جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

جستجوي پيشرفته | کتابخانه مجازی الفبا

کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی کتابخانه مجازی الفبا،تولید و بازنشر کتب، مقالات، پایان نامه ها و نشریات علمی و تخصصی با موضوع کلام و عقاید اسلامی

فارسی  |   العربیه  |   English  
telegram

در تلگرام به ما بپیوندید

public

کتابخانه مجازی الفبا
کتابخانه مجازی الفبا
header
headers
پایگاه جامع و تخصصی کلام و عقاید و اندیشه دینی
جستجو بر اساس ... همه موارد عنوان موضوع پدید آور جستجو در متن
: جستجو در الفبا در گوگل
مرتب سازی بر اساس و به صورت وتعداد نمایش فرارداده در صفحه باشد جستجو
  • تعداد رکورد ها : 12
تفسیر آیه 103 سوره انعام در تفاسیر فریقین با بهره گیری از بلاغت ساختار
نویسنده:
محمدکاظم رحمان ستایش ، محمدامین مومنی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
مفسّران در تفسیر «لا تُدْرِکُهُ الأبْصارُ» در آیه 103 سوره انعام اختلاف کرده اند. برخی، ظاهر آیه را ناظر به نفی رؤیت ظاهری خدا تفسیر کرده اند و برخی دیگر بر پایه مذهب کلامی خودشان، دلالت آیه را بر این مطلب منکرند. گذشته از نگاه کلامی، تفسیر درست این آیه بر پایه اصول تفسیر ادبی آیه کدام است؟ نقش مهمّ این آیه در مباحث اعتقادی، تفسیر فرامذهبی آن را ضروری می نماید. در این میان، نقش اساسی گزینش واژگان و بلاغت جمله در فهم گسترده آیات قرآن نشان داده می شود. در این نوشتار، تفسیر این آیه با روش تحلیلی – انتقادی و با رویکرد ادبی انجام شده است. با توجه به واژه پژوهی و نیز با استناد به قواعد ادبی به کارگرفته شده در این آیه و ساختار ویژه آن، هم ادراک و رؤیت ظاهری خدا و هم ادراک عقلی و وهمی، نفی می شود. نه بصر به معنای خصوص چشم و نه ادراک بصر تنها به معنای دیدن ظاهری است؛ بلکه ادراک بصر یعنی رسیدن و دریابیدن هر آنچه در انسان و مانند او سبب ظهور و بروز می شود، چه با چشم سر و قوّه بینایی ظاهری باشد، چه با چشم دل و نیروی باطنی روح که عبارت است از عقل، وهم و قلب.مفسّران در تفسیر «لا تُدْرِکُهُ الأبْصارُ» در آیه 103 سوره انعام اختلاف کرده اند. برخی، ظاهر آیه را ناظر به نفی رؤیت ظاهری خدا تفسیر کرده اند و برخی دیگر بر پایه مذهب کلامی خودشان، دلالت آیه را بر این مطلب منکرند. گذشته از نگاه کلامی، تفسیر درست این آیه بر پایه اصول تفسیر ادبی آیه کدام است؟ نقش مهمّ این آیه در مباحث اعتقادی، تفسیر فرامذهبی آن را ضروری می نماید. در این میان، نقش اساسی گزینش واژگان و بلاغت جمله در فهم گسترده آیات قرآن نشان داده می شود. در این نوشتار، تفسیر این آیه با روش تحلیلی – انتقادی و با رویکرد ادبی انجام شده است. با توجه به واژه پژوهی و نیز با استناد به قواعد ادبی به کارگرفته شده در این آیه و ساختار ویژه آن، هم ادراک و رؤیت ظاهری خدا و هم ادراک عقلی و وهمی، نفی می شود. نه بصر به معنای خصوص چشم و نه ادراک بصر تنها به معنای دیدن ظاهری است؛ بلکه ادراک بصر یعنی رسیدن و دریابیدن هر آنچه در انسان و مانند او سبب ظهور و بروز می شود، چه با چشم سر و قوّه بینایی ظاهری باشد، چه با چشم دل و نیروی باطنی روح که عبارت است از عقل و وهم.
صفحات :
از صفحه 213 تا 228
بررسی تفسیری شبهات عارض بر آیه 101 انعام
نویسنده:
سید سعید میری ، حمیدرضا نوری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
موضوع این جستار، بررسی و تحلیل شبهه چند وجهی عارض بر استدلال آیه 101 سوره انعام در خصوص «تعلیل عدم امکان وجود فرزند برای خداوند به نداشتن همسر، به رغم آفرینش عیسی(ع) بدون پدر و آدم(ع) بدون پدر و مادر و طبیعتاً حصول تشکیک در قدرت پروردگار و نارسانمایی ظاهری آیه در پاسخگویی به مشرکان و کافران معتقد به فرزند برای خداوند» می باشد؛ شبهه ای که هم به لحاظ معرفتی و هم از حیث بلاغی با برخی معارف و و اجزاء ساختار اعجازآمیز بیانی قرآن در تعارض می نماید. هدف، یافتن منشاء شبهه و تلاش برای یافتن توجیهی وحیانی، عقلانی و تاریخی مناسب در خصوص این شبهه می باشد. روش تحقیق، کتابخانه ای، توصیفی و تحلیلی است. از جمله نتایج و یافته های پژوهش آن که دوعلت ذومراتب بودن استدلال و بطان بودن آن و نزول قرآن به زبان قوم و فرهنگ زمانه علل اصلی شبهه نمائی آیه و تعارض ظاهری آن با بلاغت اعجاز آمیز قرآن کریم است؛ که با در نظر گرفتن این عوامل و سایر علوم لازمه تفسیر به ویژه سیاق جملات و آیات، نه تنها شبهه چند وجهی مورد نظر برطرف شده، بلکه سیمای تابان دیگری از آیه جلوه گری خواهد کرد که به قول فخر رازی، جمله خلایق از اولین و آخرین انسانها قادر به ارائه چنین استدلالی در بی نیازی خداوند از فرزند نخواهند بود.
صفحات :
از صفحه 179 تا 194
بررسی تفسیری مکلف بودن حیوانات و محشور شدن آنها در آیه 38 أنعام
نویسنده:
علی اکبر کلانتری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
برخلاف تلقی رایج که «حیوانات، از نعمت عقل و فهم و از موهبت اختیار محرومند، بنابراین معقول و متصور نیست آنها مکلّف باشند و در آخرت محشور گردند»، از آیه 38 سوره انعام که حیوانات را امت هایی چون انسان ها می داند و سرانجامِ آنها را حشر الی الله معرفی می کند، استفاده می شود این موجودات، از برخی مراتب فهم و درک و از حدّی از اختیار برخوردارند، بنابراین می توان آنها را مکلّف به تکالیفی متناسب با شرایط و ساختار وجودی آنها دانست و نیز می توان گفت سرانجام آنها، حشر الی الله است. این دو امر، به وسیله روایات پرشماری که شاید بتوان آنها را متواتر معنوی دانست، تأیید می شود. البته نه در قرآن و نه در روایات، کمّ و کیف تکلیف شدن آنها و چگونگی محشور شدنشان تبیین نشده است.
صفحات :
از صفحه 205 تا 226
نقد برداشت نامعصوم بودن پیامبراکرم (ص) از آیه 52 أنعام
نویسنده:
علی اکبر کلانتری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
از دلیل های قائلان به نامعصوم بودن پیامبر اکرم| از گناه، آیه 52 سوره أنعام است. این گروه، با استناد به برخی از تعبیرهای موجود در این آیه و نیز با تکیه بر پاره ای از روایات اسباب نزول، مدعی اند آن حضرت، در یکی از پیشامدهای سال های آغازین بعثت، به منظور خوشآمد کافران و جذب آنان به اسلام، شماری از فقیران باایمان را از خود راند و این کار، از مصادیق ستمکاری و گناه است. گروه یادشده، با فرض گرفتن صدور این کار از جانب پیامبراکرم| آیه مزبور را به پنج دلیل، شاهدی بر درستی دیدگاه خود می دانند اما با درنگ در این دلیل ها و تأمل در مفاد آیه و مقایسه آن با آیات مشابه، نادرستی همه این دلایل روشن می شود و این واقعیت به ثبوت می رسد که پیامبر اکرم| اقدام به طرد فقیران ننموده و بر فرض که چنین کرده باشد، این کار، از مصادیق ظلم نیست و گناه محسوب نمی شود.
صفحات :
از صفحه 7 تا 26
بررسی میزان تأثیر قدرت انسان در افعال با تأکید بر آیه 125 انعام از منظر فخررازی و علامه طباطبایی
نویسنده:
هادی شفیعی ناطق ، علی نصیری
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
جبر و اختیار ازجمله موضوعات مورد بحث میان مفسران است. این نوشتار با توجه به تعریف و نقشی که قدرت انسان در تعیین جبری یا اختیاری بودن افعال دارد، با استفاده از روش عرضه تفسیر قرآن بر مبانی کلامی متقن دینی برگرفته از آیات و روایات، به نقش قدرت انسان در افعال از منظر فخررازی و علامه طباطبایی با اهتمام به آیه 125 انعام پرداخته است. از نظر فخررازی، افزون بر اراده، قدرت انسان به هنگام صدور و همراه فعل از سوی خدا ایجاد می شود پس تأثیری در حصول فعل نداشته، شرح صدر و ضیق صدر، همان داعی بوده که اعطایی خداست. از منظر علامه طباطبایی آثار وجود قدرت و اراده از انسان بوده و در حصول فعل مؤثرند، اما چون وجود انسان در ذات و عمل وابسته به خداست، این تأثیر مستند تام به خدا نیز می باشد. آیه 125 انعام با مدعای فخررازی کاملاً بیگانه است. نتیجه نظر فخررازی جبر و نظر علامه طباطبایی امر بین الامرین است .
تحلیل و ارزیابی اقوال مفسّران دربارۀ حرف (واو) مندرج در فراز «وَ لِیَکُونَ من الموقنین» (آیۀ 75 انعام)
نویسنده:
حامد دژآباد ، محمد علی بازقندی
نوع منبع :
مقاله
منابع دیجیتالی :
چکیده :
ترکیب (واو+ لام تعلیل+ فعل مضارع) از ترکیب­های پرکاربرد در آیات قرآن کریم است. یکی از نمونه‌های قرآنی که ترکیب مذکور در آن استعمال شده، آیۀ 75 سوره انعام است که مفسران چهار دیدگاه عاطفه، استینافیه، اعتراضیه و زائده را درباره ماهیت واو، در ترکیب این آیه بیان کرده‌اند. اختلاف دیدگاه‌ها صرفا در جایی متصور است که فعلی متصل به ما قبل واو نباشد؛ زیرا در صورت وجود فعل، بر عاطفه بودن واو اجماع وجود دارد. این پژوهش به منظور نقد ادبی دیدگاه‌های عاطفه، استینافیه، اعتراضیه در باره واو آیه 75 سوره انعام سامان یافته و باور دارد ریشه تعدد دیدگاه‌ها، کم توجهی یا بی‌توجهی به قواعد مسلم نحوی- بلاغی مؤثر در تفسیر آیات مانند مرجوح بودن تقدیر و مطابقت کلام با مقتضای حال مخاطب است. هدف از نگارش این تحقیق، تبیین دقیق مراد استعمالی خداوند براساس اصول محاوره عقلایی، بیان ترکیب صحیح نحوی بر اساس این اصول و رسیدن به تفسیری صحیح ازآیه است. این مقاله از روش تحلیلی – توصیفی بهره می‌برد. حاصل پژوهش اینکه، الف: هر سه دیدگاه به قاعده‌ مطابقت کلام با مقتضای حال مخاطب و قاعده مرجوح بودن تقدیر توجهی ندارند. ب: شرط جمله مستانفه انقطاع لفظی یا معنایی از جمله ماقبل است درحالی که این شرط در دیدگاه استینافیه ملحوظ نیست. ج: جمله معترضه میان دو شیء متلازمی واقع می‌شود که شأن آنها عدم انفصال توسط اجنبی است که مورد توجه دیدگاه اعتراضیه نیست. د: دیدگاه مختار در میان اقوال چهارگانه، دیدگاه زائده بودن است چرا که خالی از ایرادات مذکور است.
صفحات :
از صفحه 123 تا 150
التفات بلاغی در تفسیر المیزان علامه طباطبایی (مطالعه موردی سوره انعام)
نویسنده:
پدیدآور: مسلم علی حسین العکابی استاد راهنما: امیرجوان آراسته
نوع منبع :
رساله تحصیلی
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
پژوهش درباره قران کریم از جمله بهترین مطالعات و ارجمندترین پژوهش هاست و کتاب های متعددی به هدف تفسیر قران و بیان مباحث مختلف و امور دینی و دنیوی ذکر شده در ان نوشته شده است. در کنار این مقوله ها، مباحث لفظی و انچه که به اعجاز قران از این ناحیه مربوط است نیز مورد واکاوی قرار گرفته است. یکی از این کتابهای تفسیری «المیزان فی تفسیر القران» نوشته علامه محمد حسین طباطبایی است. در این نفسیر نکات بلاغی و لغوی زیادی مورد بررسی قرار گرفته است که بحث التفات هم از همین موارد است با علم به اینکه موارد التفات در قران بیشتر از مواردی است که علامه محمد حسین طباطبایی به انها اشاره کرده است و این یعنی علامه طباطبایی تعدادی از انها را برگزیده و در مورد انها بحث کرده است. در این رساله ترکیبی از مباحث قرانی و بلاغی ارائه شده است، چرا که تفسیر طباطبایی برپایه بیان معنای قرانی و ایجاد پیوند بین ان و معنای بلاغی است. انتخاب سوره انعام به عنوان نمونه برای بررسی موردی، از ان جهت بود که بحث التفات در ان مصادیق بیشتری دارد و به نوبه خود بیانی کامل از این ارایه را ارائه می دهد. این رساله با بهره گیری از روش توصیفی تحلیلی که به بیان معانی مختلف التفات در سوره انعام می پرازد، نشان داد که التفات در تفسیر المیزان بیشتر در ضمایر بوده است، زیرا در افعال و یا اسماء اشاره ای به التفات دیده نمی شود.
مواهب الرحمن في تفسير القرآن المجلد 14 (الانعام: 74 - الانعام: 165)
نویسنده:
عبدالأعلى موسوي سبزواري
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دار التفسیر,
چکیده :
مواهب الرحمن في تفسير القرآن يكى از تفاسير جامع و متقن شيعه در دوره‌هاى اخير است؛ زيرا از زاويه‌اى علمى به ابعاد مختلف ادبى، لغوى، بلاغى، فقهى، كلامى، اجتماعى، فلسفى و عرفانى پرداخته و در هر قسمت به‌تناسب وارد بحث شده است. روش تفسير، اجتهادى و درعين‌حال جمع بين معقول و منقول است. شامل همه آيات قرآن مى‌شود و با نثرى روان و بدون پيچيدگى و تفنن در عبارات مطالب را ارائه كرده است. مؤلف قبل از ورود به تفسير، در مقدمه‌اى كوتاه، انگيزه و شيوه خود را اين چنين بيان مى‌دارد: «اكثر مفسرين، قرآن را به رنگ و بوى علمى كه با آن مأنوسند، تفسير كرده‌اند؛ فلاسفه، متكلمين، فقها، عرفا، صوفيه، اهل لغت، اهل حديث و ديگران. تلاشم اين است كه تفسير به رأى نكنم و تفسير قرآن را به قرآن ارائه دهم و با آنچه از ائمه(ع) در تبيين آيات آمده، درآميزم و آنچه را مورد پذيرش و اتفاق جميع اهل شريعت است، به آن اضافه نمايم و در نهايت، آنچه را كه مى‌توان با قرائن معتبر از آيات استظهار كرد، كنار آن ذكر نمايم. روش من اين بوده كه مضمون آيه را بيان كنم، سپس مفردات و بعد از آن مباحث مربوط به آيه را مطرح كنم و در مبحث دلالى، معناى عامى را كه آيه با دلالت‌هاى ظاهرى يا دقائق علمى به آن، اشاره دارد، بيان كرده‌ام. متعرض بيان نظم آيات و ارتباط آنها نشدم؛ زيرا معتقدم، جامع قريب آنها هدايت و تكامل انسانى است؛ با اين وصف، وجهى براى ذكر نظم آيات نمى‌بينم. شأن نزول آيات را غالبا ذكر نكردم؛ چون معتقدم، آيات قرآن، كلياتى است كه بر مصاديق خود، در همه زمان‌ها تطبيق مى‌كند؛ پس وجهى براى تخصيص آن به زمان نزول يا به فرد خاصى، نيست. رواياتى از ائمه(ع) نيز كه در صدد بيان مصاديق هستند، از باب تخصيص معناى آيه به آن مصداق، نخواهد بود، بلكه مصداق تطبيق كلى بر افراد خود مى‌باشد. از عبارت‌هاى مغلق و الفاظ سخت و تفصيل زائد احتراز جستم». ايشان ابتداى بحث هر سوره، به ذكر مكى يا مدنى بودن آن، تعداد آيات و احيانا وجه تسميه آن مى‌پردازد. پس از آن وارد بحث آيات مى‌شود، ابتدا اشاره‌اى به مضمون كلى آيات، نموده، سپس به تفسير فقره به فقره آن مى‌پردازد. بعد از آن به مفردات پرداخته، معانى لغوى، مفاهيم و تفسير آنها را بيان مى‌كند. ايشان تحت عنوان «بحوث المقام»، به بحث‌هاى متفاوتى مى‌پردازد؛ از آن جمله: بحث ادبى، بحث دلالى، فقهى، روايى، فلسفى، كلامى، عرفانى، علمى، اخلاقى و اجتماعى. در بحث ادبى، به تجزيه و تركيب و قرائت مى‌پردازد و وجوه مختلف آن را بيان مى‌نمايد و گاه نيز بحثى تخصصى ادبى ارائه مى‌نمايد؛ مانند جلد 1، صفحه 336، ذيل آيه 96 سوره بقره، بحثى راجع به «لو». مراد ايشان از «بحث دلالى» مطالبى است كه به كمك ظاهر آيات، قرائن علمى و مانند آن فهميده مى‌شود. در «بحث فقهى»، متعرض مسائل فقهى آيات مى‌شود و تا حدودى به استدلال بر آن طبق مذهب اماميه، مى‌پردازد؛ اما تفصيل آن را به كتب فقهى بدون ذكر نام يا كتاب «مهذب الأحكام» خود ارجاع مى‌دهد (مانند ج1، ص307، ذيل آيه 79 سوره بقره). در «بحث روايى»، ايشان، روايات قابل اعتماد را از كتب روائى و تفسيرى، در تفسير آيات ذكر مى‌كند و معمولا همراه با اظهار نظر درباره مضمون، دلالت، سند يا رجال آن، مى‌باشد. گاهى نيز به بحث‌هاى علمى در موضوع مناسب با آيه مى‌پردازد؛ مثلاًذيل آيات 102 و 103 بقره، بحثى علمى درباره سحر، حقيقت، انواع، موضوع، تأثير و فرق آن با عمل انبيا مطرح مى‌نمايد يا بحث علمى درباره كيفيت نزول و تنزيل قرآن[۱] به تناسب آيات نيز گاهى، بحث‌هاى فلسفى، ارائه مى‌دهد؛ به‌عنوان نمونه ذيل آيات 5-7 سوره حمد، بحثى راجع به «نفى سنخيت بين علت و معلول در فاعل مختار» مطرح مى‌كند يا در ذيل آيات 51-54 سوره بقره، بحثى درباره اينكه «افاضات الهى محدود به حدود استعداد و كيفيت قابل مى‌باشد و اينكه غرض اصلى از ميقات همين افاضات است» و يا بحث اراده را در ص85، ج8، ذيل آيات 26-28 سوره نساء مطرح مى‌نمايد. بيان لطائف و نكات عرفانى و استظهارهاى باطنى، نيز به‌تناسب آيات، لابه‌لاى تفسير ايشان، چشم‌نواز است؛ مانند ص184 و 179، ج1، ذيل بحث «هبوط» و آيات 38 و 35 سوره بقره يا بحث تهذيب نفس، ج8، ص144، ذيل آيه 31 سوره نساء يا بحثى در اراده و مراد، ص102، ج8، ذيل آيه 26-28 سوره نساء. بحث‌هاى تاريخى، مانند تاريخ دخول بنى اسرائيل به مصر و زندگى و خروج آنها و كيفيت قصه بقره، هر از گاهى ذيل آيات، ديده مى‌شود. تاريخ عقايد ملل و نحل نيز به مقدار كم، تكميل‌كننده مباحث ايشان است، مانند بحث تاريخ عقايد «صابئين»، ذيل آيه 62 سوره بقره، ص271، ج1. مطالب اخلاقى نيز از مواردى است كه مصنف، مطرح مى‌نمايد، مانند بحث گناهان كبيره و صغيره، ص135، ج8، ذيل آيه 31 سوره نساء يا بحث نفاق، ص352، ج8، ذيل آيات 60-63 سوره نساء. بحث‌هاى اجتماعى نيز مورد غفلت مصنف واقع نشده و به‌تناسب مطرح كرده است، مانند ج3، ص107، بحثى در حقيقت ملكيت، ذيل آيه 188 سوره بقره يا جايگاه زن، ج3، ص380، ذيل آيات 222 و 223 سوره بقره. در اين ميان، مباحث كلامى مصنف، توجه خواننده را به خود جلب مى‌كند، مانند ج1، ص361، ذيل آيات 102 و 103 راجع به فرق معجزه و سحر، بحث جبر و تفويض ذيل آيات 23 و 24 و 27 سوره بقره، ج1، ص132 تا ص140 يا بحث امامت، ج8، ص340، ذيل آيه 59 سوره نساء. علاوه بر عناوين بالا، عنوان «بحث قرآنى» در مواردى اندك، نيز مطالبى را در بر دارد، مانند ج8، ص283، ذيل آيه 48 سوره نساء يا ج4، ص456 ذيل آيات 275-281 سوره بقره، درباره ربا. مؤلف گرچه در مقدمه كوتاه خود، بحثى درباره علوم قرآنى ننمود، اما به شكل موضوعى برخى مطالب اين علم را مطرح نموده است، مانند بحث مفصلى در نسخ (ج1، ص377، ذيل آيات 106-108 سوره بقره) يا بحث اعجاز قرآن (ج1، ص115، ذيل آيات 23-24 سوره بقره) و بحث نزول قرآن (ج3، ص39، ذيل آيه 185 سوره بقره). در جلد چهاردهم به تفسیر آیات 74 تا 165 سوره انعام پرداخته شده است.
مواهب الرحمن في تفسير القرآن المجلد 13 (الانعام 1 - الانعام: 73)
نویسنده:
عبدالأعلى موسوي سبزواري
نوع منبع :
کتاب , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
قم: دار التفسیر,
چکیده :
مواهب الرحمن في تفسير القرآن يكى از تفاسير جامع و متقن شيعه در دوره‌هاى اخير است؛ زيرا از زاويه‌اى علمى به ابعاد مختلف ادبى، لغوى، بلاغى، فقهى، كلامى، اجتماعى، فلسفى و عرفانى پرداخته و در هر قسمت به‌تناسب وارد بحث شده است. روش تفسير، اجتهادى و درعين‌حال جمع بين معقول و منقول است. شامل همه آيات قرآن مى‌شود و با نثرى روان و بدون پيچيدگى و تفنن در عبارات مطالب را ارائه كرده است. مؤلف قبل از ورود به تفسير، در مقدمه‌اى كوتاه، انگيزه و شيوه خود را اين چنين بيان مى‌دارد: «اكثر مفسرين، قرآن را به رنگ و بوى علمى كه با آن مأنوسند، تفسير كرده‌اند؛ فلاسفه، متكلمين، فقها، عرفا، صوفيه، اهل لغت، اهل حديث و ديگران. تلاشم اين است كه تفسير به رأى نكنم و تفسير قرآن را به قرآن ارائه دهم و با آنچه از ائمه(ع) در تبيين آيات آمده، درآميزم و آنچه را مورد پذيرش و اتفاق جميع اهل شريعت است، به آن اضافه نمايم و در نهايت، آنچه را كه مى‌توان با قرائن معتبر از آيات استظهار كرد، كنار آن ذكر نمايم. روش من اين بوده كه مضمون آيه را بيان كنم، سپس مفردات و بعد از آن مباحث مربوط به آيه را مطرح كنم و در مبحث دلالى، معناى عامى را كه آيه با دلالت‌هاى ظاهرى يا دقائق علمى به آن، اشاره دارد، بيان كرده‌ام. متعرض بيان نظم آيات و ارتباط آنها نشدم؛ زيرا معتقدم، جامع قريب آنها هدايت و تكامل انسانى است؛ با اين وصف، وجهى براى ذكر نظم آيات نمى‌بينم. شأن نزول آيات را غالبا ذكر نكردم؛ چون معتقدم، آيات قرآن، كلياتى است كه بر مصاديق خود، در همه زمان‌ها تطبيق مى‌كند؛ پس وجهى براى تخصيص آن به زمان نزول يا به فرد خاصى، نيست. رواياتى از ائمه(ع) نيز كه در صدد بيان مصاديق هستند، از باب تخصيص معناى آيه به آن مصداق، نخواهد بود، بلكه مصداق تطبيق كلى بر افراد خود مى‌باشد. از عبارت‌هاى مغلق و الفاظ سخت و تفصيل زائد احتراز جستم». ايشان ابتداى بحث هر سوره، به ذكر مكى يا مدنى بودن آن، تعداد آيات و احيانا وجه تسميه آن مى‌پردازد. پس از آن وارد بحث آيات مى‌شود، ابتدا اشاره‌اى به مضمون كلى آيات، نموده، سپس به تفسير فقره به فقره آن مى‌پردازد. بعد از آن به مفردات پرداخته، معانى لغوى، مفاهيم و تفسير آنها را بيان مى‌كند. ايشان تحت عنوان «بحوث المقام»، به بحث‌هاى متفاوتى مى‌پردازد؛ از آن جمله: بحث ادبى، بحث دلالى، فقهى، روايى، فلسفى، كلامى، عرفانى، علمى، اخلاقى و اجتماعى. در بحث ادبى، به تجزيه و تركيب و قرائت مى‌پردازد و وجوه مختلف آن را بيان مى‌نمايد و گاه نيز بحثى تخصصى ادبى ارائه مى‌نمايد؛ مانند جلد 1، صفحه 336، ذيل آيه 96 سوره بقره، بحثى راجع به «لو». مراد ايشان از «بحث دلالى» مطالبى است كه به كمك ظاهر آيات، قرائن علمى و مانند آن فهميده مى‌شود. در «بحث فقهى»، متعرض مسائل فقهى آيات مى‌شود و تا حدودى به استدلال بر آن طبق مذهب اماميه، مى‌پردازد؛ اما تفصيل آن را به كتب فقهى بدون ذكر نام يا كتاب «مهذب الأحكام» خود ارجاع مى‌دهد (مانند ج1، ص307، ذيل آيه 79 سوره بقره). در «بحث روايى»، ايشان، روايات قابل اعتماد را از كتب روائى و تفسيرى، در تفسير آيات ذكر مى‌كند و معمولا همراه با اظهار نظر درباره مضمون، دلالت، سند يا رجال آن، مى‌باشد. گاهى نيز به بحث‌هاى علمى در موضوع مناسب با آيه مى‌پردازد؛ مثلاًذيل آيات 102 و 103 بقره، بحثى علمى درباره سحر، حقيقت، انواع، موضوع، تأثير و فرق آن با عمل انبيا مطرح مى‌نمايد يا بحث علمى درباره كيفيت نزول و تنزيل قرآن[۱] به تناسب آيات نيز گاهى، بحث‌هاى فلسفى، ارائه مى‌دهد؛ به‌عنوان نمونه ذيل آيات 5-7 سوره حمد، بحثى راجع به «نفى سنخيت بين علت و معلول در فاعل مختار» مطرح مى‌كند يا در ذيل آيات 51-54 سوره بقره، بحثى درباره اينكه «افاضات الهى محدود به حدود استعداد و كيفيت قابل مى‌باشد و اينكه غرض اصلى از ميقات همين افاضات است» و يا بحث اراده را در ص85، ج8، ذيل آيات 26-28 سوره نساء مطرح مى‌نمايد. بيان لطائف و نكات عرفانى و استظهارهاى باطنى، نيز به‌تناسب آيات، لابه‌لاى تفسير ايشان، چشم‌نواز است؛ مانند ص184 و 179، ج1، ذيل بحث «هبوط» و آيات 38 و 35 سوره بقره يا بحث تهذيب نفس، ج8، ص144، ذيل آيه 31 سوره نساء يا بحثى در اراده و مراد، ص102، ج8، ذيل آيه 26-28 سوره نساء. بحث‌هاى تاريخى، مانند تاريخ دخول بنى اسرائيل به مصر و زندگى و خروج آنها و كيفيت قصه بقره، هر از گاهى ذيل آيات، ديده مى‌شود. تاريخ عقايد ملل و نحل نيز به مقدار كم، تكميل‌كننده مباحث ايشان است، مانند بحث تاريخ عقايد «صابئين»، ذيل آيه 62 سوره بقره، ص271، ج1. مطالب اخلاقى نيز از مواردى است كه مصنف، مطرح مى‌نمايد، مانند بحث گناهان كبيره و صغيره، ص135، ج8، ذيل آيه 31 سوره نساء يا بحث نفاق، ص352، ج8، ذيل آيات 60-63 سوره نساء. بحث‌هاى اجتماعى نيز مورد غفلت مصنف واقع نشده و به‌تناسب مطرح كرده است، مانند ج3، ص107، بحثى در حقيقت ملكيت، ذيل آيه 188 سوره بقره يا جايگاه زن، ج3، ص380، ذيل آيات 222 و 223 سوره بقره. در اين ميان، مباحث كلامى مصنف، توجه خواننده را به خود جلب مى‌كند، مانند ج1، ص361، ذيل آيات 102 و 103 راجع به فرق معجزه و سحر، بحث جبر و تفويض ذيل آيات 23 و 24 و 27 سوره بقره، ج1، ص132 تا ص140 يا بحث امامت، ج8، ص340، ذيل آيه 59 سوره نساء. علاوه بر عناوين بالا، عنوان «بحث قرآنى» در مواردى اندك، نيز مطالبى را در بر دارد، مانند ج8، ص283، ذيل آيه 48 سوره نساء يا ج4، ص456 ذيل آيات 275-281 سوره بقره، درباره ربا. مؤلف گرچه در مقدمه كوتاه خود، بحثى درباره علوم قرآنى ننمود، اما به شكل موضوعى برخى مطالب اين علم را مطرح نموده است، مانند بحث مفصلى در نسخ (ج1، ص377، ذيل آيات 106-108 سوره بقره) يا بحث اعجاز قرآن (ج1، ص115، ذيل آيات 23-24 سوره بقره) و بحث نزول قرآن (ج3، ص39، ذيل آيه 185 سوره بقره). در جلد سیزدهم به تفسیر آیات 1 تا 73 سوره انعام پرداخته شده است.
مختصر الميزان في تفسير القرآن المجلد 2 (المائدة - التوبة)
نویسنده:
محمدحسین طباطبایی؛ خلاصه کننده: الياس كلانتري
نوع منبع :
کتاب , خلاصه اثر , کتابخانه عمومی
منابع دیجیتالی :
وضعیت نشر :
تهران: دار الاسوة,
فهرست گزیده متکلمان،فیلسوفان و عالمان شیعی :
چکیده :
مختصر الميزان في تفسير القرآن، خلاصه تفسير الميزان في تفسير القرآن نوشته علامه طباطبايى(ره) است كه توسط الياس كلانترى در شش مجلد به زبان عربى به انجام رسيده است. الياس كلانترى درباره چگونگى تدوين اين كتاب با اجازه علامه طباطبايى(ره) چنين مى‌نويسد: «در ضمن بررسى و مطالعه كتاب الميزان، با توجه به ارزش و كارايى مباحث تفسيرى آن، خصوصاً مباحث مستقل از تفسير معمولى آيات، تصميم گرفته شد كه يك كتاب راهنما و فهرست موضوعات و همچنين يك دوره مختصر از الميزان تهيه و تنظيم شود، تا راه استفاده از مباحث آن به‌طور تفصيلى و منظم و دسته‌بندى شده، براى محققان علوم قرآنى هموارتر گردد و همچنين استفاده از اين كتاب براى كسانى هم كه فقط فرصت و امكان آشنايى اجمالى با معانى آيات قرآن را دارند، به‌راحتى مقدور شود. در ابتدا به تنظيم كتاب ر اهنما و فهرست اقدام شد و موضوع كتاب با مؤلف الميزان حضرت علامه طباطبايى(ره) در ميان گذاشته شد كه با اقبال ايشان مواجه گرديد. اين كتاب هم براى متن اصلى (عربى) كتاب تحت عنوان «دليل الميزان في تفسير القرآن» و هم براى ترجمه فارسى آن تحت عنوان: «راهنما و فهرست ترجمه‌ى الميزان في تفسير القرآن» تنظيم و منتشر گرديد و از استقبال پژوهشگران و علاقه‌مندان به علوم قرآنى برخوردار شد. در ضمن بررسى دقيق الميزان، براى نوشتن كتاب راهنما و فهرست موضوعات، طرح تنظيم كتاب «مختصر الميزان» نيز ريخته شد و بعداً با روشى كه در اين مقاله روشن خواهد شد، اين كتاب تنظيم و آماده گرديد». وى در مقدمه كتاب جهت روشن شدن كار در تلخيص كتاب الميزان، توجه به بعضى از جهات روش به‌كاررفته در تفسير الميزان را ضرورى مى‌داند: * مؤلف كتاب الميزان غالباً بعد از نوشتن يك يا چند آيه، ابتدا به بحث لغوى درباره مفردات آيات پرداخته است. * بعد از بحث لغوى، مؤلف غالباً نظر خود را درباره معانى آيه مورد بحث نوشته است. * بعد از بيان نظر خود، اگر مفسران ديگر درباره آن آيه نظرات قابل توجهى داشته‌اند، غالباً آن‌ها را نوشته و بررسى كرده است؛ به‌گونه‌اى كه گاهى براى آن نظرات وجهى قائل شده و گاهى آن‌ها را مردود شمرده و گاهى فقط به ذكر آن نظرات پرداخته است. * در مواردى بعد از بحث در تفسير تعدادى از آيات، مباحث مهم و مفصّل قرآنى، علمى، كلامى، فلسفى، اجتماعى، تاريخى، روايى و... كه ممكن است ارتباطى با مباحث آيات پيدا كند، به‌صورت مستقل و مجزا از بحث تفسيرى معمولى در يك يا چند فصل نوشته شده است. كلانترى با توجه به روش تفسير الميزان، جهات عمده و اساسى روش كار خود در تلخيص «الميزان في تفسير القرآن» را اين‌گونه تبيين مى‌كند: * در اين تلخيص حتى كلمه‌اى به نوشته‌هاى مؤلف اضافه نشده و تغييرى در اصل نوشته‌هاى مؤلف پديد نيامده است. * عمدتاًً نظرات خود مؤلف الميزان در معانى آيات قرآن انتخاب شده، مگر در مواردى كه مؤلف، مطلبى را از ديگران نقل كرده و آن را پذيرفته است كه در حقيقت نظر خودش مطابق نظر آن مفسر يا مبتنى بر آن بوده است. * مقدمه تفسير الميزان كه مبين روش تفسيرى مرحوم علامه طباطبايى است، عيناً و بدون حذف قسمتى از آن در اين كتاب آمده است. * قسمت‌هاى حذف‌شده عمدتاًً عبارتند از: مباحث مستقل علمى، كلامى، فلسفى، تاريخى، روايى و... كه بعد از تفسير لفظى و معمولى بعضى از آيات نوشته شده است. * در جاهايى كه روشن شدن معانى آيات، متوقف به بحث روايى بوده، آن بحث روايى انتخاب شده و در اين كتاب آمده است. * در جاهايى كه مؤلف درباره آيه‌اى نظر خودش را به‌صورت مجزا بيان كرده و بعد از آن نظرات ساير مفسران را نقل و بررسى كرده، قسمت اول (نظرات خود مؤلف) انتخاب شده و نقل و بررسى نظر مفسران ديگر حذف گرديده است، اما در جاهايى كه بحث تفسيرى آميخته‌اى از نقل نظرات ساير مفسران بوده، همه آن قسمت انتخاب شده است. * در جاهايى كه مؤلف بعد از تفسير آيه، نظرات و تفاسيرى نيز از ساير مفسران آورده و براى آن نظرات وجهى قايل شده و يا حداقل آن را نقل كرده و ردّ و ابطال نكرده است، اين قبيل جاها نيز غالباً انتخاب شده، مگر در جاهايى كه ضرورتى در انتخاب آن‌ها احساس نشده است. * اگر در جاهايى، روشن شدن كامل معانى يك يا چند آيه، متوقف به مجموع بحث تفسيرى بوده، تمام آن بحث انتخاب شده و چيزى از آن حذف نگشته است. * تفسير سوره حمد به‌گونه كامل و بدون حذف قسمتى از آن براى آشنايى با روش تفسيرى مرحوم علامه طباطبايى(ره) به‌عنوان نمونه انتخاب شده است. * عناوين اصلى و موضوعات مهم قسمت‌هاى حذف‌شده، به‌صورت تيترهايى در پاورقى كتاب «مختصر الميزان» نوشته شده، به‌ويژه در جاهايى كه بحث روايى، حاوى احاديثى بوده كه در متن تفسير آيات اثرى از آن به‌صورت مختلط با بحث تفسيرى لفظى نيست و مؤلف، آن موضوعات احاديث را مستقلاً در بحث روايى طرح و بررسى كرده است. از جمله ايرادات وارد بر اين كتاب، عدم تدوين فهارس حتى فهرست مطالب براى هر جلد است كه خواننده را در دستيابى به آيات دچار مشكل مى‌كند. همچنين پاورقى در كتاب مشاهده نشد. در جلد دوم سوره های مائده، انعام، اعراف، انفال و توبه تفسیر شده است.
  • تعداد رکورد ها : 12