این نوشتار برداشتی از اندیشة ابن خلدون دربارة افت و خیز تمدن را محور بررسی خود قرار داده است که بر اساس آن نوعی سازگاری و همانندی بین ادوار و نسلهای یک حکومت ب
... با مراحل تمدن وجود دارد. از نظر مؤلف، ابن خلدون با پایه قرار دادن تمایز بین بداوت و حضارت، نقش سیاست و به تبع آن دولت را در حضارت به معنی تمدن برجسته میسازد و آن را به سه دستة دینیه و عقلیه و مدنیه تقسیم میکند بر اساس یافته های مؤلف، ابن خلدون بر این باور است که به هر اندازه به مثابة نمونة حکومت « خلافت » دولت به دین نزدیک شود بیشتر به سمت مطلوب دینی سوق پیدا خواهد کرد و به هر اندازه از آن فاصله گیرد، بیشتر رنگ و بوی «ملک» به خود خواهد گرفت و فراز و فرود تمدن نیز از همین منطق پیروی میکند
بیشتر