جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
جستجو در برای عبارت
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 5168
بررسی حیات برزخی از دیدگاه مکتب تفکیک و ملاصدرا
نویسنده:
ارشاد حسین؛ استاد راهنما: مهدی آزاد پرور
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مسئله «حیات برزخی» از بنیادی‌ترین و در عین حال پیچیده‌ترین مباحث در قلمرو انسان‌شناسی، معادشناسی و فلسفه نفس در اندیشه اسلامی به شمار می‌آید. این بحث، ناظر به مرحله‌ای از وجود انسان است که میان مرگ و قیامت کبری قرار دارد؛ مرحله‌ای که در آن روح، پس از مفارقت از بدن مادی، با بدنی متناسب با عالم برزخ به حیات و ادراک خویش ادامه می‌دهد. کیفیت این حیات، نوع ارتباط روح با بدن مثالی و امکان یا عدم امکان تکامل روح در این عالم، از مهم‌ترین پرسش‌های مطرح در میان حکما و متکلمان مسلمان بوده است. در میان مکاتب فکری شیعه، دو دیدگاه برجسته و تأثیرگذار در این زمینه مطرح گردیده است: دیدگاه صدرالمتألهین شیرازی (ملاصدرا) در چارچوب حکمت متعالیه و دیدگاه مکتب تفکیک در سنت نص‌گرای مشهد. ملاصدرا با ابتناء بر اصولی همچون حرکت جوهری، تشکیک وجود، تجرد نفس از ماده، اتحاد عاقل و معقول، و وجود بدن مثالی، حیات برزخی را مرحله‌ای از استمرار حرکت و تکامل وجودی نفس می‌داند؛ بدین معنا که روح انسان پس از مرگ نیز در مسیر صعود و اشتداد وجودی قرار دارد و در پرتو تجسم اعمال، با صورت‌های برزخی اعمال و ملکات خویش مواجه می‌شود. در مقابل، مکتب تفکیک با تأکید بر تمایز معرفت وحیانی از فلسفه و عرفان نظری، به نفی هرگونه تفسیر فلسفی از مفاهیم غیبی پرداخته و حیات برزخی را مرحله‌ای ثابت و غیرقابل تکامل می‌شمارد که حقیقت آن تنها از طریق نصوص قرآن و روایات اهل‌بیت(ع) قابل درک است. نتیجه پژوهش آن است که هرچند مکتب تفکیک و مکتب فلسفی ملاصدرا در اصلِ بقای روح پس از مرگ و وجود عالم برزخ هم‌نظرند، اما در تبیین کیفیت حیات روح و ماهیت بدن برزخی اختلاف مبنایی دارند. ملاصدرا بر پایه‌ی اصولی چون تجرد نفس و حرکت جوهری، برزخ را مرحله‌ای از تکامل وجودی روح می‌داند و بدن برزخی را حاصل تجلی نفس می‌شمارد. در مقابل، مکتب تفکیک با تکیه بر نصوص قرآن و روایات، روح را جوهری مادی و لطیف دانسته و حیات برزخی را امری واقعی و محسوس می‌داند که در آن روح با بدنی لطیف‌تر از بدن دنیوی زندگی می‌کند. بدین‌سان، تفاوت دو دیدگاه در تحلیل حقیقت روح، تفسیر بدن برزخی و امکان حرکت و کمال در برزخ آشکار می‌شود. این پژوهش می‌کوشد با تبیین دقیق این تمایزها، زمینه گفت‌وگوی علمی میان نگرش فلسفی و نص‌گرای تفکیکی را فراهم سازد و برداشتی جامع‌تر از استمرار وجود انسان در عالم برزخ ارائه دهد. این پژوهش با روش توصیفی ـ تحلیلی و تطبیقی، ضمن تبیین مبانی معرفت‌شناختی و هستی‌شناختی هر دو مکتب، به بررسی تطبیقی دیدگاه آنان در خصوص ماهیت روح، بدن مثالی، ادراکات برزخی و امکان تکامل روح پس از مرگ پرداخته است.
علل موقعی در هستی شناسی مالبرانش و ملاصدرا
نویسنده:
مرضیه ایوازه؛ استاد راهنما: حسن رهبر
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
نظریه علیت، به عنوان یکی از بنیادین ترین مباحث فلسفی همواره مورد توجه اندیشمندان بوده است. تبیین نحوه ارتباط بین علت ومعلول وپاسخ به این پرسش که چگونه یک پدیده می تواند مسبب پیدایش پدیده های دیگر باشداز جمله دغدغه های فیلسوفان در طول تاریخ بوده است . در این میان مفهوم«علل موقعی» جایگاه ویژه ای دارد ، این مفهوم به ویژه در فلسفه مالبرانش ، فیلسوف فرانسوی قرن هفدهم ، برجستگی خاصی یافته است؛نظریه علل موقعی یا اکازیونالیزم به نتایج مهمی دیگری نیز منجر می شود،در این نظریه مالبرانش مطرح می کند که خداوند نقش فعال تری از ما ایفا می کند به گونه ای که اراده وآزادی ما کمتر به نظر می آید . در این دیدگاه،وقتی من به طور آگاهانه انگشت خودرا حرکت می دهم ،این فرصت وموقعیتی برای خداونداست علت حرکت انگشت من شود یا وقتی آجری روی انگشت من قرار می گیرد این موقعیتی برای خداوند است که احساسی آگاهانه از درد را به من بدهد ؛ البته مالبرانش منکر این نیست که من به وجهی علت طبیعی حرکت بازوی خود هستم اما اصطلاح «علت طبیعی» در این جا به معنی «علل موقعی» است . چگونه اراده من می تواند چیزی جز یک علت موقعی باشد مسلماٌ اگر بازوی خود را حرکت دهم ،نمی دانم چگونه آن را حرکت دهم .
«وجود رابط» نزد حکمای پساصدرا (آقاعلی مدرس، علامه طباطبایی و آیت الله جوادی آملی)
نویسنده:
نصور مهرابی کوشکی؛ استاد راهنما: محمد کیوانفر؛ استاد مشاور: علی فضلی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
وجود رابط در بین علمای گذشته در دو صورت به کار می رفت: یکی در وجود رابط در قضایا ، و دیگری در مورد وجود فی نفسه لغیره. صدرا در نظریه پردازی های فلسفی خود به نوع دیگری از وجود رابط دست یافت و با تکیه بر برخی اصول فلسفی خویش موجودات امکانی را عین ربط و تعلق به واجب الوجود دانسته و هرگونه استقلال را از آنها سلب نموده و نام وجود رابط را برای آنها وضع کرد. در میان فلاسفه ی اسلامی بعضی از بزرگان، در برخی از مقدمات و مبانی آن خدشه کردند و سایر علمای حکمت متعالیه را بر آن داشتند تا در صدد بیان تقریر و ادله ی مناسب برای روشن تر شدن مساله و حل اشکالات آن بر آیند. در میان این بزرگان دیدگاه آقا علی مدرس و علامه طباطبایی و استاد جوادی آملی هم از جهت قائل آن و هم از جهت بیان حائز اهمیت بیشتری است. بنابراین در این رساله ی دکتری ما بر آن شدیم که دیدگاه این سه بزرگوار حول بیانات ملاصدرا را تقریر و تبیین و تطبیق کامل کرده و آنها را مورد تحلیل و مقایسه ی فلسفی قرار داده و تلاش کنیم به یک وجه مشترک جامع و صحیح درمورد وجود رابط برسیم.
معاد از دیدگاه ملاصدرا و ملااسماعیل خواجویی
نویسنده:
پدیدآور: منصوره عندلیبی ؛ استاد راهنما: حسن ابراهیمی ؛ استاد مشاور: مهدی عظیمی
نوع منبع :
رساله تحصیلی
چکیده :
از مهمترین مسائلی که همیشه ذهن و قلم اندیشمندان را به خود مشغول داشته است مسئله‌ی معاد است که هر یک از مکاتب کوشیده‌اند به این مسئله پاسخ گویند. در این میان، حکمت متعالیه با نوآوری این مسئله را صورت‌بندی عقلانی می‌کند. در این میان دیدگاه‌های مختلف برخی از حکمای هم عصر ملاصدرا تحت الشعاع درخشش این خورشید پر فروغ قرار می گیرد. از جمله حکمایی که هم عصر ملاصدراست و دیدگاه‌های او مغفول واقع شده است حکیم ملا اسماعیل خواجویی است. باید به این نکته توجه داشت که دیدگاه‌های هر اندیشمند تا حد زیادی مولود زمانه‌ی خود است و حکیم خواجویی در عصر حمله‌ی افغانان به اصفهان، انتقال قدرت از صفویه به افشاریه، رواج اخباری‌گری به علت مهاجرت علما به نجف و سیطره‌ی دیدگاه‌های ملارجبعلی تبریزی که پیرو حکمت مشاء است، رساله‌ای تحت عنوان ثمره الفواد فی نبذ من مسائل المعاد می‌نگارد. این رساله در پاسخ به مسائل معاد است اما حکیم خواجویی در این رساله به هیچ روی به دیدگاه‌های حکمت متعالیه اشاره‌ای ندارد و این در حالی است که خود از شاگردان حکیم اردستانی است که از حلقه‌ی شاگردان ملاصدرا است. حاصل بررسی رساله‌ی حکیم خواجویی و مقایسه‌ی آن با دیدگاه های صدرایی چنین است که هر دو حکیم معتقد هستند که معاد امری فطری است و آنچه که از نقل، در اثبات آن می‌آید صرفاً جهت تنبیه مطلب است. ملاصدرا بیان می‌دارد که اثبات معاد متکی بر اثبات بقای نفس است اما حکیم خواجویی در این رابطه معتقد است که نفس انسان و نفوس تمام موجودات دیگر به بقای الهی باقی هستند. ملاصدرا بیان می‌کند که، نفس به علت تجرد و تاکد وجودی که می یابد، در برزخ، جسم برزخی خود را خلق می‌کند اما حکیم خواجویی معتقد است که اثبات عقلانی جسم برزخی ممکن نیست؛ اما به طریق نقل و بر اساس روایات این مطلب قطعی است. در ادامه، حکیم خواجویی با توجه به آیات و روایات بیان می‌دارد که جنیان، ملائک و حیوانات همه دارای نفس و حشر هستند اما افلاک خود تحت تدبیر ملائکه و بدون نفس هستند و بنابراین حشری هم ندارند. ملاصدرا اما معتقد است که تمام هستی دارای حشر و رو به سوی خداوند دارد و عقول مجرده خلقتشان همان حشر آنها است. حیوانات در صورتی که دارای قدرت خیال باشند به صورت فردی محشور می‌شوند و در صورتی که فاقد قدرت خیال باشند با متحد شدن با رب النوع خود محشور می‌شوند. در رابطه با بهشت و دوزخ، حکیم خواجویی میان بهشت تقوا پیشگان و بهشت حضرت آدم تفاوتی قائل نشده و طبق روایات بیان می‌دارد که بهشت و دوزخ اکنون موجود است اما ملاصدرا معتقد است که بهشت حضرت آدم با بهشت تقوا پیشگان متفاوت بوده اما هر دو از جهت شرافت با هم برابرند چرا که اولی در قوس نزول و دومی در قوس صعود قرار دارد اما این دو بر یکدیگر منطبقند.
بررسی تطبیقی تناسخ از دیدگاه صدرالمتالهین با تکیه بر آیات و روایات
نویسنده:
الهه شهرکی مقدم؛ استاد راهنما: علی‌اکبر نصیری
نوع منبع :
رساله تحصیلی , مطالعه تطبیقی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پس از مرگ چه بر سر انسان می آید؟ این پرسشی است که همواره اذهان بشر را به خود مشغول داشته است. در این میان گروهی به زندگی پس از مرگ مومن گشتند، اصلی که مورد پذیرش همه ادیان آسمانی می باشد و عده ای دیگرآن را مورد انکار قرار دادند که از جمله این منکران، تناسخ باوران می باشند. ما در این نوشتار در حد توان خویش به بررسی دیدگاه صدرالمتالهین شیرازی در باب تناسخ پرداختیم. از سوالات مطرح در این باره این می باشد که دیدگاه صدرالمتالهین درباره تناسخ چیست؟ از نظر وی تناسخ بر دو قسم می باشد: ۱- ملکی( تناسخ حقیقی): انتقال روح از یک بدن به بدن دیگری. ۲-ملکوتی: انتقال روح از بدن دنیوی به بدن اخروی که مناسب با اوصاف و اعمالی است که در دنیا کسب نموده است. آنچه مورد قبول وی است، تناسخ ملکوتی می باشد که آیات و روایات آن را قبول دارند؛ مردم در قیامت به صورت هایی متناسب با نیت های خویش محشور خواهند شد، این سخن حضرت محمد(ص) تاییدی بر این مساله می باشد. وی تناسخ ملکی را علاوه بر آیات و روایات با استفاده از ادله عقلی خویش که مهم ترین آن ها حرکت جوهری ذکر شده است، باطل می نماید. سوال دیگر این است که آیا نظر وی با آیات و روایات هماهنگ می باشد؟ تناسخ از دیدگاه شرع اینگونه تعریف شده است: قیامت نزد اینان( تناسخیون ) همان خروج روح از قالب خود و ورود به قالب دیگر است که این مطابق تعریف صدرالمتالهین از تناسخ می باشد. از نظر وی اینگونه تناسخ باطل می باشد؛ چرا که مستلزم این می باشد که یک بدن دو روح( نفس) داشته باشد از طرفی در مقابل آیاتی از قرآن که صراحتا تاکید بر معاد دارند، قرار گرفته است. در نتیجه تناسخ از نظر هر دو دیدگاه باطل می باشد. و ما به هدف خویش که تطبیق نظر صدرالمتالهین با آیات و روایات در زمینه ابطال تناسخ بوده است، رسیدیم. نوشته حاضر به روش توصیفی- تحلیلی و گردآوری مطلب به شیوه کتابخانه ای و نرم افزاری به این نتیجه رسیده است.واژه‌های کلیدی: تناسخ، صدرالمتألهین، ادله عقلی، آیات و روایات
لوازم انسان‌ شناختی آموزه خلقت آدم به صورت خداوند در سه سنت دینی یهودیت، مسیحیت و اسلام با تأکید بر آرای ابن میمون، آکویناس و ملاصدرا
نویسنده:
صفیه بلوچی؛ استاد راهنما: مهدی صلاح؛ استاد راهنما: علی بصیری نیا
نوع منبع :
رساله تحصیلی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
ظهور پیامبر اسلام(ص) در قرن هفتم میلادی نقطه عطفی در تاریخ شبه‌جزیره عربستان و آغازگر تحولات گسترده در عرصه‌های دینی، اجتماعی و سیاسی بود. در این میان، مواضع جوامع مسیحی (نصارا) در برابر دعوت پیامبر اسلام(ص) از اهمیت ویژه‌ای برخوردار است؛ زیرا این جوامع با توجه به گستره جغرافیایی و تنوع اعتقادی خود، نقش تعیین‌کننده‌ای در روابط بین‌الادیانی صدر اسلام ایفا کردند. برخی گروه‌های نصارا به دلیل اشتراکات اعتقادی و اخلاقی با اسلام، به تعامل و همزیستی مسالمت‌آمیز گرایش یافتند، در حالی که گروه‌هایی دیگر به دلایل مذهبی، سیاسی و اجتماعی به مخالفت با پیامبر(ص) پرداختند. قرآن کریم و سیره نبوی نیز نمونه‌های متعددی از مواجهه پیامبر(ص) با مسیحیان را دربردارد که مبتنی بر گفت‌وگو، عدالت و مدارای دینی بود. این پژوهش با روش تاریخی و تحلیل محتوای منابع اولیه و ثانویه، در پی آن است که ضمن بررسی مواضع مختلف نصارا در برابر دعوت پیامبر اسلام(ص)، عوامل مؤثر بر این واکنش‌ها را تبیین نماید. دستاورد این تحقیق می‌تواند تصویری روشن‌تر از چگونگی تعامل مسلمانان و مسیحیان در صدر اسلام ارائه داده و به تقویت مطالعات بین‌الادیانی و همزیستی مسالمت‌آمیز ادیان کمک نماید.
درسگفتار ملاصدرا و نقشه راه (خوانش حکمت متعالیه)
مدرس:
مهدی امامی جمعه
نوع منبع :
درس گفتار،جزوه وتقریرات
منابع دیجیتالی :
جهان شناسی تطبیقی بین ملاصدرا و اسپینوزا
نویسنده:
انور رئیسی , عباس احمدی سعدی , محمد علی اخگر
نوع منبع :
مقاله , مطالعه تطبیقی
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
جهان شناسی یکی از کهن ترین مسائل فلسفی است که حکیمان و متفکران درباره آن بحث و فحص کرده و هر یک بر اساس مبانی فکری و افق اندیشه خویش سخنی گفته اند. بدیهی است این دو حکیم الهی نیز که هر یک نظام فلسفی و مکتب فکری ویژه ای دارند در این باب نیز باید دیدگاه خاصی داشته باشند که این نوشته درصدد بیان پاسخ های آنان به پاره ای از پرسشهای اساسی جهان شناسی بر پایه مبانی فلسفی آنهاست. در نظام تشكیک وجودی ملاصدرا، رابطة خدا با جهان، رابطة وجود مستقل با وجود ربطی است وجود ذومراتب و مشكک است و مراتب آن در شدت و ضعف، تقدم و تاخر، كمال و نقص، غنا و فقر با هم متفاوت و متمایزند و آنچه در فلسفه اسپینوزا برجسته می شود، تنوع وجود انسان و طبیعت است. «طبیعت از نظر اسپینوزا، ضرورت جهش مداوم و گریزناپذیری از وابستگی در میان موجودات متناهی است.
صفحات :
از صفحه 53 تا 73
صورت‌بندی مفهومی تمایز «ذهن» در مقابل «نفس» نزد صدرالمتالهین
نویسنده:
محمدحسین وفائیان
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
چارچوب فکری دکارتی که در فلسفه و عصر جدید غالب است، انسانی را نه به مثابه نفس، بلکه به مثابه جوهر اندیشنده به تصویر می کشد. در این تفکر، حقیقت انسان در تقابل با بدنش، ذهنی‌ است که شئونات و ویژگی‌های مختلف نفس ارسطویی مانند انفعالات، اراده و تجربه و تاملات نظری‌ و عملی‌اش، همگی در ذیل ذهن و در زمین آن، تعریف و تحلیل می‌شوند.‌ اما ایده ارسطو در تعریف نفس یعنی لوگوسِ ناظر(متعلق) به جسم، در فلسفه اسلامی پذیرفته شد و در جریان‌های مختلف آن، استمرار یافت. پژوهش جاری با التفات به تفاوت ذهن در اندیشه انسان‌شناسی فلسفی غرب معاصر با نفس در اندیشه فیلسوفان مسلمان، در صدد است تا با تحلیل منطقی و بررسی دیدگاه‌های صدرالمتالهین –به مثابه فیلسوفی که به تعریف ارسطویی از نفس پایبند بوده و تقریری وجودی از آن ارائه می‌دهد-، صورت‌بندی اولیه‌ای از تمایز مفهومیِ ذهن و امرذهنی با نفس ارائه دهد.
صفحات :
از صفحه 46 تا 63
تبیین امکان یا عدم امکان توبه با التفات به رابطه باور با مَنِش و رفتار (با تأکید بر دیدگاه صدرالمتألهین شیرازی)
نویسنده:
سیده زینب حسینی ، ابراهیم نوئی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
توجه به رابطة باور با مَنِش و رفتار می‌تواند امکان توبه را به شکل متفاوتی تبیین کند. پژوهش حاضر درصدد پاسخ به این مسأله است که نگاه ملاصدرا به رابطة باور، مَنِش (ملکه) و رفتار (عمل) چه تأثیری بر تبیین وی از امکان توبه دارد؟ هدف تحقیق تبیین دیدگاه صدرا از امکان یا عدم امکان توبه است که با روش توصیفی- تحلیلی دنبال می‌گردد. به باور صدرا توبه متوقف بر شناخت معصیت و انزجار از آن است که منجر به ندامت از گذشته و سپس قصد (یا عمل) ترک معصیت می‌گردد. پس توبه دارای سه رکن معرفت، ندامت و قصد (یا عمل) است. مرتبه‌ای از علم سبب توبه می‌شود و اثر این بازگشت علمی هم در منش‌ها و رفتارها آشکار می‌گردد. توبه با حرکت جوهری اشتدادی رابطه می‌یابد. نفس طی توبه با همه‌ی هستی و قوای خود وارد هستی جدیدی می‌شود و به جوهری برتر و کامل‌تر به صورت پیوسته و متصل تحول می‌یابد. صدرا برای کسی که ملکات حیوانی در نفس او رسوخ یافته و ذات خبیثی دارد، معرفتی قایل نیست. زیرا ملکات و اعمال، مظهر و ثمره معرفت هستند و توبه به عنوان عمل، ثمرة معرفت است. بنابراین اگر نفس به مرتبه ملکه و رسوخ برسد، دیگر امکان توبه نخواهد بود. اما پیش از رسیدن به مرحلة عادت و ملکه، توبه ممکن است.
صفحات :
از صفحه 33 تا 42
  • تعداد رکورد ها : 5168