جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
Rumi's view on religion and the meaning of life: A Possibility for Interfaith Dialogue
نویسنده:
وحید سهرابی فر
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
صفحات :
از صفحه 45 تا 58
بررسی مصداق و منزلت اهل البیت(ع) در اشعار مولوی (جلال الدین محمد بلخی)
نویسنده:
احمد امید
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بررسی دیدگاه شخصیت‌های برجسته مسلمان درباره اهل بیتg نقش فراوانی در شنـاخت بیشتر جـامعه بـا مقـام و منزلت آن نمونه‌هـای کامل انسانیت دارد. یکی از شخصیت‌های مهم جهان اسلام که دامنه شهرت و نفوذ او از مرزهای جهان اسلام فراتر رفته و صیت اندیشه های او اقصی نقاط جهان را در نوردیده جلال الدین محمد بلخی معروف به مولانا است. در این نوشته دیدگاه مولانا در مورد اهل بیتg تحقیق شده است زیرا نامبرده با دو اثر عظیم « مثنوی» و « دیوان شمس» خود، مخاطبان زیادی در بین عامه مردم و بطور خاص در بین اهل ادب و معرفت دارد و همین موضوع، ضرورت بررسی را نیز واضح می سازد. بخصوص اینکه در این زمینه تاکنون کار تفصیلی صورت نگرفته است، بجز موارد اندکی که در مقدمه یاد شده است. این مقاله به روش توصیفی و تحلیلی، اشعار و آثار مولوی را در مورد اهل بیتg بررسی نموده ومنزلت عالی ائمهg را به دو شکل، یکی تفسیر ابیات و دیگری تطبیق جامعیت انسان کامل بر اهل بیتg، به اثبات رسانده است.
صفحات :
از صفحه 37 تا 50
ارزیابی اشتراکات و افتراقات تفسیری مولوی از قصص قرآنی انبیاء در مثنوی با تفسیر المیزان علامه طباطبایی
نویسنده:
روح الله اکبری؛ استاد راهنما: ابراهیم ابراهیمی؛ استاد مشاور: فاطمه دست رنج، علی حسن بیگی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
محمد بن محمد بن حسین حسینی بکری بلخی ( 672-604 هـ.ق )معروف به جلال الدین - خداوندگار - مولانا و مولای رومی متخلص به خاموش ، خموش و خامش از عرفای بزرگ جهان اسلام بلکه جهان است. که اندیشه ها و تفکرات فقهی ، کلامی و تفسیری وی با رویکردهای عرفانی - اخلاقی را می توان در آثار وی ( دیوان شمس ، رباعیات ، مکتوبات ، فیه ما فیه ، مجالس سبعه و مثنوی معنوی ) مشاهده کرد. که در میان این آثار ، کتاب مثنوی معنوی به عنوان یکی از گنجینه های سترگ و مهم معرفتی ، تعلیمی اخلاقی ، عرفان نظری و حتی عرفان عملی از شهرت بالایی برخوردار بوده و حتی به انتخاب و اعتراف مجله معتبر گاردین یکی از 100 کتاب برتر تاریخ بشری است. کتابی که مولانا با اصرار حسام الدین چلبی ارموی در 50 سالگی و در اوج پختگی فکری خود تا آخر عمر ، آن را برای مشتاقان سلوک معنوی و به شیوه حدیقه سنایی در قالب مثنوی و قریب به 26 هزار بیت در 6 دفتر بیان نموده است. و تنها کتابی است در زبان فارسی که از جانب خود گوینده نوشته نشده و املاء شده است. که حسام الدین چلبی کاتب آن بوده است. هواداران مولانا ابایی نداشته اند که الهام مثنوی را چیزی شبیه به وحی قلمداد کنند و ارتجالی بودن آن را نشانه ای از آن بگیرند و اینکه خود مولانا آن را نمی نوشته نشانه ای دیگر؛ اشتهار و معروفیت و قابل احترام بودن مثنوی معنوی مولانا و شخصیت بی نظیری چون وی همواره در طول ادوار مختلف تاریخ توسط عالمان و مثنوی پژوهان مطرح بوده است. شیخ بهایی درباره شخصیت مولوی گفته است : «من نمی گویم که آن عالیجناب * هست پیغمبر ، ولی دارد کتاب» و نیز درباره مثنوی گفته است :« مثنوی معنوی مولوی * هست قرآن در زبان پهلوی» علامه طباطبایی (ره) درکتاب الرسائل آورده است: «مولانا عارف رازدان و خدابینی است که غواص اقیانوس معانی و معارف و قُدوه اصحاب معرفت است.» پر واضح است که مولانا در نگارش این اثر به عنوان کامل ترین و آخرین منظومه فکری خود از منابع مختلفی من جمله اندیشه های عرفانی سنایی و عطار ، معارف پدر و بقول خود مولانا فوائد والد ، معارف برهان الدین محقق ترمذی شاگرد پدر مولانا و استاد او ، اقوال و مقالات شمس ، اندیشه های فلاسفه بویژه ارسطو و افلاطون ، احوالات و تجربیات شخصی و شهودی بهره برده است. اما منابع دینی از جمله قرآن و احادیث الهام بخش اصلی وی بوده است که هر کس با کمترین آشنایی از قرآن و مفاهیم و داستان های قرآنی می تواند قطره هایی از این دریای بیکران را در لابه لای ابیات مثنوی مشاهده و اعتراف نماید که وی عارفی است که بیشتر از سایر عرفا از آیات الهی تاثیر پذیرفته است . امری که از توانمندی ادبی و هنری شاعر و احاطه وی بر مضامین قرآن حکایت دارد . البته این تسلط و اشرافیت از سوی فقیه و متکلمی چون جلال الدین با سوابق خانوادگی ، آموزش های عمیق فقهی و کلامی در محضر بزرگان و واعظ منبری جای شگفتی نیست . اما به نظر می رسد بزرگترین هنر وی علاوه بر بهره گیری از ظاهر و صورت کلمات و آیات قرآن ، توجه به مفهوم و درون مایه آیات برای بیان تفکرات عرفانی و تعلیمی خویش است. همان طوری که در فیه ما فیه در فصل چهل هفتم می گوید: " قرآن دیبایی دو رویه است بعضی از این روی بهره می یابند و بعضی از آن روی و هر دو راست است چون حق تعالی می خواهد که هر دو قوم از او مستفیذ شوند." که البته در مثنوی پا را فراتر نهاده و تنها توجه به ظاهر قرآن را مایه تباهی و گمراهی دانسته است. و در مقام مثل ظاهر آن در کلمات ، حرف و لفظ را مانند ظاهر آدمی می داند که در باطن ، روح ، راز و حقیقت آن کلام است و برخلاف ظاهر از نقوش حرف و الفاظ ادراک نمی شوند. بلکه این ادراک از طریق خود قرآن و فهم اولیای الهی ممکن است. به اعتبار قول مثنوی پژوهان استشهاد بیش از دو هزار و صد آیه از آیات قرآن کریم در ابیات مثنوی توسط مولانا چه به صورت تصریح و چه به صورت تطبیق ، که تقریباً یک سوم از مجموع 6236 آیه ای قرآن است. پر بیراه نخواهد بود که برخی از مثنوی شناسان این اثر را غیر از گنجینه معرفت عرفانی آن را « تفسیر عارفانه کلام الله » و نیز نوع « تفسیر منظوم » از قرآن بدانند . آیت الله مطهری در کتاب آشنایی با قرآن می گوید:« مولوی حرفی غیر از قرآن ندارد.هر چه می گوید تفسیرهای قرآن منتها از دید عرفانی» بنابراین این میزان بهره مندی از آیات قرآن در ابیات مثنوی فارغ از وسعت ، دامنه و احاطه علمی مولانا به مصحف شریف ، می طلبد که به این کتاب توجه و عنایت ویژه ای داشت. آراء و برداشت های مولانا از قرآن اعم از اینکه قرآن را ظهری و بطنی است ، تلقی وی از الفاظ وحیانی قرآن ، مصونیت قرآن از دستبرد تحریف ، نوع نگاه و تفسیر وی در آیات مختلف اعتقادی ، اخلاقی ، تعلیمی ، قصص و موضوعات متنوع و مختلف را می توان با تتبع در ابیات مثنوی معنوی بدست آورد. اما از آنجایی که پرداخت و فحص در کتاب سترگی چون مثنوی که معجونی از موضوعات و مطالب رنگارنگ است . هم زمانبر و هم شاید تکرار مکرری باشد که مثنوی پژوهان قبلاً به برخی از این موضوعات پرداخته اند. ما را مشتاق به تحقیق و پژوهش در یکی از بخش ها و موضوعات مهم و درخور مثنوی یعنی قصص و حکایات حال انبیاء الهی ذکر شده در قرآن واداشت . مواردی از قبیل معجزات ، حوادث و رویدادهای زندگی انبیاء ، نیایش ها و تقاضاهای آنها ، خطاب ها و خطابه های خداوند ، سرگذشت حال و اقوام آنان ، صفات اخلاقی و ... ؛ از آنجایی که از طرفی یکی از ضرورت های فهم درست مثنوی و دست یابی به تفسیرهای مولانا از قصص انبیاء استخراج این آیات و بازشناسی دوباره آن است. چه آنکه فهم تفسیر مولوی از آن روی حائز اهمیت است که وی هم قرآن را تجلی روان انبیاء و هم قصص آن ها را رمز و راه رهایی انسان از نادانی و آزادی مرغ جان از قفس تن می داند. و از دیگر سوی که نکته مهم این پژوهش نیز بدان متمرکز است آن است که مولانا اعتقاد و توصیه به فهم قرآن ، از خود قرآن دارد.
نظریه/ قاعدۀ میل و ملال در نگاه جلال‌الدین محمد بلخی و آرتور شوپنهاور
نویسنده:
مصطفی گرجی
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
بررسی نسبت طرز تلقی متفکران در طول تاریخ اندیشه، بستر مناسبی برای بحث در کشف تجربیات مشترک نویسندگان و شاعران است. یکی از مفاهیم مهم در عصر جدید، ملال و ملالت است که در دستگاه اندیشۀ متفکران انسان پژوه بازنموده شده است. در این میان «نظریه»ای به نام میل و ملال در نظام فکری «شوپنهاور» و «قاعدۀ» سیری و ملولی در تجربۀ زیستۀ مولوی، بحث محوری این پژوهش است که با توجه به زمینۀ گفت‌وگوی بینامتنی می‌تواند به کشف بهتر جهان‌نگری‌های مشترک منجر شود. این مقاله با رویکرد تحلیلی‌مقایسه‌ای درصدد تبیین ربط و نسبتِ میل به‌مثابۀ ساحت ارادی و ملال به‌مثابۀ ساحت عاطفی- احساسی در ژرف‌ساخت فکری این دو اندیشمند است. بررسی مقایسه‌ای این رهیافت نشان می‌دهد مولوی ـ البته نه در قد و قامت نظریه ـ بارها به این رابطه با عنوان‌هایی همچون «قاعده» توجه کرده است. نگاهی به ملال و واژگان همسو با آن نشان می‌دهد مولوی حداقل در 120 فقره به این ارتباط توجه کرده که برخی از این رهیافت/ رویکردها در ربط و نسبت با مفهوم دیگر در ساحت سوم یعنی میل ازنظر شوپنهاور قابل توجه است. این مقاله ضمن بحث دربارۀ ماهیت‌شناسی این مفهوم در ربط و نسبت با مفاهیم دیگر، به مهم‌ترین علت‌های این عاطفه و راه‌های برون‌رفت از آن در بحث وجودشناسی با تأکید بر دو غزل از مجموعه دیوان با توجه به نظریۀ شوپنهاور پرداخته است.
صفحات :
از صفحه 109 تا 134
نشست با موضوع: خداشناسی مولانا و حافظ
شخص محوری:
آیت الله استاد حسن رمضانی
نوع منبع :
مناظره،گفتگو و میزگرد
منابع دیجیتالی :
ارزیابی اصل تضاد در دیالکتیک هگل بر پایه اندیشۀ مولوی
نویسنده:
منصور مهدوی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
در این نوشتار به اضداد در اندیشۀ هگل می‌پردازیم. اضداد فلسفۀ هگل را در نظر مخاطبان به تفکری زایا تبدیل کرده است به طوری می‌توان آن را جذاب‌ترین جنبۀ تفکر هگل نامید. اضداد بر اساس سه‌پایه‌ها سیر دیالکتیکی خود را طی می‌کنند. با بررسی روش دیالکتیکی و فرایند تبدیل اضداد می‌کوشیم نظرگاه هگل دربارۀ اضداد و نحوۀ وحدت بین آنها را به دست آوریم. در گام بعد اضداد از منظر مولوی را نیز بررسی خواهیم کرد چرا که در اندیشۀ مولوی نیز به این موضوع توجه بسیار شده است. در تفکر مولوی اضداد در عالم جبروت و عالم ماده سرنوشتی کاملا متفاوت دارند. اضداد در عالم ماده کارکردهای متنوعی داشته و در پایان مسیر تجرد را می‌پیمایند در حالی که فضای اندیشۀ هگل از چنین مفاهیمی به دور است هم‌چنانکه هگل تنها به اضداد در عالم ماده توجه دارد. ضمن اینکه هگل در بحث اضداد اقتباس‌های پرشماری از مولوی داشته است.
صفحات :
از صفحه 111 تا 131
رباعیات مقالات شمس تبریزی از مولانا نیست
نویسنده:
رحمان مشتاق مهر ، مهناز نظامی عنبران
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از حدود 197 بیت فارسی موجود در کتاب مقالات شمس تبریزی که حدود نصفِ آ‌ن‌ها به رباعیات اختصاص دارد، حداقل 40 رباعی در دیوان کبیر و آثار منثور مولانا نیز آمده است. همچنان ‎که از انواع دیگر شعر مندرج در مقالات شمس، ابیاتی در غزلیات دیوان کبیر هست که در نظر اول به‌مثابۀ منبعِ اصلی اشعار مقالات تلقی می‏شود؛ استاد موحد نیز در تعلیقات مقالات شمس به صرفِ پیداشدن رباعی یا بیتی در دیوان کبیر، آن را به‌عنوان منبع استشهاد شمس تلقی کرده و گذشته‎اند. به استثنای چند مورد، با لحاظِ منابع کهن‏تری که در برخی تحقیقات، ازجمله مقالۀ موجود، برای هرکدام از ابیات فارسی مقالاتِ شمس پیدا و معرفی شده است، اکنون با اطمینان می‏توان گفت که شعری از مولانا در مقالات شمس نیامده است و اشعار مشترک مقالات و آثار مولانا، بیانگرِ تأثیر حیرت‏آور شمس بر مولانا بوده و حاکی از آن است که مولانا نه‌تنها کلمات و حکایات و آموزه‏های شمس را مغتنم شمرده و در مطاوی ابیات مثنوی و دیوان آورده است، بلکه حتی ابیات دیگران را که بر زبان شمس جاری شده، به‌مثابۀ یادگارهایی گران‌بها و الهام‏بخش، همواره بر لب داشته است. مریدانی که این ابیات را از زبان او می‏شنیده‏اند به تصور این که سروده‏های خودِ اوست، به نام او ثبت کرده و در دیوان او باقی گذاشته‏اند. در این مقاله تنها به منابع و سرایندگان رباعیات مقالات شمس پرداخته شده و جز چند مورد، برای اغلب آن‌ها منابع مکتوبِ کهن‏تری ذکر شده است.
صفحات :
از صفحه 101 تا 151
بررسی، تحلیل و مقایسه چرایی و چگونگی فعل خلقت از جانب خداوند از دیدگاه مولانا و حکمت متعالیه (با تاکید بر آرای حاج ملاهادی سبزواری)
نویسنده:
پدیدآور: مهدی ایلان کشکولی ؛ استاد راهنما: قاسم کاکایی ؛ استاد مشاور: علی محمد ساجدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
مسئله آفرینش، یعنی چرایی و چگونگی صدور کثرات از ذات واجب‌الوجود، یکی از اساسی‌ترین و دیرپاترین مسائل در سنت‌های دینی، فلسفی و عرفانی است. این مسئله، نه‌تنها در مقام یک سؤال متافیزیکی یا کلامی مطرح می‌شود، بلکه در واقع زیربنای هر نوع جهان‌بینی و الهیات است؛ زیرا برداشت ما از نسبت خالق و مخلوق، تعیین‌کننده‌ نحوه تفسیر ما از انسان، جهان، معنا، خیر و حتی نجات است. در اندیشه اسلامی، سه حوزه بزرگ معرفتی یعنی کلام، فلسفه و عرفان، هر یک با زبان و منطق خاص خود به مسئله خلقت پرداخته‌اند. متکلمان، با تمرکز بر مفهوم "اراده الهی"، فعل آفرینش را کنشی غرض‌مند از جانب خالق برای رساندن خیر به مخلوق می‌دانند. فلاسفه اسلامی، به‌ویژه از منظر حکمت مشاء و سپس حکمت متعالیه، مسئله را بر پایه علیت، فیاضیت ذاتی واجب‌الوجود، و قاعده امکان اشرف تحلیل کرده‌اند؛ و در نهایت، عرفا، با نگاهی شهودی و ذوقی، فعل خلقت را جلوه‌ای از عشق و اشتیاق ذات الهی به تجلی و شناخته شدن دانسته‌اند، به نحوی که کثرت موجودات، ظهور اسماء و صفات خداوند در مراتب هستی تلقی می‌شود. در میان متفکران عرفانی، مولانا جلال‌الدین بلخی، جایگاهی ممتاز دارد. او با بهره‌گیری از زبان تمثیل و شعر، فعل خلقت را فرآیندی عاشقانه، پوینده و مستمر می‌داند که بر مبنای عشق ذاتی خداوند به ظهور و شناسایی خود سامان یافته است. در اشعار او، خلقت نه امری ایستا، بلکه فرایندی پویای سلوک و رجعت به مبدأ است. بیت مشهور: (من نبودم، خواستم پیدا شوم / عشق شد، آمد به صحن ما شوم) بیانگر این اصل کلیدی در عرفان مولوی است که فعل خلقت، برآمده از شور شهودی در ذات الهی است؛ نه صرفاً بر مبنای ضرورت فلسفی یا اراده تشریعی. در مقابل، حکمت متعالیه صدرالمتألهین شیرازی و به‌ویژه شرح و تقریر آن توسط حاج ملاهادی سبزواری، تلاش کرده‌اند تا با تلفیق مبانی فلسفه مشاء، اشراق و عرفان ابن‌عربی، تبیینی عقلی و نظام‌مند از چگونگی صدور وجود ارائه دهند. از منظر حکمت متعالیه، چون ذات خداوند کمال مطلق و علت تامه است، صدور ممکنات از او واجب‌الوجود بالقیاس است و این صدور، لازمه فیض الهی و به‌اصطلاح "تجلی تکوینی" ذات اوست. در منظومه سبزواری نیز این نگاه بسط یافته و با استناد به مفاهیمی همچون "وجود رابط"، "وحدت تشکیکی وجود"، "عشق ذاتی واجب"، و "ظهور اسمائی"، تبیینی فلسفی-عرفانی از آفرینش ارائه می‌شود. اما علی‌رغم این همسویی کلی در پذیرش نظریه فیض و تجلی، تفاوت‌هایی بنیادین نیز میان دیدگاه مولانا و نظام حکمت متعالیه وجود دارد؛ از جمله در نوع معرفت‌شناسی، زبان بیان، نحوه تبیین صدور، جایگاه عشق، و رابطه انسان و خدا. درک تفاوت‌های بنیادی این دو رویکرد، نه‌فقط در سطح نظری، بلکه در نحوه نگاه انسان به هستی و جایگاه خود در نظام آفرینش تأثیرگذار است. عرفان مولوی، با تاکید بر سلوک، عشق و حرکت به سوی حق، نگاهی شهودی و پوینده به جهان دارد که بیشتر جنبه حضوری و باطنی دارد؛ در حالی‌که حکمت متعالیه، با بهره‌گیری از نظام استدلالی پیچیده و تلفیق عقل و کشف، تلاش دارد فهمی نظام‌مند و فلسفی از صدور هستی ارائه دهد. بررسی تطبیقی این دو دیدگاه، افزون بر اینکه ما را با عمق و غنای میراث فکری اسلامی در باب خلقت آشنا می‌سازد، امکان آن را فراهم می‌آورد که در مواجهه با پرسش‌های نوین هستی‌شناسانه، مواضعی روشن‌تر و عمیق‌تر اتخاذ کنیم. از این‌رو، پژوهش حاضر، می‌تواند به‌عنوان پلی میان زبان عرفانی و فلسفی، به گفت‌وگویی سازنده میان دو جریان مهم فکری کمک کند. پرسش از چگونگی آفرینش و نسبت میان خالق و مخلوق از مهم‌ترین و دیرپاترین مسائل مطرح در تفکر اسلامی است که همواره کانون توجه فلاسفه، متکلمان و عرفا قرار داشته است. کیفیت صدور موجودات از مبدأ هستی، تبیین مفهومی خلقت، معنا و سازوکار ظهور کثرت در پرتو وحدت، و نسبت قانون‌مندی جهان با صفات الهی، از جمله مباحث کلیدی‌اند که پاسخ به آن‌ها بنیان‌های جهان‌بینی توحیدی انسان را شکل می‌دهد. در این میان، دو جریان فکری تأثیرگذار یعنی عرفان نظری با نمایندگی مولانا، و حکمت متعالیه با حضور پررنگ حاج ملاهادی سبزواری، رویکردهای خاص خود را به مسئله خلقت و مباحث پیرامونی آن ارائه کرده‌اند. یکی از ویژگی‌های ممتاز این دو سنت، ارائه خوانش‌هایی متفاوت از فعل خداوند، هستی‌شناسی، و کیفیت ارتباط وجودی میان خالق و مخلوق است؛ به‌گونه‌ای که عرفان اسلامی بر شهود، تجلی، و عشق الهی تأکید دارد و فلسفه اسلامی بر تحلیل عقلی، سنخیت وجودی، و ضرورت فیض دائم. ضرورت پرداختن به این پژوهش، از یک‌سو به سبب وجود دیدگاه‌های متنوع، گاه متعارض، و پیچیدگی مفهومی در باب آفرینش است، و از سوی دیگر، به دلیل فقدان پژوهش‌هایی تطبیقی که این دو نحله مهم را با یکدیگر مقایسه و تحلیل کنند. در فضایی که تبیین‌های طبیعت‌گرایانه یا التقاطی از مسئله خلقت در برخی محافل علمی رواج یافته، بازخوانی عالمانه و منسجم دیدگاه متفکران اسلامی به فهم عمیق‌تری از هستی، خداوند، و ساختار عالم می‌انجامد. از این رهگذر، پژوهش حاضر می‌کوشد با تمرکز بر تحلیل مفهومی، هستی‌شناختی و معرفت‌شناختی فعل خلقت، زمینه‌ای برای گفت‌وگوی میان عقل و شهود، فلسفه و عرفان، و نظریه و تجربه دینی فراهم سازد و بدین‌وسیله سهمی در بازسازی و تعمیق فهم دینی در دوران معاصر ایفا کند. هدف اصلی پژوهش تحلیل تطبیقی دیدگاه عرفانی مولانا و فلسفی-حکمی حاج ملاهادی سبزواری درباره چرایی و چگونگی فعل خلقت الهی، به‌منظور تبیین نحوه صدور موجودات از واجب‌الوجود، تفسیر معنای خلقت، و تبیین نسبت فاعلیت الهی با جهان هستی در دو دستگاه عرفانی و حکمت متعالیه. اهداف فرعی پژوهش 1. تبیین دیدگاه مولانا و سبزواری درباره چرایی خلقت و معنای خلق از عدم، با تمرکز بر هدفمندی آفرینش. 2. تحلیل تطبیقی مفاهیم «خلق جدید»، «حرکت جوهری» و اقسام «فاعلیت» الهی در اندیشه این دو اندیشمند. 3. بررسی تطبیقی توحید افعالی، رابطه صفات الهی با صفات مخلوقات؛ و قانونمندی
بررسی تطبیقی اندیشه‌ های عرفانی و کلامی مولوی و غزالی
نویسنده:
پدیدآور: فاطمه محمدی ؛ استاد راهنما: عابدین درویش پور ؛ استاد مشاور: حسین فلاحی اصل
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
شناخت علم کلام و عرفان و نقش و کاربرد ان ها در مسایل اعتقادی وبررسی چگونگی ارتباط علم کلام و عرفان. علی رغم اختلافات میان دو علم کلام و عرفان، میان آنها رابطه نیز برقرار است مولوی و غزالی دو اندیشمند سر آمد در این دو حوزه ه علم می باشند که با بررسی اندیشه های مولوی و غزالی در باب مساله عرفان و کلام اسلامی می توان تا حدود بسیاری با اندیشه های اسلامی و عرفانی این دو اندیشمند و نقاط اشتراک و افتراق دید گاه های ان ها بهتر و بیشتر آشنا شد.
تحلیل عرفانی مولوی در تحقق طی الارض براساس تاثیر متقابل نفس و بدن
نویسنده:
فاطمه فلاح؛ استاد راهنما: عابدین درویش پور؛ استاد مشاور: مهرداد امیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسئله ی نفس و بدن که به عنوان نمادی آشکار از ارتباط عالم ماده ومجرد است، از جمله مسائل مورد قبول در تمامی مکاتب دینی محسوب و منشاء شکل گیری مباحث متعددی در فلسفه و عرفان شده است. عرفان یک جریان معرفتی مبتنی بر شهود و برخاسته از تهذیب نفس است که مبانی نظری آن در متون دینی و آثارعرفانی و ادبی تجلی یافته است.مسئله طی الارض در عرفان به عنوان یکی از اقتضائات برخاسته از مراتب کشف صوری در راستای تجلی اسماء و صفات الهی تحلیل و ارزیابی شده است.(درویش پور،1401،ص161) براین اساس نفس آدمی ذاتـا‌ از‌ سـنخ‌ مجـردات‌ اسـت و پیوند نفس با بدن و علائـق مادی واشتغالات ‌نفسانی حجاب‌ و مانع‌ او‌ از اتـصال بـه عالم مجردات می گردد‌ و هرگاه کـه‌ حجـاب‌ مادیات‌ از‌ نفس و عالم ‌مجردات بـرداشته شـود و بـه مبـادی عالیـه متصل گردد، صوری که در عالم مجردات موجود اند ، در نفس ‌انـسانی نـقش مـی بنـدد و بـه‌ هـر نسبت که حجاب ها مرتفع تر گردد، نقش هـا روشـن تـر و صاف تر خواهد ‌بود( همایی ،1367: ص92-91)یکی از فروعات پذیرش این دیدگاه که در ذیل کیفیت ارتباط نفس و بدن ‌آمده، مسئله ی طی الارض است که در تفکرات عرفانی بسیاری از عرفاء جلوه گری می کند. (امینی نژاد،1394:ص234) تلاش فلاسفه در تبیین کار های خارق العاده ای ‌همچون طی الارض ، بیشتر به ‌بررسی کارکرد قـوای نفس معطوف شده وبا این رویکرد به اثبات ارتباط میان معجزات انبیاء با قانون علیت ‌پرداخته اند.(همایی‌، همان:ص 104) در این میان، عرفاء و محققان عرفان نظری به این مسئله عمیق تر نگریسته و ‌بـر اساس آموزه های عرفان اسلامی، -که‌ برگرفته‌ از متون دینی و شهودات آنهاست- به تبیین کیفیت تحقق ‌طی الارض پرداخته اند. (جوادی آملی،1389:ص 313)‌ مراحل کمال آدمی از نگاه مولوی براساس تحول و تبدیل وجود انسان از نقص به سوی کمال نامنتاهی شکل می گیرد. این تبدیل و تحول، افزون بر تاثیر باطنی ، در کالبد جسم مادی او نیز اثر گذار است. ازاین رو از دید مولوی کیفیت طی الارض در این حوزه قابل تبیین می باشد. وی اتحاد و یگانگی نفس و بدن را پیش فرض بسیاری از مسائل کلیدی در انسان شناسی عرفانی دانسته است و این امر به عنوان یکی از ضروریات تبیین کیفیت طی الارض در نگاه مولوی به شمار می آید. بر این اساس، باطن انبیاء و اولیاء الهی دارای صفات و قابلیت های خاصی است که جسم آنان را از دیگر افراد متمایز می کند و با توجه به تکامل و تعالی جسم در اثر سیر و سلوک، زمینه لازم برای پذیرش کراماتی همچون طی الارض را فراهم می کند. در این پایان نامه پس از بررسی مفهوم طی الارض و مبانی عرفانی آن ، نویسنده در نظر دارد با تحلیلی توصیفی عرفانی به تشریح و تبیین رابطه نفس و بدن پرداخته و سپس با این نگرش به کیفیت تحقق طی الارض براسا س این رابطه در نگاه مولوی بپردازد.