به منتقدان بیان شده است.
بیشتر