موضوع این پایاننامه تشریح، بررسی و ارزیابی رویکردهای واقع گرایانه و نمادگرایانه داستان آفرینش در متون مقدس تورات و قرآن است. داستان خلقت آدم و حوا در طول تاری
... یخ مورد تفسیر و برداشت های متعددی قرار گرفته است. برخی این رخدادها را واقعی، تاریخمند و محدود به زمان و مکان معینی دانسته و شخصیت ها و مکان های مورد بحث در آن را سراسر «واقعی» تلقی کرده اند. از سوی دیگر متکلمان و متفکران دیگری هستند که اصل داستان و نیز شخصیت ها و مولفه های اصلی آن را اساساً امری نمادین و استعاری دانسته اند. به زعم گروه اخیر، صرف نگرش واقع گرایانه به داستان خلقت، رویکردی تقلیل گرایانه و تحویلی خواهد بود، در اینکه دلالتهای معنایی متن را به صرف مطابقت واقعگرایانه و تاریخی، تقلیل و تحویل میدهد و امکانهای ضمنی متن در بافتهای دیگر را نادیده میگیرد. از سوی دیگر، واقع گرایان نیز نمادگرایان را متهم می کنند به اینکه صرف رهیافت نمادگرایانه به این رخداد به نادیده گرفتن بُعد قدسی و الوهی آن خواهد انجامید و نیز مستلزم نادیده گرفتن معنای ظاهری عبارات متون مقدس خواهد بود. در میانه ی این دو نگرش، می توان دست به تألیف نگرشهای دوگانه ی فوق زد. به این معنا که از جهتی برخلاف نمادگرایان مفاد واقعی برخی عبارات متون مقدس را کاملاً نادیده نگیریم، چرا که رویکرد کاملاً نمادگرایانه و استعاری به این متون و در این مورد خاص، داستان آفرینش، سبب می شود که ما هیچ معیار نهایی ای برای درستی تفسیرها در دست نداشته باشیم و همواره در میان طیف مختلفی از تفاسیر و تأویل ها در نوسان باشیم. از سوی دیگر، صرف تأکید بی چون و چرا بر معنایی واقعی، تاریخی و ظاهری عبارات متون مقدس در باب داستان آفرینش به نادیده گرفتن معنای عمیق و نمادین آنها خواهد انجامید و باب هرگونه تأویل و برداشت را برای همیشه خواهد بست. در این پایاننامه ضمن تشریح رهیافت های نمادگرایانه و واقع گرایانه تاحدی جانب رویکرد سوم را گرفته و به نحو ضمنی از آموزه های آن دفاع نموده ایم.
بیشتر