جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 4563
بررسی تطبیقی تفسیر و تأویل اسماء الهی از دیدگاه امام خمینی (ره) و علامه طباطبایی (ره)
نویسنده:
محمدکاظم ایت اللهی تفتی؛ استاد راهنما: محمد رودگر؛ استاد مشاور: حسن مهدی پور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
این پژوهش به بررسی تطبیقی تفسیر و تأویل اسماء الهی از دیدگاه دو عالم برجسته شیعه، امام خمینی (ره) و علامه طباطبایی (ره)، می‌پردازد. اسماء و صفات الهی از جمله مباحث بنیادین در معارف اسلامی هستند که در قرآن کریم به عنوان ابزارهایی برای شناخت ذات و صفات خداوند معرفی شده‌اند. این تحقیق با تمرکز بر تفاسیر این دو متفکر، به دنبال تبیین نقاط اشتراک و افتراق در رویکردهای تفسیری و تأویلی آن‌ها است. امام خمینی با رویکرد عرفانی و شهودی، اسماء الهی را به عنوان حلقه واسط میان ذات حق و تجلیات آن در مراتب وجود می‌داند و بر مفاهیمی مانند فیض اقدس و فیض مقدس تأکید می‌کند. در مقابل، علامه طباطبایی با نگاه فلسفی و تفسیری، به تبیین منطقی و تحلیلی اسماء الهی در چارچوب نصوص قرآنی و روایات می‌پردازد. این پژوهش با روش توصیفی-تحلیلی و با استفاده از منابع کتابخانه‌ای، به بررسی تطبیقی این دو رویکرد پرداخته و تأثیر آن‌ها بر فهم معارف الهی را تحلیل می‌کند. نتایج این تحقیق می‌تواند به غنای ادبیات علمی در حوزه عرفان، فلسفه و تفسیر قرآن کمک کرده و زمینه‌ساز تحقیقات بیشتر در این حوزه باشد.
بررسی مبانی فلسفی نظریه «التومی الشیبانی» در باب فلسفه تربیت اسلامی با تأکید بر آرای «علامه طباطبائی»
نویسنده:
وحید صفائی قمی؛ استاد راهنما: مهدی صفائی اصل
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تحقیق پیش‌ رو به‌منظور پاسخ به این سؤال انجام گرفته است که مبانی فلسفی نظریه «التومی الشیبانی» در باب فلسفه تربیت اسلامی کدام است و چه نقدهایی با تکیه بر آرای علامه طباطبائی بر آن وارد است؟ در پاسخ به این سؤال در هر حوزه ابتدا به روش توصیفی تحلیلی دیدگاه الشیبانی مطرح و سپس به شیوه مطالعه موردی، اجمالی از اندیشه‌های علامه طباطبائی ارائه می‌گردد. در نهایت به‌منظور ارائه قوت و ضعف عملکرد الشیبانی در تبیین مبانی تربیت اسلامی، دیدگاه وی به روش انتقادی، با تکیه بر اندیشه‌های علامه طباطبائی بررسی شده است. اولین سؤال فرعی در مورد مبانی هستی‌شناختی تربیت اسلامی از دیدگاه الشیبانی و بررسی آن مطرح شده است. نتیجه تحقیق نشان می‌دهد که مهم‌ترین مبانی در نظریه وی، اصول کلی هستی، انسجام هستی، دوگانگی ماده و معنا در هستی، حرکت دائمی هستی و قانون سببیت است. به‌رغم تلاش الشیبانی در استفاده از نصوص شرعی و میراث فلسفی، وی گاهی اوقات از تبیین دقیق مسائل فلسفی بازمانده است. عدم توجه وی به مراتب ظهور هستی از حضرت حق و مرتبه عالم مثال، تبیین ناقص از مسائل فلسفی چون حرکت و قانون علیّت از نقاط ضعف دیدگاه وی محسوب می‌گردد. دومین سؤال فرعی در مورد مبانی انسان‌شناختی تربیت اسلامی از دیدگاه الشیبانی و بررسی آن مطرح شده است. نتیجه تحقیق نشان می‌دهد که مهم‌ترین مبانی در نظریه وی، کرامت و فضیلت انسان، تعریف و خصوصیات انسان، ابعاد سه‌گانه انسان، اثرپذیری از وراثت و محیط، وجود ویژگی‌های اختصاصی در هر فرد و قابلیت تغییر در انسان است. توجه الشیبانی به معارف قرآنی و استفاده از دستاوردهای روان‌شناسی و زیست‌شناسی در شناخت انسان از نقاط قوت کار اوست. لکن عدم توجه به وجودشناسی کرامت و تفکیک کرامت ذاتی از اکتسابی، عدم توجه به مسائل فلسفی شناخت نفس، قوا و مراتب آن، کم توجهی به عنصر فطرت در انسان و محور قرار دادن احساس دینی در مقابل تعقل دینی از نقاط ضعف نظریه وی محسوب می‌شود. سومین سؤال فرعی در مورد مبانی معرفت‌شناختی تربیت اسلامی از دیدگاه الشیبانی و بررسی آن مطرح شده است. نتیجه تحقیق نشان می‌دهد که مهم‌ترین مبانی در نظریه وی، اهمیت کسب معرفت، ماهیت معرفت، طبقه‌بندی معرفت بشری، منابع معرفت و استقلال معرفت است. پرداختن به عدم تعارض علم و دین، توسعه مصادیق علم دینی، طبقه‌بندی معارف نافع، دسته‌بندی مصادر معرفت و رد نظریات ایدئالیستی افلاطونی در معرفت بشری از نقاط قوت مباحث مطرح شده توسط ایشان است. در مقابل عدم توجه وی به عنصر مطابقت با واقع در ماهیت معرفت و محدود کردن معارف عقلی از نقاط ضعف نظریه وی محسوب می گردد.
ارزیابی اشتراکات و افتراقات تفسیری مولوی از قصص قرآنی انبیاء در مثنوی با تفسیر المیزان علامه طباطبایی
نویسنده:
روح الله اکبری؛ استاد راهنما: ابراهیم ابراهیمی؛ استاد مشاور: فاطمه دست رنج، علی حسن بیگی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
محمد بن محمد بن حسین حسینی بکری بلخی ( 672-604 هـ.ق )معروف به جلال الدین - خداوندگار - مولانا و مولای رومی متخلص به خاموش ، خموش و خامش از عرفای بزرگ جهان اسلام بلکه جهان است. که اندیشه ها و تفکرات فقهی ، کلامی و تفسیری وی با رویکردهای عرفانی - اخلاقی را می توان در آثار وی ( دیوان شمس ، رباعیات ، مکتوبات ، فیه ما فیه ، مجالس سبعه و مثنوی معنوی ) مشاهده کرد. که در میان این آثار ، کتاب مثنوی معنوی به عنوان یکی از گنجینه های سترگ و مهم معرفتی ، تعلیمی اخلاقی ، عرفان نظری و حتی عرفان عملی از شهرت بالایی برخوردار بوده و حتی به انتخاب و اعتراف مجله معتبر گاردین یکی از 100 کتاب برتر تاریخ بشری است. کتابی که مولانا با اصرار حسام الدین چلبی ارموی در 50 سالگی و در اوج پختگی فکری خود تا آخر عمر ، آن را برای مشتاقان سلوک معنوی و به شیوه حدیقه سنایی در قالب مثنوی و قریب به 26 هزار بیت در 6 دفتر بیان نموده است. و تنها کتابی است در زبان فارسی که از جانب خود گوینده نوشته نشده و املاء شده است. که حسام الدین چلبی کاتب آن بوده است. هواداران مولانا ابایی نداشته اند که الهام مثنوی را چیزی شبیه به وحی قلمداد کنند و ارتجالی بودن آن را نشانه ای از آن بگیرند و اینکه خود مولانا آن را نمی نوشته نشانه ای دیگر؛ اشتهار و معروفیت و قابل احترام بودن مثنوی معنوی مولانا و شخصیت بی نظیری چون وی همواره در طول ادوار مختلف تاریخ توسط عالمان و مثنوی پژوهان مطرح بوده است. شیخ بهایی درباره شخصیت مولوی گفته است : «من نمی گویم که آن عالیجناب * هست پیغمبر ، ولی دارد کتاب» و نیز درباره مثنوی گفته است :« مثنوی معنوی مولوی * هست قرآن در زبان پهلوی» علامه طباطبایی (ره) درکتاب الرسائل آورده است: «مولانا عارف رازدان و خدابینی است که غواص اقیانوس معانی و معارف و قُدوه اصحاب معرفت است.» پر واضح است که مولانا در نگارش این اثر به عنوان کامل ترین و آخرین منظومه فکری خود از منابع مختلفی من جمله اندیشه های عرفانی سنایی و عطار ، معارف پدر و بقول خود مولانا فوائد والد ، معارف برهان الدین محقق ترمذی شاگرد پدر مولانا و استاد او ، اقوال و مقالات شمس ، اندیشه های فلاسفه بویژه ارسطو و افلاطون ، احوالات و تجربیات شخصی و شهودی بهره برده است. اما منابع دینی از جمله قرآن و احادیث الهام بخش اصلی وی بوده است که هر کس با کمترین آشنایی از قرآن و مفاهیم و داستان های قرآنی می تواند قطره هایی از این دریای بیکران را در لابه لای ابیات مثنوی مشاهده و اعتراف نماید که وی عارفی است که بیشتر از سایر عرفا از آیات الهی تاثیر پذیرفته است . امری که از توانمندی ادبی و هنری شاعر و احاطه وی بر مضامین قرآن حکایت دارد . البته این تسلط و اشرافیت از سوی فقیه و متکلمی چون جلال الدین با سوابق خانوادگی ، آموزش های عمیق فقهی و کلامی در محضر بزرگان و واعظ منبری جای شگفتی نیست . اما به نظر می رسد بزرگترین هنر وی علاوه بر بهره گیری از ظاهر و صورت کلمات و آیات قرآن ، توجه به مفهوم و درون مایه آیات برای بیان تفکرات عرفانی و تعلیمی خویش است. همان طوری که در فیه ما فیه در فصل چهل هفتم می گوید: " قرآن دیبایی دو رویه است بعضی از این روی بهره می یابند و بعضی از آن روی و هر دو راست است چون حق تعالی می خواهد که هر دو قوم از او مستفیذ شوند." که البته در مثنوی پا را فراتر نهاده و تنها توجه به ظاهر قرآن را مایه تباهی و گمراهی دانسته است. و در مقام مثل ظاهر آن در کلمات ، حرف و لفظ را مانند ظاهر آدمی می داند که در باطن ، روح ، راز و حقیقت آن کلام است و برخلاف ظاهر از نقوش حرف و الفاظ ادراک نمی شوند. بلکه این ادراک از طریق خود قرآن و فهم اولیای الهی ممکن است. به اعتبار قول مثنوی پژوهان استشهاد بیش از دو هزار و صد آیه از آیات قرآن کریم در ابیات مثنوی توسط مولانا چه به صورت تصریح و چه به صورت تطبیق ، که تقریباً یک سوم از مجموع 6236 آیه ای قرآن است. پر بیراه نخواهد بود که برخی از مثنوی شناسان این اثر را غیر از گنجینه معرفت عرفانی آن را « تفسیر عارفانه کلام الله » و نیز نوع « تفسیر منظوم » از قرآن بدانند . آیت الله مطهری در کتاب آشنایی با قرآن می گوید:« مولوی حرفی غیر از قرآن ندارد.هر چه می گوید تفسیرهای قرآن منتها از دید عرفانی» بنابراین این میزان بهره مندی از آیات قرآن در ابیات مثنوی فارغ از وسعت ، دامنه و احاطه علمی مولانا به مصحف شریف ، می طلبد که به این کتاب توجه و عنایت ویژه ای داشت. آراء و برداشت های مولانا از قرآن اعم از اینکه قرآن را ظهری و بطنی است ، تلقی وی از الفاظ وحیانی قرآن ، مصونیت قرآن از دستبرد تحریف ، نوع نگاه و تفسیر وی در آیات مختلف اعتقادی ، اخلاقی ، تعلیمی ، قصص و موضوعات متنوع و مختلف را می توان با تتبع در ابیات مثنوی معنوی بدست آورد. اما از آنجایی که پرداخت و فحص در کتاب سترگی چون مثنوی که معجونی از موضوعات و مطالب رنگارنگ است . هم زمانبر و هم شاید تکرار مکرری باشد که مثنوی پژوهان قبلاً به برخی از این موضوعات پرداخته اند. ما را مشتاق به تحقیق و پژوهش در یکی از بخش ها و موضوعات مهم و درخور مثنوی یعنی قصص و حکایات حال انبیاء الهی ذکر شده در قرآن واداشت . مواردی از قبیل معجزات ، حوادث و رویدادهای زندگی انبیاء ، نیایش ها و تقاضاهای آنها ، خطاب ها و خطابه های خداوند ، سرگذشت حال و اقوام آنان ، صفات اخلاقی و ... ؛ از آنجایی که از طرفی یکی از ضرورت های فهم درست مثنوی و دست یابی به تفسیرهای مولانا از قصص انبیاء استخراج این آیات و بازشناسی دوباره آن است. چه آنکه فهم تفسیر مولوی از آن روی حائز اهمیت است که وی هم قرآن را تجلی روان انبیاء و هم قصص آن ها را رمز و راه رهایی انسان از نادانی و آزادی مرغ جان از قفس تن می داند. و از دیگر سوی که نکته مهم این پژوهش نیز بدان متمرکز است آن است که مولانا اعتقاد و توصیه به فهم قرآن ، از خود قرآن دارد.
نسبت سنجی اوصاف و افعال ملائکه در قرآن با مبانی هستی‌ شناختی علامه طباطبائی
نویسنده:
آسیا خلیف دحام دحام؛ استاد راهنما: علی قدردان قراملکی؛ استاد مشاور: محمد مهدوی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مسئله محوری این پژوهش، بررسی و تبیین نسبت میان اوصاف و افعال منسوب به ملائکه در قرآن کریم و مبانی هستی‌شناختی اسلام است. قرآن کریم، با توصیف اوصاف و افعال ملائکه، تصویری جامع از نقش آنها در سلسله مراتب وجود و ارتباطشان با خدا، انسان و عالم ارائه می دهد. هدف اصلی این است که دریابیم چگونه ویژگی‌ها و کنش‌های فرشتگان نظیر فرمان‌بر خدا بودن (انبیاء: 27)، عدم عصیان (تحریم: 6)، عدم خستگی از عبادت (انبیاء: 19)، مأمور خدا بودن (فاطر: 1)، رساندن پیام الهی به انبیاء (نحل: 102)، نازل کردن امر الهی (سجده: 5)، یاری کردن مؤمنان (آل عمران: 124-125) و...، آن‌گونه که در آیات قرآنی تصویر شده‌اند، با اصول و مبانی اساسی نظام هستی‌شناسی اسلامی، از جمله توحید و مراتب مختلف آن، مراتب وجود و رابطه خالق و مخلوق، نظام علیت و ... سازگاری و انطباق دارند.
بررسی تطبیقی دیدگاه حسنعلی مروارید و علامه طباطبایی درباره معاد جسمانی و روحانی با تأکید بر آیات و روایات
نویسنده:
پدیدآور: علی عبدالکاظم حمزه ؛ استاد راهنما: علی قدردان قراملکی ؛ استاد مشاور: مهدی منزه
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
معاد یکی از اصول مهم اعتقادی در اسلام است که در آیات قرآن کریم بارها به آن اشاره شده و همین تکرار، اهمیت ویژه‌ای به این موضوع داده است. با وجود این، میان مفسران و اندیشمندان بزرگ درباره این که معاد جسمانی یا روحانی است و یا هر دو بُعد را شامل می‌شود، اختلاف نظر وجود دارد. این مسئله باعث شده بررسی دیدگاه‌های آن‌ها به موضوعی مهم و قابل مطالعه تبدیل شود. در این پژوهش دیدگاه‌های دو شخصیت برجسته یعنی میرزا حسنعلی مروارید از مکتب تفکیک و علامه سید محمدحسین طباطبایی، صاحب تفسیر المیزان، درباره ماهیت معاد بررسی شده است. هدف این بوده که معلوم گردد هر کدام از این دو مفسر و عالم ر، معاد جسمانی و روحانی را چگونه توضیح داده و اثبات کرده‌اند. پژوهش حاضر با روش، توصیفی‌تحلیلی و بر اساس مطالعه کتابخانه‌ای بوده است. ابتدا منابع و متون مرتبط گردآوری شد و سپس بر اساس آیات قرآن و روایات، تحلیل و مقایسه‌ای میان دیدگاه‌های این دو اندیشمند دینی انجام گرفت. نتایج نشان می‌دهد که حسنعلی مروارید معاد را صرفا جسمانی دانسته که روح جسمانی در کنار بدن جسمانی در معاد حاضر می‌شود. در مقابل علامه با پذیرش تجرد روح قائل به معاد روحانی- جسمانی است و از حضور نفس مجرد در معاد در کنار بدن جسمانی حکایت می‌کند.مروارید همچون هم مسلکان خود در مکتب تفکیک بیشتر به روایات تکیه کرده و بر اساس آن‌ها تلاش کرده معاد جسمانی را ثابت کند. در مقابل، علامه طباطبایی با تفسیر همه‌جانبه آیات قرآن به اثبات معاد جسمانی- روحانی پرداخته است.
نقد و بررسی آراء رابرت اسپنسر در ترجمه انتقادی سوره اسراء با تأکید بر دیدگاه های علامه طباطبایی و زمخشری
نویسنده:
استاد راهنما: محمدسعید فیاض ؛ استاد راهنما: رحمت الله عبدالله زاده آرانی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
رابرت اسپنسر، متولد 27 فوریه 1962، یک نویسنده و وبلاگ نویس ضد مسلمان آمریکایی است که خود را به عنوان " نوع خوب" از مروّجین اسلام هراسی توصیف می‌کند. اسپنسر مدیر سازمان دیده‌بان جهاد است و نویسنده دو کتاب از پرفروش‌ترین کتاب‌های نیویورک تایمز ‌است؛ از جمله "حقیقت درباره محمّد" و "راهنمای نادرست سیاسی". وی دانشجوی دکتری در مطالعات دینی از دانشگاه کارولینای شمالی در چاپل هیل در سال 1986 بوده و پایان‌نامه کارشناسی ارشد او در مورد تاریخ کاتولیک است. اسپنسر ادعا کرده که از سال 1980 به مطالعه کلام، حقوق، و تاریخ اسلام مشغول بوده ‌است. به دلیل دیدگاه‌هایش درباره اسلام، او مورد انتقاد کلیسای کاتولیک قرار گرفت و به همین دلیل در سال 2016 از آن کلیسا جدا شد و به کلیسای ارتدوکس یونان پیوست. در سال 2010، همراه با پاملا گلر، اسپنسر گروه متوقف‌سازی اسلامی‌شدن آمریکا را تأسیس کرد. دولت پاکستان در سال 2016 کتاب اسپنسر به نام "حقیقت درباره محمّد" را به دلیل "مطالب قابل اعتراض" در مورد پیامبر اسلام ممنوع اعلام کرد. در سال 2021، اسپنسر کتاب جدیدی را با عنوان "The Critical Quran: Explained from Key Islamic Commentaries and Contemporary Historical Research" منتشر کرد که به بررسی انتقادی آیات قرآن بر اساس واژگان و تاریخ اسلام می‌پردازد. این کتاب برای بررسی نظرات و انتقادات افرادی که به عنوان شخصیت‌های شناخته‌شده در زمینه اسلام هراسی به نقد قرآن می‌پردازند و پاسخ به شبهات آنها مناسب است. در مقدمه کتاب چنین بیان شده: کتاب " قرآن انتقادی" نوشته‌ی رابرت، یک ترجمه بی‌باکانه از قرآن است که هدف آن ارائه تفسیری بی‌نقص از قرآن بدون هرگونه تفسیر گمراه‌کننده است. نقدها و بررسی‌ها نشان می‌دهند که این کتاب به عنوان یک اثر بزرگ شناخته می‌شود. ژیرت ویلدرز، عضو پارلمان هلند و عضو حزب آزادی هلند، این کتاب را به عنوان تفسیری کاملاً عالی بر قرآن توصیف می‌کند. ترجمه حاشیه‌دار رابرت اسپنسر حدود هر دو خط از قرآن را تفسیر می‌کند و در نهایت این کتاب را از یک کتاب بسیار چالش‌برانگیز به یک کتاب قابل فهم تبدیل می‌کند و این یک دستاورد عظیم است." همچنین، دانیل پایپس که در ارتباط با فعالیت‌های خاورمیانه فعالیت دارد، این ترجمه را به عنوان یک دستاورد بزرگ تحسین کرده و توجیهات اسپنسر را در درک قرآن تا حد زیادی قابل فهم می‌داند. در کل، این کتاب به عنوان یک مرجع تحلیلی برای درک اسلام و تاریخ اسلامی مدرن معرفی می‌شود. اسپنسر در مواردی از ترجمه محمد مارمادوک پیکتال کمک گرفته و به نقد موارد متعددی از قبیل جمع قرآن، بی‌نقص بودن قرآن، معجزه بودن قرآن، ترتیب چینش قرآن و جذابیت فوری برای خوانندگان غیرمسلمان، پرداخته‌است. در این اثر، از میان سوره‌های قرآن کریم، سوره اسراء را انتخاب نمودیم و بر آن شدیم تا در این اثر به بررسی ترجمه انتقادی او و عرضه این انتقادات به تفاسیر المیزان و کشاف بپردازیم و در مواردی به انتقادات وی پاسخ داده یا خلاءهای دیدگاه او را تبیین نماییم.
جایگاه اختیار در آموزه هدایت به امر امام و آموزه مأواگزینی روح القدس: دیدگاه علامه طباطبایی و ویلیام آلستون
نویسنده:
نجمه رادفر؛ استاد راهنما: فاطمه سلیمانی دره باغی، امیرعباس علیزمانی؛ استاد مشاور: مسعود صادقی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
«هدایت باطنی» جریان هدایت مستمر و پایدار الهی است که توسط «هادی الهی» تا رسیدن به سعادت ابدی صورت می‌گیرد. از سوی دیگر، انسان موجودی مختار است که در گزینش راه سعادت و شقاوت اختیار دارد. چالش مهمی در اینجا مطرح می‌شود که چگونه انسان با حفظ اختیار خود در جریان هدایت باطنی قرار می‌گیرد؟ در راستای حل این چالش، دو آموزه دینی «هدایت به امر امام» و «مأواگزینی روح‌القدس در درون مؤمن مسیحی» که بیانگر جریان هدایت باطنی و درونی انسان است، با روش توصیفی تحلیلی در آثار فلسفی و تفسیری علامه طباطبایی و نیز مدل مشارکتی ویلیام آل ستون مورد بررسی قرار گرفت. دستاورد پژوهش این شد که علامه بر اساس مبانی حکمت صدرایی، هدایت باطنی امام را تأثیر وجودی امام بر ملکوت انسان و در راستای فطرت او، در کسب مبدأ معرفتی در انجام فعل اختیاری می‌داند. ازاین‌رو، هدایت امام، اختیار و اراده انسان را سلب نمی‌کند؛ بلکه فرایند فعل اختیاری با استفاده از قوای نفسانی او به‌صورت کامل شکل می‌گیرد. بر اساس مدل مشارکتی آل ستون که بیانگر مشارکت روان‌شناختی میان انسان و روح‌القدس است، تحول در ماهیت گناهکار بشری ناشی از مأواگزینی روح‌القدس، با تغییر شخصیتی در ساختار انگیزشی انسان، سبب معرفت و آگاهی‌یافتن مؤمن مسیحی به آنچه خیر است، می‌شود و تمایل او به انجام واکنشی شایسته و مناسب را برمی‌انگیزد. بدین صورت در تمام استحاله‌ها روح‌القدس نقش درونی مهمی دارد در عین حالی که مجال انجام کارهای بسیاری را برای فرد باقی می‌گذارد.
مطالعه تطبیقی انتقادی تقلیل معراج پیامبر اکرم (ص) به رؤیا (دهلوی، جابری و سروش) از منظر مفسران فریقین با تأکید بر دیدگاه علامه طباطبایی
نویسنده:
کاووس روحی برندق ، اسماعیل شعبانی کامران
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله: این پژوهش به بررسی و نقد دیدگاه‌های اندیشمندانی همچون دهلوی، جابری و سروش درباره مسئله معراج پیامبر اکرم (ص) می‌پردازد و با استناد به تفاسیر قرآن و سایر دیدگاه‌های انتقادی، آن‌ها را ارزیابی می‌کند. هدف: دستیابی به درکی صحیح و جامع از نحوه وقوع معراج پیامبر اکرم (ص) است. روش: این پژوهش در مرحله گردآوری داده‌ها، به شیوه کتابخانه‌ای انجام‌شده و در مرحله طبقه‌بندی و استناد داده‌ها، از نوع اسنادی است که بر اساس متون پژوهشی، شامل کتاب‌ها، مقالات و دیگر منابع معتبر است و ازنظر تجزیه‌وتحلیل، روش پژوهش حاضر، تحلیل محتوای کیفی است که در آن دیدگاه‌های اندیشمندان و مفسران با رویکردی تطبیقی و انتقادی مقایسه و با بهره‌گیری از استدلال‌های منطقی و شواهد متنی، نقد و بررسی می‌شود. یافته‌ها: تحلیل‌های انجام‌شده نشان می‌دهد که اندیشمندان نامبرده، معراج را تجربه‌ای روحانی یا رؤیاگونه تلقی می‌کنند که در بستر خواب رخ داده است. در مقابل، مفسران قرآن، به‌ویژه علامه طباطبایی، با استناد به آیات قرآن، روایات و مبانی عقلی، معراج را رخدادی واقعی می‌دانند که در دو مرحله، یعنی در خواب‌وبیداری، به وقوع پیوسته و افزون بر بُعد روحانی، جنبه جسمانی نیز دارد. نتایج: پژوهش نشان می‌دهد که دیدگاه اندیشمندان با دیدگاه مفسران، به‌ویژه نظر علامه طباطبایی، همخوانی ندارد. این دیدگاه از جنبه‌های مختلف موردنقد قرار گرفته است، ازجمله: عدم تطابق با ظاهر آیات قرآن و روایات متواتر و همچنین ناسازگاری برخی استدلال‌های اندیشمندان با مبانی عقلی و فلسفی.
صفحات :
از صفحه 39 تا 82
بررسی‌ تطبیقی‌ الگوی انتخابگری در آرای علامه‌طباطبایی‌ و ویلیام گلسر با تأکید بر شاکله‌ و دنیای مطلوب
نویسنده:
مریم جامه بزرگی ، طیبه ماهروزاده ، علی ستاری ، شهناز شایان فر
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
تعلیم‌ و تربیت‌ همواره متأثر از تصویری است‌ که‌ رویکردهای فلسفی‌ و به‌ تبع‌ آن رویکردهای اجتماعی‌ و روانشناسی‌ از انسان ارائه‌ می‌دهند و در واقع‌ از زوایه‌ دید خود به‌ معرفی‌ انسان می‌پردازند‌ .پژوهش‌ پیش‌رو در جست‌ و جوی رهیافتی‌ است‌ که‌ شناختی‌ صحیح‌ و واقع‌بینانه‌ در رابطه‌ با زیرساخت‌ های انتخاب و رفتار انسان ارائه‌ بدهد. بر این‌ اساس به‌ بررسی‌ تطبیقی‌ الگوی انتخابگری انسان در آرای علامه‌طباطبایی‌ و ویلیام گلسر با نظر به‌ مفاهیم‌ شاکله و دنیای مطلوب پرداخته‌ است‌. در این‌ پژوهش‌ ابتدا با روش توصیفی‌-تحلیلی‌ دو مفهوم شاکله‌ و دنیای مطلوب تعریف‌ و تبیین شده است و‌ سپس‌ با روش تحلیل‌ تطبیقی‌، تفاوتها و شباهت‌های این‌ دو مفهوم مورد بررسی‌ گرفته است‌. گام نهایی‌ این‌ پژوهش‌ مقایسه‌ و استخراج دلالت‌های تربیتی‌ متفاوت حاصل‌ از دو مفهوم شاکله‌ و دنیای مطلوب با استفاده از روش استنتاجی‌ است‌. مقایسه‌ این دو مفهوم ‌ نشان داد، دنیای مطلوب به‌ عنوان یکی‌ از عناصر زیرساختی‌ تأثیرگذار در انتخاب و رفتار انسان تنها به‌ عوامل‌ درونی‌ می‌پردازد. بنابراین‌ گلسر به‌ شناختی‌ ناقص‌ از زیرساخت‌ های مؤثر در انتخاب و رفتار رسیده است‌. اما در باب این‌ مساله‌ نگاه علامه‌ طباطبائی‌ با توجه‌ به‌ مفهوم شاکله‌ به‌ عنوان یکی‌ از عوامل‌ مهم‌ و مؤثر در انتخاب و رفتار برآیندی از عوامل‌ درونی‌ و بیرونی‌ مورد است‌. بنابراین‌ نه‌ تنها می‌توان به‌ شناختی‌ کامل‌ از زیرساخت‌های انتخاب و رفتار دست‌ یافت‌، بلکه‌ مفهوم شاکله‌ می‌تواند به‌ عنوان مبنایی‌ متقن‌ و برهانی‌ جهت‌ نقد و پایش‌ دیدگاه‌هایی‌ چون دیدگاه گلسر مورد توجه‌ قرارگیرد.
صفحات :
از صفحه 29 تا 56
تحلیل تطبیقی ابدیت عذاب از دیدگاه ابن عربی و علامه طباطبایی
نویسنده:
فردین دارابی میدانی ، محمد شعبانپور
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله جاودانگی در عذاب در جهان واپسین، یکی از موضوعات مهم و چالش‌برانگیز در عرصه علوم اسلامی، ازجمله کلام، فلسفه و تفسیر است. این موضوع به دلیل ارتباط عمیق آن با مفاهیم بنیادینی چون رحمت الهی، عدالت و فطرت انسانی، همواره موردتوجه اندیشمندان قرارگرفته است. حکیمان الهی خداوند را خیر مطلق، بی‌نیاز و دارای رحمت واسعه می‌دانند؛ درحالی‌که فطرت انسانی، طبق آیه «و نفخت فیه من روحی»، بر اساس سنخ الهی سرشته شده است. ازاین‌رو، خطاهای انسانی به‌عنوان مسائل عرضی تلقی می‌شوند که تنها حالت‌های پلیدی را بر فطرت او می‌افزایند و پس از عذاب، انسان به فطرت پاک اولیه خود بازمی‌گردد. بااین‌حال، برخی اندیشمندان اسلامی با استناد به متون دینی و آموزه‌های نبوی، نیازی به خلود در عذاب نمی‌بینند و این دیدگاه را به چالش می‌کشند. برخی از اندیشمندان اسلامی نیازی به خلود در عذاب نمی‌بینند، اما این معنا با وحی الهی و آموزه‌های نبوی در تعارض است. هدف تبیین این مسئله و رفع تعارض ظاهری می‌باشد. روش تحقیق، «تحلیل محتوایی» است و در این راستا، به بررسی مبانی‌ای چون پذیرش اصل وجود نفس، مجرد بودن آن و همچنین جاودانگی و فناناپذیری نفس پرداخته می‌شود. ابن عربی با تأکید بر مفهوم وحدت وجود و رحمت الهی، معتقد است که عذاب دائمی برای هیچ‌کس وجود ندارد و درنهایت همه مخلوقات به رحمت خداوند باز خواهند گشت. او بر این باور است که خطاهای انسانی، به‌عنوان مسائل عرضی، نمی‌توانند بر فطرت الهی انسان تأثیر دائمی بگذارند و عذاب درواقع یک مرحله از تکامل روحی است. در مقابل، علامه طباطبایی بر اساس استدلال‌های عقلی و نقلی، بر جاودانگی عذاب تأکید دارد و آن را با عدالت الهی سازگار می‌داند. او معتقد است که عذاب و نعمت در آخرت به حالات نفس وابسته است و اگر نفس به‌صورت ملکه درآید، عذاب جاودان خواهد بود. این دو دیدگاه، هرچند در اصول کلی متفاوت هستند، اما هر یک به‌نوعی به تبیین ابعاد مختلف مسئله جاودانگی در عذاب می‌پردازند و نشان می‌دهند که این موضوع نه‌تنها به فهم عمیق‌تری از آموزه‌های دینی نیاز دارد، بلکه به تأملات فلسفی و کلامی نیز وابسته است.
صفحات :
از صفحه 134 تا 168
  • تعداد رکورد ها : 4563