فلسفه کانت که نقطه ی تلاقی فلسفه های عقلی مذهب و تجربی گرا در غرب است، بیش از آنکه نوعی ژرفکاوی متافیزیکی باشد، معطوف به ارزیابی و سنجش حدود توانایی ناتوانی قد
... درت ادراک آدمی است. کانت بر این باور است که ذهن آدمی فقط قادر بر ادراک امور زماندار و مکاندار است و به تعبیری دیگر ذهن آدمی با پوشاندن لباس مکان و زمان بر تن داده های حسی که از بیرون اخذ می شود فعالیت ادراکی خود را انجام می دهد و بر این اساس فقط می تواند ظواهر و پدیدارها را ادراک کند و از ادراک ذوات یا نومن ها عاجز است. در همین راستا از آنجا که مفاهیی همچون خدا، اختیار آدمی و خلود نفس اقامه کرد، اثبات آنها از طریق عقل نظری ممکن نیست و از راه عقل عملی یا همان اخلاق باید به اثبات این حقایق پرداخت، نوشتار حاضر به بررسی اجمالی تاثیر این دیدگاه واکنش متمایز در عرصه فلسفه و دین گردیده است می پردازد: 1- واکنش الحادی که شوپنهاور و پوزیتویستها از این گروه محسوب می شوند. 2- واکنشی در تعدیل واکنش اول که ویتگنشتاین از بانیان آن است. 3- واکنش تابعینی همچون ریچل و کی یر کگارد که همرای با کانت عقل نظری و مفاهیم فلسفی را در وصول به حقایق دینی ناتوان انگاشته و عقل نظری را فقط قادر بر ادراک مباحث طبیعی و ریاضی می دانستند.
بیشتر