مسئلهی نفس، یکی از مسائل مهم در مباحث فلسفی و کلامیست. دورهی مکتب شیراز، یکی از نقاط درخشان تاریخ فلسفه-ی اسلامی بهحساب میآید و این مکتب در زمان غیاث الدین
... ن منصور دشتکی به اوج خود رسید. در این پژوهش، تلاش شده است که دیدگاه وی دربارهی نفسشناسی و تاثیر گرفتن وی از اندیشمندان قبل از خود و همچنین تاثیر گذاشتن بر ملاصدرا در این باب، روشن شود. البته بیشترین توجه ما به نظریهی نفسشناسی دشتکی، معطوف شده است. دشتکی انسان را دارای دو بعد مادی و روحانی میداند و اصالت را به نفس وی میدهد و رابطهی بین نفس و بدن را انضمامی میداند. وی معتقد است که نفس انسان، اصیل است و باعث تشخص انسان میشود و نفس را صورت نوعیهی بدن میداند. او بدن را ابزاری میداند برای نفس. دشتکی همچنین اعتقاد دارد که انسان حادث است به حدوث بدن. وی اعتقاد دارد نفس انسان، زمانی که با بدن همراه است بالفعل مجرد نیست. دشتکی همچنین مراتب نفس را مطرح میکند و قوای نفس را به قوای عملی و نظری تقسیم می کند. وی در باب قوای نظری، همان تقسیم ابن سینا را که در اشارات آمده است میپذیرد. لذا آن را به عقل هیولائی، عقل بالملکه، عقل بالفعل و عقل مستفاد تقسیم می-کند. وی همچنین تقسیمات نفس را نیز به مانند ابن سینا به نفس نباتی، حیوانی و انسانی مطرح مینماید. دشتکی در باب معاد هم صاحبنظر است و در اینباره نیز رسالهای نوشته است. او هم معاد روحانی و هم معاد جسمانی را میپذیرد و هر دو را قابل اثبات میداند. وی شبهات منکرین معاد و بهخصوص شبههی آکل و مأکول، امتناع اعادهی معدوم و استلزام تناسخ را مطرح میکند و به آنها پاسخ میدهد.
بیشتر