جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4563
بررسی قاعده الشیء ما لم یجب لم یوجد و تأثیر آن بر علم کلام؛ باتوجه‌به نظر علامه طباطبایی و استاد فیاضی
نویسنده:
جواد حسین پور؛ استاد راهنما: محمد اسفندیاری؛ استاد مشاور: یاسر حسین پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
شرط بقا و دوام هر علمی خصوصاً در علوم نظری، پویایی و جریان‌داشتن آن علم است که این امر گاهی در سایه اختلاف‌نظرها، نقد مبانی و عدم تعصب به برخی مبانی محقق می‌شود. نمونه‌ای از این نقد و نظرها قاعده «الشیء ما لم یجب لم یوجد» می‌باشد که برخی از معاصرین مانند استاد فیاضی زیدعزه بر خلاف حکما، این قاعده را ناتمام دانسته و صحت آن را نه‌تنها مردود، بلکه محال می‌دانند. جدای از تأثیر این قاعده بر مسائل فلسفه، تأثیر این قاعده بر کلام اسلامی پوشیده نمی‌باشد به نحوی که اختلاف‌نظر در تأیید یا ردّ این قاعده، در برخی مباحث کلام مؤثر است. علامه طباطبائی در تألیفات خود، بر تمامیت و صحت این قاعده تأکید دارند لکن استاد فیاضی علاوه بر نقد تمام ادله موافقینِ این قاعده، ادله متفاوتی بر نقد و ناتمام بودن این قاعده ارائه می‌نمایند. اثر این اختلاف‌نظر در مباحثی نظیر: تعریف قدرت الهی، تبیین اراده واجب تعالی و ممکنات، جبر و اختیار و حدوث و قدم عالم بروز می‌کند. و آنچه مهم است خوانش این قاعده بر اساس مبانی حکمت متعالیه است که می‌توان آنرا به‌عنوان جمع بین اقوال در مورد این قاعده و همچنین خاتمه بر این اختلاف نظرها بیان کرد به نحوی که باتوجه‌به مبانی حکمت متعالیه از جمله اصالت وجود، امکان فقری و عین الربط بودن معالیل به علت خود و از طرفی تبیین ظرف و مجرای قاعده مذکور، این قاعده تخصصا از محل اختلاف خارج می‌شود.
ابعاد نظری دولت اسلامی در اندیشه علامه طباطبایی
نویسنده:
مجتبی قادری؛ استاد راهنما: محمد صادق نصرت پناه؛ استاد مشاور: حسن مجیدی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
بحث در باب حکومت و اهمیت آن و هم چنین ابعاد و انواع آن از جمله موضوعاتی است که ذهن بسیاری از فیلسوفان و اندیشمندان برجسته تاریخ را به خود مشغول کرده است. هر یک از فیلسوفان و دانشمندان بر اساس نگاهی که نسبت به جهان و مراتب مختلف حیات و هم چنین انسان و طبع و سرشت وی داشته‌اند به ارزش گذاری و ارائه شاخص در دسته بندی حکومت ها پرداخته و تجویزهایی جهت بهبود وضعیت حکومت ارائه کرده اند(وینسنت، 1398: 75 و 76). ادیان الهی نیز که احکام خود را در جهت شکوفایی فطرت انسانی و راهنمایی او به سمت سعادت و رستگاری وضع کرده اند به مسئله حکومت توجه ویژه ای داشته اند. (علامه طباطبایی،1393: 157) پس از رنسانس و شکل گیری مدرنیته تغییرات اساسی در نگاه به هویت انسان و شکل گیری حیات اجتماعی و سیاسی وی پیدا شد. ساخت اجتماعی و سیاسی جامعه سکولار و دولت مدرن بر اساس نگاه خاص و ویژه ای است که نظریه های پشتیبان این جوامع ارائه می دهند. از جمله مهم ترین حوزه های نظریه پردازی در این زمینه نیز نظریاتی است که ناظر به موضوع دولت ارائه شده است. این نظریات که وظیفه معنابخشی به حیات اجتماعی و سیاسی انسان مدرن را بر عهده دارند در تلاش اند تا مبنایی غیردینی در شکل گیری جامعه و دولت ارائه دهند. در مرحله بعد رشد و توسعه این تمدن جدید باعث شد تا ساختارهای سنتی دیگر جوامع نیز دستخوش تغییر و دگرگونی شد.(پارسانیا،1397: 156-158) با پیروزی انقلاب اسلامی ایران عصر جدیدی در جامعه بشری آغاز شد. این انقلاب پس از دوره فترت و رانده شدن دین از زیست اجتماعی و ساختار سیاسی جوامع با شعار حکومت دینی به پیروزی رسید. انقلاب بر اساس مبانی معرفتی خود به احیای نگاه دینی نسبت به جهان و انسان و هم چنین ارتقا و اعتلای معرفتی نسبت به حیات اجتماعی و سیاسی مبتنی بر دین پرداخت. در این نگاه دین به عنوان بخشی از زندگی انسان دیده نمی شد بلکه روح توحید و وحدانیت عالم حاکم بر تمامی عرصه های حیات انسان بود. نگاه دینی برخاسته از انقلاب اسلامی ایران به دنبال طراحی ساخت سیاسی و هویت اجتماعی جدیدی است که با نگاه مدرن به ساخت سیاسی متفاوت است. این نگاه گرچه با صورت بندی های غیر دینی از دولت مغایر است اما از ظرفیت هایی که در دولت مدرن موجود است استفاده می کند و سوالات اساسی ناظر به ساخت دولت و نسبت آن با دیگر عرصه های اجتماعی را با نگاه ویژه خود دنبال می کند. در میان متفکرین دوره معاصر مرحوم علامه طباطبایی با ارائه نظامی جامع و منسجم از معارف اجتماعی اسلام زمینه و بستر مناسبی جهت ساخت اجتماعی و سیاسی نظام اسلامی ارائه داده‌اند. این متفکر با دغدغه پاسخگویی به مسائل روز جامعه اسلامی و مقابله با اندیشه های سکولار به ارائه نظام عقلی معارف اجتماعی اسلام پرداخته است. مباحث علامه طباطبایی در این زمینه را می توان به دو دسته اصلی تقسیم کرد. دسته اول مباحثی است که به صورت مستقیم در باب انسان و حیات اجتماعی و سیاسی وی و غایت و سعادت آن بیان کرده اند. از جمله این مباحث می توان به صورت مشخص به مباحثی که ایشان ذیل آیات 213 سوره مبارکه بقره و 200 سوره آل عمران و آیات 26 و 27 سوره آل عمران بیان کرده اند اشاره کرد. دسته دوم مباحث مباحثی است به عنوان مباحث نظری پشتیبان نظریه دولت شناخته می شوند و موضع گیری در آن ها حیطه و محدوده نظریه دولت اسلامی را مشخص می کنند. از جمله این مباحث می توان به موضوع نسبت میان وحی و عقل و حس به عنوان منابع معرفتی و هم چنین موضوع قلمروی دین در عرصه اجتماعی و سیاسی اشاره کرد. در این پژوهش بر اساس نگاه علامه طباطبایی به انسان و زندگی اجتماعی وی سوالات سامان دهنده یک نظریه دولت در سه سطح مسائل مشترک در همه نظریات دولت، مسائل اختصاصی نظریه دولت مدرن و مسائل اختصاصی نظریه دولت اسلامی مورد توجه قرار خواهد گرفت.پژوهش حاضر به دنبال آن است تا با توجه به مبانی نظری دولت مدرن(state) به مسئله اساسی آن پرداخته و پس از آن نظریه بدیل در نظام اندیشه علامه طباطبایی را ارائه دهد. در این پژوهش سوالات اساسی‌ای که یک نظریه دولت و خاصتا نظریه دولت اسلامی بایست به آن پاسخگو باشد در چارچوب نظام فلسفه اسلامی و در قالب الگوی علل اربعه مورد تحلیل قرار خواهد گرفت و سوالات اختصاصی نظریه دولت اسلامی نیز در همین چارچوب نظری پاسخ داده خواهد شد. علت برگزیدن این چارچوب نظری ظرفیتی است که در تحلیل سوالات کلان نظریات دولت رایج خواهد داشت و محدود به دسته بندی هیچ یک از نظریات نخواهد بود. هم چنین بستر خوبی برای شناسایی و دسته بندی سوالات جدیدی است که در نظریه دولت اسلامی می تواند شکل بگیرد و نقاط تمایز این نظریات را بهتر نشان خواهد داد. در نگاه ابتدایی سوالاتی مانند این که خاستگاه دولت چیست؟ و چه کسی حق حاکمیت دارد؟ از جمله سوالاتی که به بیان فلسفی در عداد علت فاعلی پدیده دولت قرار خواهد گرفت. هم چنین سوالاتی مانند این که اهداف دولت چیست؟ از جمله مسائلی است که در بررسی علت غایی این پدیده مورد بررسی قرار خواهد گرفت. هم چنین ساختارها و قوانین و نظامی که دولت بر اساس آن بنا می شود در حکم علت صوری دولت قرار خواهد گرفت و نهایتا سوالاتی از این جنس که نقش مردم در حاکمیت چیست؟ و به طور کلی جامعه و مردمی که دولت بر آن ها حکمرانی می کند در حکم علت مادی این پدیده قرار خواهند گرفت.
بازخوانی انسان شناسی علامه طباطبایی با تکیه بر کتاب الانسان
نویسنده:
معصومه گنج خانلو؛ استاد راهنما: حسن عباسی حسن آبادی؛ استاد مشاور: رضا رسولی شربیانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پایان نامه با توجه به کتاب انسان وعقیده علامه طباطبایی تنظیم شده است و مراحل خلقت در انسان را مورد بررسی قرار داده است وپیدایش او در عالم ذرات تا سیر زندگی او در عالم آخرت مورد نظر است.روح انسان در عالم ذرات قبل از پیدایش جسم ، حیات وزندگی یافته و با خلقت آدم ابوالبشر از خاک خداوند روح الهی در او دمید وبه او اختیاراتی داد تا با هبوط در زمین بتواند با تلاش و کسب تجربه به تکامل و تعالی برسدالبته با مرگ ، روح او عالم برزخ را تجربه خواهد کرد ودر قالب مثالی به حیات ادامه میدهد وبانفخ صور به حوادث قیامت و معاد میرسد و با حسابرسی عالم آخرت را تجربه خواهد کرد که در صورت سعادتمندی راهی بهشت عدن خواهد شد ودر صورت شقاوت در دیار ضلالت فرو خواهد افتاد هدف تحقیق: پاسخگویی به سوالتیکه از سوی گروههای مختلف به ویژه نوجوانان وجوانان در جامعه مطرح میگردد روش کار : پژوهش با مطالعه کتابخانه ای در آثار علامه و استفاده از سایت مشکوه النور نتیجه پژوهش : انسان با هدف تکاملی در خلقت ماهیت الهی دارد از سوی خدا وبه سوی خدا در سیر و تکاپو است تا به سر منزل تکامل برسد ، سعادتمندی یا شقاوت او بستگی به عملکرد هاو رفتارهای خودش دارد
مساله هبوط انسان در قرآن با تکیه بردیدگاه ملاصدرا و علامه طباطبایی ره
نویسنده:
علیرضا قوامی خطیب؛ استاد راهنما: حسن بطحایی؛ استاد مشاور: عباس حاجیها، حسین رحمانی تیرکلایی
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
چکیده :
مفهوم هبوط انسان از جمله موضوعات اساسی در انسان‌شناسی دینی و فلسفی است که به‌ویژه در قرآن کریم، جایگاه برجسته‌ای دارد. این مفهوم در داستان حضرت آدم (ع) و هبوط او از بهشت به زمین مطرح شده و از دیرباز مورد توجه اندیشمندان اسلامی بوده است. پژوهش حاضر با هدف بررسی و تطبیق دیدگاه دو متفکر برجسته جهان اسلام، ملاصدرا و علامه طباطبایی، درباره مسئله هبوط انسان انجام گرفته است. ملاصدرا در چارچوب حکمت متعالیه، هبوط را فرایندی وجودی و مرتبط با حرکت جوهری می‌داند که لازمه کمال و بازگشت نفس انسانی به مبدأ الهی است. از دیدگاه وی، انسان برای طی مراتب وجودی، باید از عالم عقل به عالم ماده نزول یابد و این هبوط، نه مجازات، بلکه زمینه‌ساز رشد و تعالی اوست. در مقابل، علامه طباطبایی در تفسیر المیزان، هبوط را نوعی نزول مقامی و ارشادی معرفی می‌کند که در نتیجه انتخاب و ترک اولی توسط حضرت آدم (ع) رخ می‌دهد. به باور او، هبوط زمینه‌ساز تحقق خلافت انسان در زمین و بروز اختیار، توبه و هدایت الهی است. این پژوهش با رویکرد توصیفی-تحلیلی و بر پایه منابع تفسیری و فلسفی انجام شده و تلاش دارد ضمن روشن ساختن ابعاد مختلف مفهوم هبوط، وجوه اشتراک و افتراق این دو دیدگاه را تبیین کند. یافته‌ها نشان می‌دهد که هر دو متفکر، هبوط را لازمه سیر تکاملی انسان می‌دانند، اما اختلاف آن‌ها در مبانی هستی‌شناختی، نوع تفسیر از بهشت و نقش اختیار انسانی، منجر به ارائه دو تحلیل متمایز از این مفهوم شده است. کلیدواژه‌ها: هبوط، نزول، ملاصدرا، علامه طباطبایی، قرآن کریم، انسان‌شناسی فلسفی
تبیین شاخص های هویت بخش انسان فرهنگی در نظام فلسفی فیلسوف معاصر علامه طباطبایی
نویسنده:
سجاد ساداتی زاده
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
علامه ­ی طباطبائی به عنوان یکی از فیلسوفان اسلامی معاصر که بعضی وی را به خاطر گرایش و سبک فلسفی و نیز بسط و تعمیق بعضی از مقولات فلسفی حکمت متعالیه، فیلسوفی نوصدرائی می نامند، از جمله متفکرینی است که در خصوص مباحث انسان شناسی و زیر مجموعه های آن، دیدگاه های تخصصی مختلفی براساس اندیشه و فرهنگ اسلامی ارائه داده است. علامه طبا طبا یی از نادر فیلسوفان اسلامی است که مستقیما و به نحو علمی وکاربردی به مسئله­ ی فرهنگ، و به تبع نیز انسان شناسی فرهنگی پرداخته است؛ دقت در نظریات وی در باره­ی انسان و تعریفی که از آن با تاکید بر ساحت­ های وجودی انسان برمبنای نگرش اسلامی از جمله: عقلانیت، اخلاق، معنویت، اراده، عمل و ساحت اعتقادات ارائه می دهد. انسان فرهنگی در تبیین وی با شاخصه ­های مدنی­ الطبع بودن، فرهنگ ­پذیری، جامعه ­پذیری، فطرت الهی و مسائل و ضروریات حیات عملی انسان در راستای سعادت اخروی و سلامت زندگی دنیوی، معرفی می گردد.
صفحات :
از صفحه 219 تا 231
تبیین و تحلیل علیت در اندیشه هیوم و نقد آن بر مبنای اندیشه علامه طباطبایی
نویسنده:
فاطمه شيخی، مهدی منفرد
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مراد از علیت ، همان رابطه وابستگی وجودی است ؛یعنی اگر علت نباشد، وجود یافتن معلول محال است. به اعتقاد هیوم تجربه انسانی، شامل هیچ‌گونه ارتباط ضروری میان موارد جزئی تجربه حسی نیست و رابطه علیت، چیزی جز تعاقب دو حادثه نیست. نسبت دادن هر رابطه‌ای به تجارب انسانی، مربوط به عادات ذهنی یا تمایلات انسان‌ها است نه آن چه که دیده می‌شود. در نتیجه آن چه قوانین طبیعت نامیده می‌شود، ضروری نیست و خلاف آن، ممکن است. در مقابل نظریه هیوم، پاسخ‌های متعددی از جانب فیلسوفان اسلامی از جمله علامه طباطبایی داده شده است. به نظر علامه، علت و معلول دارای رابطه وجودی و واقعی است و تصور انسان‌ها از علیت، جدای از تصور تعاقب است. ممکن است در مواردی، تعاقب باشد؛ ولی علیتی در کار نباشد؛ یعنی تعاقب اعم از علت و معلول است. در برخی موارد هم که میان علت و معلول تقارن زمانی وجود دارد، بدون در کار بودن توالی و تعاقب، حکم به علیت می شود. برخی از اصول عقلانی نیز وجود دارد که تجربه متکی بر آن‌ها است؛ مانند اصل امتناع صدفه که هیچ حادثه‌ای نمی‌تواند بدون علت باشد. دیگری اصل سنخیت علت و معلول است که از هر علت معینی معلول معینی به وجود می‌آید و این دو اصل ذکر شده متفاوت از اصل علیت است و نباید با اصل علیت خلط شود.
صفحات :
از صفحه 136 تا 152
بررسی تطبیقی تأثیر مبانی معرفت شناختی در تفسیر قرآن از منظر محمد باقر ملکی میانجی و علامه طباطبایی
نویسنده:
ماهر الصالح؛ استاد راهنما: علی قدردان قراملکی؛ استاد مشاور: محمد عظیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تفسیر قرآن از دیرباز یکی از مهم‌ترین مباحث علوم اسلامی بوده است، و مبانی معرفتی به‌عنوان پیش‌فرض‌های اصلی در این حوزه مطرح می‌باشد. این مبانی شامل مجموعه‌ای از اصول است که مفسر را در فهم صحیح و جامع قرآن کریم و تبیین آیات آن یاری می‌رساند. مفسران با رویکردهای گوناگون به این مبانی روی آورده‌اند که حاصل آن پدید آمدن تفاسیر متنوع بوده است. از برجسته‌ترین این چهره‌ها، آیت‌الله محمّدباقر ملکی میانجی (از اندیشمندان مکتب تفکیک) و علّامه سید محمدحسین طباطبائی (شخصیت ممتاز و تأثیرگذار در حوزه تفسیر) هستند. ملکی میانجی بر مبانی معرفتی‌ای تکیه می‌کند که کسب معارف را منحصر به روش نقلی و به ویژه روایات می‌داند، ارزش معارف عقلی را نفی می‌کند و میان عقل بشری و عقل الهی تمایز قائل می‌شود؛ چنان‌که این رویکرد در تفسیر او «مناهج البیان» مشهود است. در مقابل، علّامه طباطبائی در تفسیر «المیزان» ضمن پذیرش حجیّت ظواهر آیات و روایات، معرفت را به نقل محدود نکرده و نقش عقل را نیز به‌طور همزمان به رسمیت می‌شناسد. این مبانی معرفت شناختی نقش کلیدی در تفسیر آیات قرآن ایفا می‌کند. چنان‌که در تفسیر آیات مربوط به نعیم و عذاب اخروی مانند «جَنَّهً وَحَرِیرًا» ملکی میانجی ــ به‌سبب عدم اتکا به معارف عقلی ــ تفسیر این آیات به «تجسیم اعمال» را رد می‌کند؛ حال آنکه علامه طباطبائی معتقد است نعیم و عذاب اخروی، مجسَّم شدن اعمال انسان هستند. بر پایه این اختلاف‌نظرها، این پژوهش در پی مقایسه مبانی معرفتیِ این دو اندیشمند و تبیین تأثیر ژرف آن‌ها در تفسیر قرآن کریم با تأکید بر بررسی وجوه اشتراک و افتراق میان دیدگاه‌های ایشان است. در این تحقیق روشن شد که هر دو طرف بر اعتبار روش نقلی در تفسیر قرآن کریم موافق هستند و علامه طباطبایی با پذیرش تأثیر روش عقلی در تفسیر قرآن، به تفسیری کامل‌تر و جامع‌تر روی آورده است.
مقایسه نحوه مواجهه کلامی سید محمد حسین طباطبایی و حسن حنفی با مسئله عدالت اجتماعی
نویسنده:
رضا تاجمیری؛ استاد راهنما: مریم خوشدل روحانی؛ استاد مشاور: مرضیه محصص
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
عدالت اجتماعی از جمله مسائلی است که با نوع نگرش متکلمان، معنا و کارکردهای مختلفی می‌یابد، به‌نحوی‌که رویکرد عقل محور به دین و اصول عقائد، عدالت را به اصلی بدل می‌کند که انسان در آن حق دخالت و تصمیم‌گیری و تغییر شرایط ناعادلانه دارد و رویکرد جبرگرایانه آن را تبدیل به اصلی می‌کند که انسان در آن حق دخالت و تغییر شرایط ناعادلانه را نخواهد داشت، در این تحقیق به بررسی مواجهه و رویکرد سید محمدحسین طباطبایی و حسن حنفی با اصل عدالت اجتماعی باتکیه‌بر آراء کلامی آنها پرداخته شده است.طباطبایی به‌عنوان نماینده کلامی شیعه با رویکردی برهانی و عقلانی به علم کلام پرداخته و در بحث از حسن و قبح دیدگاهی در میانه متکلمان معتزله و اشاعره دارد؛ چراکه آن را امری اعتباری باریشه‌های حقیقی دانسته و عقل را در شناخت اولیه عدالت دارای نقش دانسته؛ اما منفعت‌طلبی انسان را عاملی برای نیاز انسان به وحی و هدایت الهی دانسته و نقش امام را دراین‌رابطه در امتداد نبوت به معنای هدایت و حکومت الهی بر مردم و در راستای برقراری عدالت اجتماعی دانسته، اما حنفی با رویکردی تجددخواهانه به بازسازی علم کلام پرداخته، به‌نحوی‌که تمرکز آن را از خدا معطوف به انسان و جامعه کند، در بحث حسن و قبح نیز دیدگاه او را می‌توان در امتداد عقل‌گرایی معتزله و در مقابل اشاعره دانست چرا که از آن تعبیر به انسان عاقل کرده که جزء مکمل انسان متعین است.دیدگاه او در عقل‌گرایی نیز به اتکای عقلانیت در راستای شناخت، برقراری و اجرای عدالت اجتماعی بوده نه امری نیازمند به وحی، در ارتباط با امامت نیز آن را نه استمرار نبوت بلکه دارای صفات انسانی و انتخاب شده توسط امت دانسته که به معنای حکومت انسان بر جامعه است، بدین ترتیب در این تحقیق که با روش کتابخانه‌ای به گردآوری آراء و نظرات این دو متفکر در حوزه عدالت اجتماعی پرداخته شده، بعد از مرتب‌سازی اطلاعات به توصیف و تحلیل آنها در حوزه نام‌برده‌شده پرداخته که نتایج حاصل از این بررسی نشان می‌دهد هرچند دو متفکر بر اهمیت عدالت اجتماعی و نقش عقائد در تحقق آن تأکید دارند؛ اما طباطبایی به تطبیق جنبه‌های سنتی عقاید و تفسیر منطقی از آنان برای عدالت اجتماعی پرداخته و حسن حنفی با نگاهی تجددخواهانه به عقاید و باز تفسیر آنها برای مسائل جامعه و عدالت اجتماعی پرداخته است.
ترجمه و تعلیق کتاب اصول فلسفه و روش ریالیسم (علامه محمد حسین طباطبایی) به زبان انگلیسی
نویسنده:
عاشق حسین؛ استاد راهنما: مهدی کریمی؛ استاد مشاور: رضا بخشایش
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
اصول فلسفه و روش رئالیسم کتابی است که شامل 14 مقاله در زمینه فلسفه و معرفت شناسی اسلامی است.نویسنده این کتاب سید محمد حسین طباطبایی است که در 5 جلد به چاپ رسیده است.این کتاب شامل توضیحات جامع و پاورقی های مفصل شهید مرتضی مطهری است.این یک دوره کوتاه اما کامل در معرفت شناسی اسلامی است.این کتاب با متنی ساده و کلی به اساسی ترین مسائل فلسفه اسلامی می پردازد.این کتاب نه تنها مسائل فلسفی حیاتی فلسفه قدیم و جدید را مورد بحث قرار می دهد، بلکه شامل متنی بدیع در حوزه فلسفه اسلامی نیز می شود. همچنین به بررسی و نقد فلسفه غرب پرداخته است.نویسنده، فلسفه را به اسلام یا شرق محدود نمی کند، اما به نظر می رسد که درک خاصی از واقع گرایی دارد و آن را به روشنی در پی یافتن حق و واقعیت تفسیر می کند.جلد اول از 5 مجلد که شامل مقدمه ای طولانی بر فلسفه و 4 مقاله با عنوان: فلسفه چیست، فلسفه و سفسطه (واقع گرایی و آرمان گرایی)، علم و ادراک، علم و معلوم (ارزش اطلاعات)، توسط دانشجو ترجمه و حاشیه نویسی شده است.
بررسی تاثیر اندیشه سیاسی ملاصدرا بر علامه طباطبایی، آیت الله طالقانی و آیت الله مطهری
نویسنده:
صدرالدین محمد جمیل زاده؛ استاد راهنما: حسین اطهری؛ استاد مشاور: روح اله اسلامی شعبجری
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
برای تبیین یک پژوهش ابتدا باید به تعریف مفاهیم در بستر گفتمانی همان زمان که موضوع اصلی مطرح می‌کند بپردازیم، این مفاهیم می‌تواند به ما یک درک کلی جهت شناخت آسان‌تر پژوهش ارائه دهد. این مفاهیم به شرح زیر است: دین: اعتقاد به موجودی ماورایی یا اعتقاد به موجود برتر؛ این موجود یا موجودات در تصور انسان قدرتی فراتر از انسان داشته و آنها را مجاب به پرستش کرده است. زمانی که دین شکل می‌گیرد در کنار آن مفسرانی به وجود می‌آیند که روحانی نام دارند، آنها دین را برای عوام تفسیر و قابل اطاعت می‌کنند و مبنای اصلی گفتمان آنها متون مقدس است. از تلفیق استدلال عقلی و تطابق آن با دین علم کلام به وجود می‌آید، علم کلام سعی بر آن دارد که متون دینی که گاهاً سخت و قابل فهم برای عوام نیست را با استدلال‌های عقلی قابل فهم سازد. عرفان: عرفان روش شناخت فردی است که از طریق کشف و شهود ذهنی و تأملات زاهدانه دست می‌آید و از این طریق به کشف وقایع هستی می‌پردازد، و عرفان به دو گروه اصلی اشراقیون و صوفیه تقسیم می‌شود. اشراقیون به آن دسته از حکمایی گفته می‌شود که از مطلق ادراکات حاصله از طریق تجرید نفس و الهام و اشراق پیروی می‌کنند، خواه آن ادراک موافق دین باشد یا موافق دین نباشد. اما صوفیه فقط آن قسمت از ادراکات حاصله از اشراق را می‌پذیرند که موافق دین یا شرع باشد. ( رشاد، 1365 : 3و2 ) فلسفه: بحث درباره هستی، یعنی شناخت هستی از طریق عقل بشری و فیلسوف به شخصی که دوست‌دار دانایی باشد گفته می‌شود فلسفه به دو بخش اساسی تقسیم می‌شود؛ حکمت یا فلسفه نظری و حکمت یا فلسفه عملی. فلسفه نظری به سه قسم تقسیم می‌شود: فلسفه علیا یا الهیات، فلسفه وسطی یا ریاضیات و فلسفه ادنی یا طبیعیات، فلسفه عملی که آن هم به سه قسم تقسیم می‌شود: اخلاق، تدبیر منزل و تدبیر مدن. البته یک تقسیم‌بندی کلی دیگر در مورد فلسفه وجود دارد که به طور صریح و مشخص، فلسفه پنج قسم بحث مفهوم می‌شود؛ منطق، علم الجمال، اخلاق، سیاست و علم ماورا الطبیعه. (دورانت، 1335: 3 ). منطق: تبیین امور، روشی استنتاجی برای روشن ساختن موضوعات از فنون استقراء و قیاس استفاده می‌کند علوم ثابته مثل ریاضی از این روش برای تبیین خود استفاده می‌کند. علم الجمال: مطالعه شکل ایده‌آل زیبایی؛ یعنی علم شناخت انواع هنر و زیبایی آن. اخلاق: علم تبیین فضیلت‌ها و رذیلت‌ها؛ یعنی مطالعه در رفتار و کمال مطلوب رفتاری در جامعه. سیاست: علم تدبیر مدن؛ یعنی سامان دادن به امور کشورها یا جوامع انسانی. ماورا الطبیعه : علم شناخت آنچه که هست اما ما از طریق حواس انسانی قادر به دریافت آن نیستیم. در نتیجه گفتمان دینی از طریق متون دینی و مباحث نقلی و در قالب علوم کلامی و گفتمان عرفانی از طریق کشف و شهود درونی و گفتمان فلسفی از طریق تفکر عقلی در امور هستی به ما منتقل شده است. با شناخت کلی از این موضوعات به بحث اصلی یعنی سیاست می‌پردازیم و در آن به تبیین اندیشه سیاسی و فلسفه سیاسی خواهیم پرداخت. اندیشه سیاسی: یعنی هرگونه تفکر در باب سیاست و فلسفه سیاسی یعنی تفکر بنیادی همراه با مبانی اصلی برگرفته شده از اندیشه یک فیلسوف در باب سیاست. به عبارت دیگر اندیشه سیاسی عبارت است از هر تأملی درباره مسائل اساسی سیاست اندیشه سیاسی لزوماً در پی آن نیست که با بهره‌گیری از شیوه‌های خاص به معرفت درست برسد و معرفت حقیقی را جانشین گمان سیاسی کند. (پولادی، 1389: 6 ) اما فلسفه سیاسی کوششی روشمند و پیگیرانه برای رسیدن به معرفت سیاسی یا حل معمای سیاسی است. فیلسوفان سیاسی کوشیده‌اند با عزیمت از مبادی وجود شناسی، روش ‌شناسی و کیهان شناسی معین به چنین معرفتی برسند و درباره معمای سیاسی راه حل‌هایی فلسفی ارائه دهند( همان : 7 ) بدین ترتیب هر فلسفه سیاسی را می‌توان نوعی اندیشه سیاسی دانست اما اندیشه سیاسی را نمی‌توان به عنوان فلسفه سیاسی قلمداد کنیم. اندیشه‌های سیاسی به طور عام در یک بستر زمانی طولانی شکل گرفته‌اند و ما نمی‌توانیم به طور دقیق زمان شکل‌گیری آنها را تعیین کنیم، اما برای فهم بهتر آنها نیاز به مطالعه اندیشه‌های سیاسی در بستر تاریخ و شناخت مبادی آنها داریم و البته در این باب شناخت محیط شکل‌گیری برای فهم بهتر بی تاثیر نخواهد بود. هنگامی که ما از پدیده‌های تاریخی سخن به میان می‌آوریم در واقع درباره اموری بحث می‌کنیم که در گذشته به وقوع پیوسته است و ما امروز قادر به آزمایش و تکرار آن نیستیم و شناخت ما عموماً از طریق آثار و متونی است که از آن زمان به ما رسیده و این نوع شناخت دانشی غیر مستقیم در اختیار ما می‌گذارد. به عبارتی دیگر: بازسازی گذشته، حاصل عمل تخیل کردن است ( ریکورد، 1395: 44 ). پوششی اصلی در تاریخ اندیشه سیاسی راه یافتن به نظام فکری هر اندیشمند به طور نسبی است. با توجه به مسائلی که در بالا بیان شد، برای بررسی و شناخت یک اندیشه ما نیاز به مطالعه پیش زمینه‌های شکل‌گیری آن در بستر زمان داریم که این امر منجر به فهم بهتر ما نسبت به آن اندیشه می‌شود. از این رو برای شناخت اندیشمندی چون ملا صدرا به طبع ما ناگزیر به مطالعه سر منشاء این اندیشه‌ها هستیم، لذا در این پژوهش سعی شده که ابتدا به تبیین مفاهیم اساسی و تاریخچه‌ای هر چند موجز و کوتاه از سیر اندیشه سیاسی در بستر زمان و تا دوره ملاصدرای شیرازی اشاره‌ای داشته باشیم. تکیه‌گاه اساسی ما در این پژوهش آراء اصلی مطرح شده توسط شخص ملاصدرا و روش فلسفی او در باب سیاست است؛ که به ولایت در جامعه و هدایت آن به سمت سعادت دنیوی و اخروی و نوع حاکمیت اجتماعی و سیاسی جامعه اشاره دارد و در ادامه به صورت جداگانه به اندیشمندان بعد از او یعنی علامه طباطبایی، آیت‌الله طالقانی و آیت‌الله مطهری خواهیم پرداخت.
  • تعداد رکورد ها : 4563