«ازخودبيگانگى» در اصطلاح جامعه شناختى به وضعيتى اطلاق مى شود كه چيزى كه انسان آن را خلق كرده يا جزء خصايص انسان است به طريقى از او دور شود. حالتى ازخودبيگانگى
... وجود دارد كه اراده انسان ها حتى در ساحت انديشه نقش حداقلى ايفا مى كند كه از آن با عنوان «ازخودبيگانگى هويتى» تعبير مى شود. اين نوع ازخودبيگانگى امروزه محصول شرايطى است كه مهم ترين ويژگى آن «برساختى» بودن زندگى اجتماعى است. در اين نوع ازخودبيگانگى، انديشه اى «ديگر» در ذهن فرد جاى مى گيرد و بدين ترتيب، «ازخودبيگانگى هويتى» روى مى دهد. در اين مقاله، با استفاده از نظريه هاى تأثير رسانه هاى جمعى، در كنار رويكرد برساخت گرايى (ساخت اجتماعى واقعيت) به عنوان روش و چارچوب نظرى، با الهام از آموزه هاى اسلامى، رويكردى انتقادى به ازخودبيگانگى هويتى اتخاذ شده است. حاصل تحقيق آن است كه نفوذ فراگير رسانه هاى جمعى و سياست هاى همگرايانه آنها در پيشبرد اهداف سرمايه دارى غربى و محتواى نظام آموزشى بخصوص علوم انسانى، مهم ترين عامل ازخودبيگانگى هويتى بخش قابل توجهى از انسان ها در سراسر جهان است. برخلاف نظريه هاى رايج ازخودبيگانگى كه شى ءانگارى و جداشدن محصول فعاليت بشر را ملاك ازخودبيگانگى مى دانند، در «ازخودبيگانگى هويتى»، انديشه هاى نامناسب و چه بسا بى ربط در ذهن انسان ها جاى مى گيرد. اين نوع ازخودبيگانگى عمدتا مربوط به كشورهاى شرقى و جهان سومى است.
بیشتر