اندیشههای توماس قدیس و صدرالمتألهین، با اتکاء به اعتقادات مذهبی و دینی بر شالودهی کلمهی «وجود» بنا شده است. جایگاه رفیع نظام فلسفی قدیس توماس آکوئینی در میا
... ان فلاسفهی مسیحی غیر قابل انکار است. اکثریت عظیمی از فلاسفه قبل از توماس ماهیتگرا بودند؛ یعنی به اعتقاد آنان چیزی را میشود واقعی دانست که دارای ذات یا ماهیت باشد؛ ذات به چیزی اطلاق میشود که مقوم شیء باشد؛ اینان وجود را در ارتباط با ذات چندان در خور توجه نمیدانستند. اما توماس در مقایسه با فلاسفهی مسیحی قرون وسطای قبل از خود به وجود توجه کرده و وجود را که به حاق فراموشی و انزوا رفته بود اندک اندک بیرون آورده است. به عقیدهی او وجود همان چیزی است که ذات را واقعی میسازد؛ ذات برای وجود محدودیتآور است، پس وجود اساسیترین و مهمترین عامل در ساختار فلسفی هر شیای است.در فلسفه اسلامی، ملاصدرا بزرگترین فیلسوف شیعی هم به لحاظ تاریخ تفکر و هم به لحاظ تاریخ فلسفه حائز اهمیت فراوانی است. هر چند توماس قدیس و صدرالمتألهین، در اعتقاد به وجود اعلی و صفات او با یکدیگر اختلاف نظری ندارند اما در مقام بیان و وصف و درخصوص تشریح ساختار وجود، مغایرتهایی میان آنان بروز میکند.موضوع این رساله «بررسی تطبیقی نسبت وجود و ماهیت از نظر توماس آکوئیناس و ملاصدرا» است. که به روش تحلیل محتوا، اسنادی و کتابخانهای و گردآوری مطالب میباشد. و مراحل کار بصورت مطالعه و فیشبرداری بوده است. این رساله در پنج فصل تدوین شده که فصل اول به دلیل اهمیت پیشینهی این بحث به سیر تاریخی وجود و ماهیت اختصاص داده شده است. فصل دوم به بررسی وجود و ماهیت در فلسفهی توماس آکوئیناس میپردازد.فصل سوم وجود و ماهیت را در فلسفهی ملاصدرا بررسی میکند و فصل چهارم به تطبیق و مقایسهی وجود و ماهیت در فلسفهی توماس آکوئیناس و ملاصدرا میپردازد. فصل پنجم به نتیجهگیری از این بحث میپردازد.
بیشتر