علامه طباطبایی فلسفه را به الهی و غیرالهی و فلسفۀ الهی را به فلسفۀ اسلام و غیر آن تقسیم میکند. از دیدگاه ایشان الهی بودن فلسفه به اثبات وجود خداوند است، ولی ف
... فصل ممیز فلسفۀ الهی اسلام از غیر آن، به مفهومی است که از خداوند اثبات میشود. به اعتقاد ایشان اگر فلسفۀ الهی به اثبات توحیدِ اطلاقی برسد و بپذیرد که وجود خداوند که صرف است و هیچ حدی آن را محدود نمیکند و حتی از قید اطلاق هم مبراست، فلسفۀ الهی مربوط اسلام خواهد بود و در غیر این صورت، چنین نیست. اما آیتالله جوادی آملی، اسلامی بودن علوم، از جمله فلسفه را به معنای عام آن میداند. اسلام به معنای عام یعنی حقجویی و حقپذیری. بنابراین، به اعتبار فیلسوف یا کتابِ فلسفی نمیتوان به اسلامی بودن یک فلسفه فتوا داد، بلکه باید هر مسئلۀ فلسفی یا علمی، جداگانه بررسی شود تا اگر حق و مطابق با واقع باشد، اسلامی شمرده شود وگرنه خیر. مسئلۀ اصلی این پژوهش تعیین مصداق برای فلسفۀ اسلامی از میان فلسفههای شناختهشدۀ موجود است. این پژوهش که در جمعآوری مطالب به شیوۀ اسنادی و در پردازش به شیوۀ تحلیلی و منطقی نگارش یافته است، به لوازم این دو دیدگاه و بررسی آنها میپردازد.
بیشتر