اخلاق یکی از مهمترین گفتمانهای مشترک ادیان و اقوام گوناگون است که آگاهی از وجود یا عدم وجود شناخت معیار مشترک میان آنها اهمیت ویژهای دارد، دانشمندان علم ا
... اخلاق و اندیشمندان و فیلسوفان در اهمیت و اولویت علم اخلاق و موضوع آن دیدگاههای گوناگونی ارائه نمودهاند، بیشتر آنها موضوع آن را نفس انسانی دانسته که صفات نفسانی خوب و بد و اعمال و رفتار اختیاری متناسب با آن را معرفی میکند و شیوه-ی تحصیل صفات نفسانی خوب و انجام عمل پسندیده و دوری از صفات بد و ناپسند را نشان میدهد. مسئله معیار و ملاک فضیلت و رذیلت اخلاقی در حوزهی فلسفه اخلاق مطرح است، علامه طباطبائی به عنوان یک متفکر و فیلسوف و مفسر قرآن کریم، کتاب یا مقاله مستقلی در این زمینه ندارد ولی با تأمل در نوشته های او میتوان تا حدودی به دیدگاه وی دست یافت. ملاک فضیلت و ردیلت در هر مکتب تابع مبانی فکری آن است، علامه براساس نظام فکری خود که مبتنی بر آموزههای دینی و عقلی است، بر آن است که معیار فضیلت اخلاقی تطابق با فطرت انسان و عدم ناسازگاری با آن است، هر آنچه کمال است انسان فطرتاً میل به آن دارد و تا بی نهایت خواستار آن است تا به مطلوب نهایی خویش یعنی سرچشمه هستی (خداوند) برسد. وی با استناد با آیات و روایات چنین مطلوبی را ایده آل انسان میداند. نقطه مقابل فضیلت، رذیلت است و ملاک آن دوری نفس از کمال مطلوب است، از این رو تمام صفاتی که منافی کمال نفس است زذیلت شمرده میشود. از دیدگاه ایشان فضایل، ملکات نفسانی هستند، به دنبال تمرین و تکرار و مداومت و مراقبت بر انجام افعال ارزشمند در سایه پایبندی به احکام شرعی و عقلی در نفس پدید میآید. این پژوهش با روش توصیفی- تحلیلی به بررسی دیدگاه علامه طباطبایی در باب فضایل و رذایل اخلاقی می پردازد و به این مطلوب نفس و راه دستیابی به آن پیروی از حکم شرع و عقل میباشد و هر آنچه انسان را از مقام مذکور دور نماید رذیلت بوده و مصادیق آن از راه شرع و عقل قابل شناسایی است.
بیشتر