جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4563
معرفت نفس از دیدگاه علامه طباطبایی و دلالت های آن در تربیت اخلاقی
نویسنده:
سجاد علی پور؛ استاد راهنما: اکبر رهنما؛ استاد مشاور: محسن فرمهینی فراهانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
تربیت اخلاقی یکی از بنیادی‌ترین نیازهای جوامع انسانی است که همواره مورد توجه اندیشمندان، مربیان و مکاتب فلسفی و عرفانی بوده است. در این میان، معرفت نفس به‌عنوان یکی از ارکان اساسی فلسفه و عرفان اسلامی، رویکردی منحصر‌به‌فرد به مسئله تربیت اخلاقی ارائه می‌دهد. از دیدگاه علامه طباطبایی، معرفت نفس نه‌تنها پیش‌نیاز خودشناسی و تکامل فردی است، بلکه زیربنای تحقق اخلاق الهی و عبودیت حقیقی محسوب می‌شود. ازاین‌رو، پژوهش حاضر به دنبال پاسخ به این پرسش اساسی است که معرفت نفس از دیدگاه علامه طباطبایی چه دلالت‌هایی برای تربیت اخلاقی دارد و چگونه می‌توان این دلالت‌ها را در قالب یک مدل تربیتی منسجم ارائه داد؟ این پژوهش به روش کیفی و تحلیلی-استنباطی و بر اساس روش ضرورت عقلی و سازواری و انسجام مفهومی انجام شده است. در بخش نظری، ابتدا مبانی معرفت نفس در آثار علامه طباطبایی بررسی شده و سپس مفاهیم مرتبط با تربیت اخلاقی در چارچوب معرفت نفس تحلیل گردیده است. در ادامه، استلزامات تربیت اخلاقی مبتنی بر مبانی معرفت نفس استخراج شده و گزاره های تجویزی مشتمل بر اهداف و اصول تربیت اخلاقی بر پایه معرفت نفس ارائه شده است. نتایج پژوهش نشان می‌دهد که معرفت نفس در اندیشه علامه طباطبایی، نه‌تنها مقدمه‌ای برای درک حقیقت وجودی انسان است، بلکه راهی برای تحقق توحید عملی و نیل به اخلاق الهی به شمار می‌آید. بر این اساس، تربیت اخلاقی باید بر سه سطح هدف‌گذاری بنا شود: هدف غایی: تحقق توحید عملی که بالاترین مقصد تربیت اخلاقی است. اهداف عالی شامل نیل به مقام ولایت و ورود به عالم اخلاص و هدف کلی؛ تجلی اسما و صفات الهی در انسان، که نتیجه تحقق اهداف عالی است. علاوه بر این، پژوهش حاضر هشت اصل اساسی برای تربیت اخلاقی بر اساس معرفت نفس را استخراج و معرفی کرده است که عبارتند از: ضرورت پرورش محبت و ابتنای زندگی بر اساس آن، مراقبه و محاسبه، ضرورت حضور استاد در فرآیند تربیت اخلاقی، پیوند اخلاق فردی و اجتماعی، توجه به تأثیر محیط و شرایط اجتماعی، تدریج و استمرار در تربیت اخلاقی، التزام به عبادات، ذکر و ریاضت‌های شرعی، لزوم توجه به قابلیت و ظرفیت افراد در تربیت اخلاقی.
بررسی تطبیقی دیدگاه فخر رازی و علامه طباطبایی در مسأله ی قلمرو دین
نویسنده:
مژگان مرادی؛ استاد راهنما: ابراهیم نوری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
5-1 تعریف مسأله و بیان سؤالهای اصلی تحقیق یکی از موضوعاتی که همواره ذهن آدمی را به خود مشغول کرده است، چه در گذشته که جوامع دین‌مدارتر بودند و دین نقش پررنگی در زندگی بشر داشت، و چه در زمان حال که با پیشرفت های علمی در جامعه بشری مواجه هستیم، مسئله و موضوع قلمرو دین است. تعریف و تبیین قلمرو دین از این جهت مهم است که با تعریف درست از قلمرو دین، کارکرد آن و انتظارات بشر از آن مشخص می شود. به عبارت دیگر، این سوالات که دین چه کارکردی دارد؟ چه انتظاری باید از دین داشت؟ دین در چه حوزه هایی از زندگی برای شناخت و پرداختن به مسائل گوناگون، کاربرد دارد؟ گستره دین تا چه اندازه ای است و چه ابعادی را دربرمی‌گیرد؟ دین به کدام نیازهای بشری پاسخ می دهد؟ آیا دین صرفا موضوع و مسئله ای اخلاقی واخروی است؟ آیا مسائل اجتماعی و سیاسی را نیز دربر می-گیرد و تبیین می‌کند؟ آیا محدوده دین و قوانین دینی زندگی فردی است یا زندگی اجتماعی؟، و مسائلی از این دست بویژه در زمان حال، به یکی از بحث های کلامی مهم تبدیل شده است. در مواجه با این سوالات، دانشمندان و متخصصان دینی سعی در ارائه پاسخ هایی از منظر و دیدگاه های مختلف و تبیین قلمرو دین داشته اند. برخی محدوده و گستره دین را صرفا شامل امور فردی و اخلاقی و برای سعادت اخروی دانسته اند. برخی دیگر، قلمرو دین را تمامی ابعاد و گسترده زندگی بشر شامل مسائل دنیوی و اخروی تعریف کرده اند. دیدگاه های مطرح شده عمدتا براساس دو رویکرد حداقلی و حداکثری هستند. طبق رویکرد حداقلی، قلمرو اخلاقی، اجتماعی، سیاسی و فقهی بسیار کوچک و محدود است و دین محدود به امور آخرتی است و در امور دنیایی باید به حداقل بسنده کرد. در مقابل دیدگاه حداکثری ، حوزه گسترده تر و جامع تری برای دین در تمامی عرصه های زندگی انسان شامل امور اخروی، و دنیوی مثل سیاست، آموزش، اخلاق، مسائل اجتماعی، مسائل فردی و غیره قایل است. براین اساس، بعضی از اندیشمندان دینی قلمرو دین را تمام عرصه های زندگی و حیات دنیوی و اخروی بشر شامل عرصه های اخلاق فردی، اخروی، اجتماعی و سیاسی می دانند. درحالیکه، برخی دیگر در نقطه مقابل این دیدگاه، بیشتر تفکر و اندیشه فردگرا یا شبیه به سکولار دارند و قلمرو دین را محدود به چارچوب های زندگی شخصی افراد و در بیشترین حالت به نوع تعامل آنها با افراد دیگر و یا همان حوزه اخلاق اجتماعی، می دانند. علامه طباطبایی (1281-1360)، یکی از مفسران، فیلسوفان، فقیه اصولی و عارف شیعه ایرانی، از جمله اندیشمندان شیعی است که به مسئله و پرسش فلسفه شریعت و کارکرد دین پرداخته است. از نظر نیاز به دین و کارکرد دین برای تامین سعادت انسان در دنیا و آخرت است. به عقیده ایشان، دین روشی برای زندگی اجتماعی برای انسان به عنوان یک موجود اجتماعی. این روش زندگی شامل قوانین و مقرارتی هم برای خوشبختی دنیوی انسان و هم شامل یک سلسله عقاید و اخلاق و عبادات است که تضمین کننده سعادت اخروی بشر است (طباطبایی، 1388 (ج)، ج1، ص 127). فخر رازی(544-606 ق)، فقیه، متکلم، فیلسوف و مفسر شافعی، نیز آراء و نظرات متعددی درباب مسائل فلسفی و دینی و تفسیری دارد. از نظر ایشان دین برای انسان کارکرد هدایت دنیوی و اخروی دارد. ایشانبا اتخاذ رویکرد کارکردگرایی قلمرو وسیعی برای دین اسلام قائل می شود و وظیفه هدایت دنیوی و اخروی بشر در قلمرو د ین را به پیامبر صلی الله علیه و آله و امامان علیهم السلام نسبت می دهد (تلخیص المحصل، صص 373-367). بنابراین، قوانین زندگی بشر در سطح فردی و اجتماعی باید تابع و براساس قوانین دین باشد. به عبارت دیگر، می توان اینگونه استنباط کرد که طبق نظر فخر رازی بشر برای رسیدن به کمال مطلوب و سعادت و حفظ آن نیازمند دین است و در نبود آن به کمال و سعادت نمیرسد. با درنظر گرفتن مباحثی که مطرح شد، و با توجه به اهمیت تبیین و شناخت قلمرو دین از منظر اندیشمندان مسلمان، چه شیعی و چه اهل سنت، برای پاسخگویی به سوالاتی که امروزه در ذهن انسان نسبت به دین مطرح است، پژوهش حاضر قصد دارد تا با تکیه بر روش توصیفی-تحلیلی و با بهره گیری از منابع اِسنادی-کتابخانه-ای به بررسی تطبیقی دیدگاه فخر رازی اندیشمند اهل سنت و علامه طباطبایی، اندیشمند شیعه، در مسأله‌ی قلمرو دین بپردازد و وجوه اشتراک و افتراق اندیشه این دو اندیشمند را با مصادیقی نشان دهد.
اندیشه ادراک بین فلسفه اسلامی و فلسفه غربی (علامه طباطبایی و شهید صدر / دیوید هیوم و امانوئل کانت) به عنوان نمونه
نویسنده:
محمد بنعماره؛ استاد راهنما: أحمد ماجد
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پژوهش به نظریه ادراک انسان بین فلسفه های اسلامی و غرب می پردازد و دو الگو را برای مکتب اسلامی انتخاب کرده است: آقایان محمد حسین طباطبایی و محمدباقر صدر و برای فلسفه غرب دیوید هیوم و ایمانوئل کانت را برگزیده است. موضوع ادراک یکی از ارکان پژوهش فلسفی است که بین یک مکتب فلسفی و مکتب دیگر تمایز قائل می شود. زیرا گفتن اینکه ادراک صرفاً حسی است و نمی توان آنچه را که توسط حواس ظاهری یا درونی هدایت نمی شود، همانطور که هیوم و مکتب تجربی به طور کلی استدلال می کردند، درک کرد، منجر به نگاه مادی به هستی و انسان می شود. در حالی که گفتن از دوگانگی حس و عقل در ادراک، همان طور که کانت در نگاه خود به این دوگانگی می گوید، یا علامه طباطبایی و شهید صدر در ترکیب حس و عقل می فرمایند، به دیدگاه متفاوتی از وجود و انسان منجر می شود. . بررسی موضوع ادراک و علم در فلسفه از دو جنبه است که به هم پیوسته اند، یعنی: هستی شناسی (هستی شناسی) و نظریه معرفت (معرفت شناسی). بررسی ادراک از منظر هستی شناسی موضوعاتی را مطرح می کند: اثبات منشأ وجود ادراک و مجرد بودن آن، رابطه ادراک با ادراک کننده و ادراک شده، پرداختن به وجود روح و چگونگی ادراک آن و... رابطه روح و علم ... ادراک از منظر نظریه معرفت به بررسی منابع و حدود و ارزش آن می پردازد. از این رو، پژوهش به یک مقدمه و چهار فصل تقسیم شد: مقدمه، ادراک را در زبان و اصطلاح تعریف کرد و علوم مختلفی را که ادراک را تحقیق می‌کرد، نشان داد. فصل اول با برجسته کردن توالی تاریخی نظریه، که از فیلسوفان یونان شروع می شود و به فلسفه مدرن در غرب ختم می شود، به ادراک پرداخته و دیدگاه پنج فیلسوف مسلمان را روشن می کند. فصل دوم به ادراک از نظر هیوم و کانت می پردازد. فصل سوم از طریق علامه طباطبایی و شهید صدر به این موضوع پرداخته است. فصل چهارم نتایج مقایسه فیلسوفان چهارگانه را ارائه کرد. پژوهش با نتیجه‌گیری که شامل مهم‌ترین نتیجه‌گیری و نتایج بود به پایان رسید.
تحلیل مقایسه ای مراحل و مؤلفه های بنیادین تجربیات نزدیک به مرگ با آرای معاد شناختی علامه طباطبایی
نویسنده:
فاطمه اسدی؛ استاد راهنما: کمال صحرایی اردکانی، احمد زارع زردینی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مبحث معاد، در کنار باور به زندگی جاویدان انسان همواره یکی از تاریخی‌ترین جنبه‌های اعتقادی ملازم با هبوط بشر به زمین بوده است. از این رو در بسیاری از ادیان، ادبیات گسترده‌ای حول موضوع معاد شکل گرفته است که در این میان، بیشترین حجم از آن تعالیم ادیان ابراهیمی است. در گذر از این نکته، باید به پدیده تجربیات نزدیک به مرگ اشاره کرد که اخیراً در برهان‌های پسینی اثبات جاودانگی روح و برخی گزاره‌های معاد شناختی جایی برای خود گشوده است. این مهم از حوزه‌های جدید دانشی زیر شاخه علوم فلسفه دین و فرا روان‌شناسی و از منظر درون دینی، علم کلام اسلامی در حوزه معاد شمرده می‌شود. عمر این تجربیات به قدمت تاریخ پیدایش بشر بر روی زمین است اما در مطالعات معاصر به طرز مدوّن و ساختار یافته از منظر علوم گوناگون مورد بررسی قرار گرفته است. عناصر مشترک و هم‌سانی در این تجارب در بین ملل، مذاهب و نژادهای گوناگون از سراسر جهان گزارش شده است. در رساله حاضر برخی ادراکات پر تکرار و بنیادین در این تجربیات انتخاب و سپس بر اساس دفعی یا مستمر بودن پدیده، به دو بخش مراحل و مؤلفه‌ها تقسیم شده است. این پژوهش به روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه‌ای و منابع صوتی و تصویری که در آرشیو مجموعه‌های رسمی کشور، موجود است، انجام گرفته است. پس از تحلیل و بررسی مؤلفه‌ها با آرای معاد شناختی فیلسوف و مفسر معاصر علامه سید محمد حسین طباطبایی مقایسه صورت گرفته است. در این مطالعه از مجموع مؤلفه‌های منتخب، یازده مرحله و مؤلفه‌ بنیادین تجسم اعمال، مرور زندگی، رؤیت نور عظیم درخشان، احساس حضور فرشته محافظ، برخورد و تزاحم شیاطین، بهره‌مندی از شفاعت مقربین، تشدید قدرت حواس، دست‌یابی به آگاهی گسترده و احوال سایر انسان‌ها، ادراک یگانگی با هستی، ادراک انس و آشنایی با محیط و بازگشت به موطن اصلی و دیدار با آشنایان درگذشته، در آرا و آثار علامه احراز و با استنباط و تحلیل به همراه شواهد دیگر تأیید و صحت آنان در گزارش‌های منقول از این تجربیات به اثبات رسید. مؤلفه عبور از گذرگاه نورانی نیز به صورت طرح احتمال در آرای علامه طباطبایی مطرح شده است.
واکاوی مفهوم شکر و واژگان مرتبط با آن در آموزه های دینی با تاکید بر دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
مهدیه اسماعیلی؛ استاد راهنما: محمدعلی وطن دوست حقیقی مرند؛ استاد مشاور: امیر راستین
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مفهوم شکر، احساس قدردانی و سپاسگزاری برای نعمت‌ها و خوبی‌هایی است که معمولاً باعث افزایش خوشحالی و رضایت درونی و ارتباط نزدیک تر با خدا و دیگران می‌گردد. اظهار شکر و سپاس، نشان از ارزش‌های انسانی اصیل و ارتباط اجتماعی سالم است. شکر الهی به معنای واکنش و استفاده درست و بجا از نعمتهای خداوند و قدردانی و سپاسگزاری از نعمت‌های اوست که در متون دینی و فلسفی اسلامی، نه تنها به عنوان یک وظیفه ی دینی و عملی روحانی و اخلاقی، از اهمیت و جایگاه ویژه‌ای برخوردار است که به عنوان یک اصل بنیادین در زندگی انسانی مطرح است. در این میان بررسی واژگان مرتبط با شکر، برای فهم بهتر مفهوم شکر و در نهایت، رسیدن به مقام شکری که مقصود حق تعالی است حائز اهمیت می باشد. یکی از مسائلی که می‌تواند مورد بررسی و تحلیل قرار گیرد تحلیل معناشناسانه و وجودشناسانه از شکر و مفاهیم مرتبط با آن در آموزه های دینی است. در میان مکاتب فلسفی، حکمت متعالیه، به عنوان یک نظام فلسفی جامع، شکر به عنوان یک حالت درونی و معرفتی، می‌تواند انسان را به درک عمیق‌تری از وجود و نعمت‌های الهی رهنمون سازد. در این میان، ملاصدرا به عنوان بنیانگذار حکمت متعالیه و علامه طباطبایی به عنوان یکی از اندیشمندان و پیروان تفکر صدرایی، مطالب ارزشمندی را در باره شکر و مفاهیم مرتبط با آن مطرح نموده‌اند. در پژوهش حاضر، براساس مبانی حکمت متعالیه و با تاکید بر آراء ملاصدرا و علامه طباطبایی تلاش می‌شود، تحلیل معناشناسانه و وجودشناسانه از مفهوم شکر و دیگر مفاهیم مرتبط با آن در آموزه های دینی ارائه گردد.
موانع شناخت در نظام معرفتی قرآن از دیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی
نویسنده:
سعیده گوهریان؛ استاد راهنما: رحمت اله عبدالله زاده؛ استاد راهنما: مهدی زمانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
یکی از مهم ترین مبانی هر دیدگاه نظری و اعتقادی موضع آن در مساله شناخت است که عموماً از آن با تعبیراتی مانند بحث المعرفه با معرفت شناسی ( epistemology) یاد می شود. معرفت شناسی به بحث از اعتبارشناخت، ماهیت، انواع و موانع آن میپردازد. اهمیت مباحث معرفت شناسی در فلسفه، دین، علوم و سایر عرصه ها به گونه ای است که از آن به دالانی برای ورود به مباحث دیگر یاد میشود. بیشتر صاحب نظران را عقیده بر آن است که مباحث معرفت شناسی در هر مکتب کلیدی برای فهم مباحث وجود شناسی، انسان شناسی و ... است. از میان مباحث متعدد معرفت شناسی مسأله موانع شناخت، به بررسی موانع معرفتی و غیر معرفتی میپردازد که آنها در کسب معرفت تأثیر گذار هستند. قرآن به مثابه متنی دینی و وحیانی، نظامی سازگار و منسجم را در قالب پیامی برای هدایت آدمی در ابعاد نظری و عملی عرضه نموده است. این نظام مبتنی بر پایه های وجود شناختی، جهان شناختی، انسان شناختی و معرفت شناختی است. پایه های معرفت شناختی قرآن کریم شامل ارائه دیدگاهی هماهنگ در زمینه انواع معرفت، درجه اعتبار و موانع معرفت می باشد. در قرآن به موازات بیان انواع شناخت (معرفت حسی، عقلی، قلبی و ...) از موانع حصول معرفت در هر مرتبه یاد می شود. به طور مثال در مقابل انواع شناخت یقینی ( علم الیقین ، عین الیقین و حق الیقین ) از شک و تردید و ریب سخن می گوید. و در مقابل توجه و تذکر، به سهو و نسیان و غفلت اشاره می کند. هم چنین در برابر شناخت دل یا تفقه قلبی انواع موانعی مانند ختم ، مرض، غلف، زیغ و طبع را مطرح می کند. افزون بر این از منظر قرآن کریم حقیقت ایمان هم نوعی معرفت و شناخت است که سایر ابعاد وجودی آدمی را در برمیگیرد و به همین سبب ازعلل کفر ( عدم شناخت و تصدیق ) ما نند غفلت، اعراض، انکار و جحد و استکبارو... سخن به میان می آورد. و چون اندیشمندان و فیلسوفان مسلمان در مواجهه با قرآن و تلاش برای شناخت و تدبر در آن از مبانی عرفانی، فلسفی، کلامی و ...... استفاده نموده اند به همین سبب تفاسیر گوناگونی از این متن وحیانی به وجود آمده است. اما از سوی دیگر آشنایی با قرآن و انس با آن نیزدر مبانی فکری این اندیشمندان مؤثر بوده است. و بدین سان نوعی تأثیر متقابل و رابطه دو سویه در میان دیدگاه های فکری و نگاه تفسیری در میان بیشتر اندیشمندان مسلمان وجود دارد . به دیگر سخن، هر چند مبانی فکری متفکران (عرفانی، فلسفی، کلامی و ........) در تفسیر آنان از آیات قرآن و فهم احادیث مؤثر بوده اما مواجهه آنان با آیات و روایات نیز به شیوه های گوناگون و درجات متفاوت در شکل گیری و طراحی یا تکمیل نظام های فکری آنان تأثیر داشته است. از میان این اندیشمندان و فیلسوفان مسلمان، ملا صدرا به عنوان برجسته ترین فیلسوف شیعی با مشرب خاص خویش تلاش نموده از نقاط قوت رویکردهای گوناگون کلامی، فلسفی، عرفانی، اشراقی و مشانی بهره ببرد و از آن در ارائه تبیینی جامع از آیات قرآن و احادیث استفاده نماید. و همان گونه که خود وی درمواضع گوناگون ازآثار خویش اشاره نموده انس با قرآن و احادیث و تعمق در مفاهیم و مضامین آنها در شکل گیری و ژرفا بخشیدن و کامل نمودن مشرب فکری وی بسیار اثر گذار بوده است. درهم-تنیدگی نظریه معرفت‌شناختی حکمی ملاصدرا با فهم وی از آیات قرآن چنان است که به هیچ‌وجه نمی‌توان گفت که یکی از این‌دو بر دیگری تقدم دارد. همان گونه که صدرا بارها تصریح نموده است، عقل و وحی جلوه هایی گوناگون از مشکات نور الهی هستند وتوگوئی پرتوهای متجلی از این منابع نورانی در هم‌افزائی پیوسته به ارتقای یکدیگر مدد می‌رسانند. به طور مثال او در3 کتاب المبدأ و المعاد( ملاصدرا، 1354: 378) ، رساله سه اصل ( ملاصدرا، 1340: 96-100) و مفاتیح الغیب (ملاصدرا، 1354: 368-370) خود علل و اسبابی را که مانع ادراک معقولات و شناخت حقیقت معانی کتاب الهی گردیده و محرومیت نفوس از رسیدن به سعادت را در پی دارد در پنج دسته زیر خلاصه نموده است. 1- نقص ذات و گوهر قوه عقل. 2- تیرگی ذات و خباثت گوهری عقل در اثر پیروی از تمایلات شهوانی و گناهان. 3- انحراف قوه عاقله از جهت مطلوب و روی‌گردانی آن از حقیقت. 4- حجاب تقلید، تعصب، سطحی‌اندیشی و باورهای نادرست. 5- نادانی نسبت به جهت و سمت و سوئی که به رسیدن به مطلوب را در پی دارد. (ملاصدرا،1381: 18-20) همچنین در کتاب مفاتیح الغیب ضمن برشمردن مراتب فهم قرآن، یکی از شرائط شناخت معنای قرآن را پیراسته شدن از موانع فهم می‌داند. او موانع فهم را به درونی و بیرونی و هر یک را به عدمی و وجودی تقسیم می‌کند. از دیدگاه وی قلب آدمی در درک حقایق همانند آینه‌ای است که تصوبرهای دیدنی در آن نقش می‌بندد. برخی از حجاب‌ها مانند زنگار، تیرگی و صیقلی نبودن، از درون آینه مانع انعکاس تصویر می‌شود. در مقابل برخی دیگر از موانع مانند وجود حائل از بیرون آینه انعکاس را ناممکن می‌کنند: (ملاصدرا،1354: 368 -370) اگر بخواهیم مصداقی بحث کنیم می بینیم ملاصدرا در مواضع گوناگون از آثار خویش به آیاتی از قرآن که معرفت قلبی را مطرح نموده و آن را اساس ایمان معرفی می‌کند، اشاره و استناد می‌نماید. این حکیم همراه و هماهنگ با آیات وحی بارها به بحث از موانع این نوع از معرفت توجه نشان می‌دهد. صدرا معرفت قلبی را امری دارای درجات و مراتب می‌داند و متناظر با آن موانع شناخت قلب را که در قران کریم از آن به نابینائی (عمی) تعبیر شده («فَإِنَّهٰا لاٰ تَعْمَی اَلْأَبْصٰارُ وَ لٰکِنْ تَعْمَی اَلْقُلُوبُ اَلَّتِی فِی اَلصُّدُورِ») را هم دارای شدت و ضعف معرفی می‌کند و این دیدگاه او از مراتب(تشکیک) وجود که یکی از مبانی فلسفی اوست گرفته شده است. (ملاصدرا،1366الف: 4/57) برخی از این موانع عبارتند از: 1-غشاوه فَأَغْشَیْنٰاهُمْ فَهُمْ لاٰ یُبْصِرُونَ‌« 2-ختم«خَتَمَ اَللّٰهُ عَلیٰ قُلُوبِهِمْ‌» 3-طبع «بَلْ طَبَعَ اَللّٰهُ عَلَیْهٰا بِکُفْرِهِمْ‌» 4-رین «کَلاّٰ بَلْ رٰانَ عَلیٰ قُلُوبِهِمْ مٰا کٰانُوا یَکْسِبُونَ‌» بدین‌س
روش شناسی انبیای اولوالعزم در پاسخگویی به شبهات (توحید، نبوت، معاد) در قرآن از منظر علامه طباطبایی
نویسنده:
فاطمه میرحسینی؛ استاد راهنما: حبیب الله حلیمی جلودار؛ استاد مشاور: محسن نورائی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
روش شناسی که از عناوین جدید در علوم مختلف از جمله علوم اسلامی وارد شده است. می‌توان به عنوان الگویی در پاسخگویی به شبهات اعتقادی که در حوزه مسئولیت علم کلام است، به کار برد. از راه‌های مبارزه با بنیاد‌های اعتقادی و تعالیم عملی یک دین، ایجاد شبهه در عقاید مردم و متزلزل ساختن آن عقاید می‌باشد. پاسداری و دفاع از عقاید دینی، نزد انبیا از ارزش بسیار والایی برخوردار است. تنها با ارائه پاسخ صحیح نمی‌توان پاسخگوی موفق بود، بلکه باید با روش‌های مناسب، با این شبهات برخورد نمود تا بتوان تاثیرات آن را خنثی کرد. شبهات را می‌توان از لحاظ هدف و موضوع تقسیم نمود. این اثر بر اساس روش توصیفی و تحلیلی شبهات مطرح شده در قرآن را استخراج کرده و به توصیف و بررسی روش‌های مختلف پاسخگویی به شبهه و تحلیل آن با استفاده از تفسیر المیزان پرداخته و به این سوالات پاسخ داده است که قرآن و انبیا در تعامل با مطرح کنندگان مختلف شبهه چه روش‌های گفتاری و رفتاری دارند. منظور از شبهه در این نوشتار، شبهات اعتقادی می‌باشد. با بررسی و توصیف شبهات مطرح شده در آیات و تحلیل و تفسیر پاسخ‌های داده شده در المیزان، می‌توان گفت روش‌های مختلفی برای پاسخگویی به شبهات اعتقادی وجود دارد که با توجه به شرایط مختلف زمان انبیا و نوع شبهه و مطرح کننده شبهه متفاوت می‌باشد و نمی‌توان برای همه مطرح کنندگان شبهه از یک روش استفاده کرد. به همین دلیل انبیای اولوالعزم از روش‌های متفاوتی از جمله پرسش و پاسخ، مناظره و مجادله و... استفاده می‌کردند و هر کدام از این روش‌ها شیوه‌های خاصی دارد که توجه و عمل به این شیوه‌ها بسیار در امر پاسخگویی حائز اهمیت می‌باشد.
عالم فرشتگان از دیدگاه علامه طباطبائی (ره)
نویسنده:
زینب الهدی شهریاری فرد؛ استاد راهنما: معصومه اسماعیلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
در فلسفه ی اسلامی اعتقاد بر این است که خداوند یک موجود مجرد واحد و بسیط است، از طرف دیگر در این عالم کثراتی دیده میشود که نمی توان آن را انکار کرد و همچنین عالمی ماده عالمی غیر مجرد است، اما در عین حال با توجه به این که خداوند علت تامه و علت نهایی همه موجودات است خلقت این عالم نیز به فاعلیت خداوند بر می گردد. با توجه به این سوالی پیش می آید که در قوس نزول خداوند که این خصوصیات را دارد چگونه از او این همه کثرت صادر شده و دیگر این که خداوند مجرد چگونه با این عالم ماده - که تجرد و ماده سنخیت باهم ندارند ارتباط بر قرار میکند؟ و آن را به وجود آورده ، همچنین انسان و موجودات دیگر چگونه با خداوند در قوس صعود ارتباط بر قرار می کند. مطلبی که به دست می آید این است که یک عالمی باید باشد که مظهر صفات الهی و واسطه ی خلقت و فیض میان خداوند و بقیه عوالم باشد و در قوس صعود هم برای حصول معرفت و سعادت رابطه ی انسان خداوند واسطه باشد. در فلسفه اسلامی شخصیتهای مانند بو علی سینا ، شیخ اشراق ، ملا صدرا و دیگران به این مطالب پرداختند از جمله علامه طباطبائی که این تحقیق نظر ایشان را مورد بر رسی قرار می دهد.
بررسی تطبیقی رابطه عقل و ایمان در اندیشه فخر رازی و علامه طباطبائی
نویسنده:
رویا جهان تیغ؛ استاد راهنما: ابراهیم نوری؛ استاد مشاور: ابوالحسن بارانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تعریف مسأله وبیان سوال های اصلی تحقیق یکی ازمباحث بنیادین ودیرپای درحوزه ی فلسفه وکلام اسلامی،تبیین نسبت عقل وایمان است؛اینکه آیااین دومنبع معرفتی درتعارض بایکدیگرندیادرتعامل؟ودرصورت تعامل،چه نوع رابطه ای میان آن هابرقراراست؟این پرسش نه تنهاازمنظرمعرفت شناختی،بلکه ازحیث انسان شناسی،الهیات وحتی اخلاق دینی،جایگاه برجسته ای دارد.مسئله ی نسبت عقل وایمان،ازنخستین سده های شکلگیری تمدن اسلامی تاکنون،ذهن متفکران مسلمان رابه خودمشغول داشته ودرقالب مکاتب گوناگون کلامی وفلسفی،بازتاب یافته است. دراین میان،دوتن ازاندیشمندان بزرگ مسلمان،فخررازی وعلامه طباطبایی،هریک باپیش زمینه ی خاص فکری وروش شناسی متفاوت،به تبیین این نسبت پرداخته اند.فخررازی(544-606ق)،یکی ازبرجسته ترین متکلمان اشعاری،باگرایش عقل گرایانه درچارچوب اشعری گری،کوشیده است تاعقل رادرمحدوده ای مشخص ودرخدمت فهم وحی قراردهد.گرچه توبرای عقل ،جایگاه ویژه ای قائل است،امادرنهایت آن رامقیدبه آموزه های دینی وشریعت می داند(رازی،1420ق:ج1،ص125).ازسوی دیگر،علامه طباطبایی (1281-1360ش)،به عنوان یکی ازنمایندگان برجسته ی حکمت متعالیه،تلاش داردتاتعادلی میان عقل،وحی وشهودبرقرارسازد.درنگاه وی،عقل نه تنهاابزارفهم دین،بلکه یکی ازمقدمات ضروری برای ایمان آوری حقیقی است (طباطبایی،1374:ج 2،ص 158). این تفاوت رویکردها،ریشه درمبانی هستی شناسی ومعرفت شناختی این دومتفکرداردودرشیوه ی تفسیرآیات قرآنی ،استنباط احکام،ونحوه ی مواجهه باتعارض های ظاهری میان عقل ونقل نمود می یابد.فخررازی درمواضعی ازعقل گرایی مشروط دفاع می‌کند ،حال آنکه علامه طباطبایی درچارچوب حکمت صدرایی ،عقل راباشهودووحی دریک نظام هماهنگ به کارمیگیرد.این رویکردهای متفاوت،درواقع نماینده ی دونحله ی مهم وتاثیرگذاردرسنت فکری اسلامی هستند:یکی عقل گرایی محدوددرچارچوب نص،ودیگری عقل گرایی گسترده درتعامل باکشف وشهودعرفانی. درک صحیح ازاین دودیدگاه ،نه تنهامیتواندماراباعمق مبانی فکری ایشان آشنا سازد،بلکه درک ماازظرفیت هاومحدودیت های عقل درزمینه ی دین شناسی رانیزگسترش می دهد.مقایسه ی این دواندیشه،امکان ارزیابی دقیق تری ازنقش عقل درفرآیندایمان آوری ،تفسیرمتون دینی،وحتی درحل تعارضات نوظهوردرجهان معاصررافراهم می آورد .درشرایطی که جریان های مختلف فکری درجهان اسلام بارویکردهای عقل گریزیاعقل محوردرگیرند،بازخوانی انتقادی وتطبیقی آراءفخررازی وعلامه طباطبایی،می تواندبه بازسازی نوعی عقلانیت دینی متوازن کمک کند اهمیت این پژوهش نه تنهادربازخوانی انتقادی آرای این دواندیشمندبزرگ نهفته است،بلکه درظرفیت آن برای پاسخگویی به چالش های معرفتی معاصرنیزجلوه می‌کند .درعصرکنونی که ازیک سوبارشدعقل گرایی فلسفی وعلمی وازسوی دیگرباگسترش جریان های سلفی وظاهرگرامواجه ایم،بازاندیشی نسبت عقل وایمان می تواندزمینه سازایجادرویکردی متوازن وعمیق درمواجهه بامسائل دینی باشد.ازهمین رو،پژوهش حاضرمیکوشدتابابررسی تطبیقی اندیشه ی فخررازی وعلامه طباطبایی ،ابعادمختلف این نسبت راروشن سازد. براین اساس،پرسش اصلی تحقیق چنین است:رابطه ی عقل وایمان دراندیشه ی فخررازی وعلامه طباطبایی چگونه تبیین می شودووجوه اشتراک وافتراق آن هاچیست؟ 1.فخررازی چه رابطه ای میان عقل وایمان قائل است؟ 2.علامه طباطبایی چگونه به رابطه ی عقل وایمان می نگرد؟ 3.شباهت هاوتفاوت های دیدگاه این دومتفکردرزمینه عقل وایمان چیست؟
بررسی مقایسه‌ای مسئله شر از منظر خواجه نصیرالدین طوسی و علامه طباطبائی
نویسنده:
مریم خورشیدوند؛ استاد راهنما: فاطمه رجبی همدانی؛ استاد مشاور: محمود موسوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله شرور یکی از مهمترین مسائل حیات بشر است که بر اساس وجود کاستی‌ها، مصائب، آلام و بلاها در طول زندگی بشر زمینه و بستر شبهاتی را درباره خالق هستی بخش و مدبر عالم هستی به وجود می‌آورد. این شبهات سبب به چالش کشاندن مباحثی چون وجود خدا، توحید و یگانگی خدا، عدل الهی، قدرت و علم و حکمت الهی، نظام احسن و اختیار بشر شده ‌است. لذا پاسخ به این مسئله بسیار حائز اهمیت است. پژوهش پیش رو با اتکا به روش توصیفی- تحلیلی و گردآوری اطلاعات به صورت اسنادی- کتابخانه‌ای در جهت استحصال راه‌های برون رفت از مسئله شر از منظر دو اندیشمند مسلمان، خواجه نصیر طوسی و علامه طباطبائی با دو رویکرد کلامی و فلسفی به این نتایج دست یافت که این دو اندیشمند تا حدود زیادی در تعریف شر اتفاق نظر دارند و پاسخ متمایز خواجه، از منظر توجه دادن به اصل عوض و انتصاف است و پاسخ ویژه علامه، عنایت به فقر وجودی و نظام احسن خلقت است. لذا از آنجا که تمامی پاسخ‌ها تحت تأثیر مبانی فکری قرآنی و روایی بازخوانی می‌شود برای داشتن پاسخی جامع جهت رفع شبهات عملی و نظری مسئله شر باید پاسخ های دو رویکرد فوق تجمیع گردد چرا که مکمل هم هستند. محقق در سیر مطالعاتی به این مسئله دست یافت که اگر مسئله شر با توجه به سنت های الهی به صورت مصداقی مورد واکاوی قرار بگیرد، می‌تواند علاوه بر ارائه پاسخ برای رفع شبهات، منتج به ارائه راهکار برای در امان ماندن نسبی از این شرور گردد.
  • تعداد رکورد ها : 4563